eitaa logo
یــا ضــامــن آهــو
415 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
1.5هزار ویدیو
6 فایل
⚫️ارتباط با قرآن 🔘زندگی نامه اهل بیت ⚪️ادعیه 🔴شهدا Mohamad3990 ایدی ادمین برای ثبت نظرات و پیشنهاد شما عزیزان💖💖 تبلیغات شما بزرگواران را با کمترین هزینه (توافقی) پذیرا هستیم
مشاهده در ایتا
دانلود
🕕 💠🌷💠 🗓️ سالی که ، محمد‌تقی سوریه بود. سفر اولش بود که ۵۶ روز طول کشید... توی حسینیه محلمون هر شب یادی از محمد تقی می کردن و برای سلامتیش صلوات می فرستادن و برای سلامتی اون و همه ی مدافعان حرم دعا می کردن... 🏴 مخصوصاً شبی که منسوب به بود. 🍲 جوونای شهاب‌ الدین مسئولیت میزبانی شام دادن به عزاداران حسینی رو به عهده گرفتن. اون شب همش حرف محمد تقی بود. 💧چقدر اون شب براش گریه کردیم... 📲 یه شب ما سه تا خواهرا تو حسینیه کنار هم نشسته بودیم، گوشیم زنگ خورد، شماره ی عجیبی بود پیش شمارش ۱۰۰۰ بود، بر نداشتم بعد گوشی حمیده زنگ خورد، یه شماره شبیه مال من. اونم جواب نداد. بعد هم گوشی محبوبه زنگ خورد. هر سه تا شماره تقریباً شبیه هم بودن، هیچکدوم بر نداشتیم!! 💭 وقتی خونه اومدم یهو به ذهنم اومد، نکنه از سوریه بوده باشه!!! 📞 به زن داداش نرگس زنگ زدم و ماجرا رو گفتم. 📱گفت: بله این شماره ها از سوریه هستن... کلی خودمو سرزنش کردم که حد نداشت... داداشم دلش هوای خواهراشو کرده بود، اما ما گوشی رو نگرفته بودیم... 📞 وقتی باز به زن داداش نرگس زنگ زد، زن داداش بهش گفت که خواهرات خیلی ناراحت شدن که گوشی رو نگرفتن، و مدام خودشونو سرزنش میکنن، محمدتقی دوباره زنگ زد این بار گوشی روگرفتم و تا تونستم قربون صدقه ش رفتم... 💧اون شبها تا اسم محمد تقی میومد اشکمون بی اختیار جاری میشد، به همه می گفتیم تورو خدا دعا کنین، صحیح و سالم برگرده و... صحیح و سالم هم برگشت. ▪️🕯️▪️🕯️▪️ 🎬اما شبهای محرم امسال... تا اسم محمد تقی میاد، باز اشک تو چشمامون حلقه میزنه چون خیلی دلمون براش تنگ شده... 🌌 اما این بار دیگه... خیلی دوره... اون قدر دور که صداشم نمی شنویم... گرچه حضورش و حس می کنیم... ولی... ▪️اینک دلم به یاد برادر گرفته است ▪️شاعر از او بخوان که دلم پر گرفته است ▪️آن شعر را که قیمتِ دیگر گرفته است ▪️این شعر ادامه داشت اگر گریه می گذاشت... 🎙️راوی: نرگس سالخورده 🌷 محمد: کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨