🏴 #عاشورا_در_منابع_اهل_سنت {٣}
🌅 آسمان در مصیبت سیدالشهداء (علیه السلام) به رنگ خون در آمد!
🔳 «وقال علي بن محمد المدائني، عن علي بن مدرك، عن جده الأسود بن قيس: احمرت آفاق السماء بعد قتل الحسين بستة أشهر، نرى ذلك في آفاق السماء كأنها الدم. قال: فحدثت بذلك شريكا، فقال لي: ما أنت من الأسود؟ قلت: هو جدي أبو أمي قال: أم والله إن كان لصدوق الحديث، عظيم الأمانة، مكرما للضيف».
🔳 علی بن مدرك از پدر بزرگش اسود بن قيس نقل میكند كه گفت:
🌅 پهنه آسمان پس از شهادت امام حسين به مدت شش ماه سرخرنگ شده بود كه ما آن را شبيه خون در آسمان مشاهده ميكرديم.
👤علي بن محمد مدائني از وي سؤال كرد: چه نسبتي با اسود داری؟
👳🏻 گفت: او جد مادری من است.
✋🏻گفت: به خدا سوگند كه او راستگو و امانتداری بزرگ و ميهمان نواز بود.
📚 تهذيب الكمال المزي، ج ۶، ص ۴۳.
📚 تاريخ الإسلام الذهبي، ج ۵، ص ۱۵.
📚 سير أعلام النبلاء الذهبي، ج ۳. ص ۳۱۲.
📚 تاريخ مدينة دمشق ابن عساكر، ج ۱۴. ص ۲۲۷.
گل نرگس:
محمد:
یــا ضــامــن آهــو
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸
کـانـال یـا ضـامـن آهـو در ایتا
https://eitaa.com/yazamen_aho_raza
🏴 #عاشورا_در_منابع_اهل_سنت {۶}
🌅 از زمانی که امام حسین علیه السلام کشته شد افق سرخگون گردید.
🔳 وقال علي بن محمد المدائني ، عن علي بن مدرك، عن جده الأسود بن قيس: احمرت آفاق السماء بعد قتل الحسين بستة أشهر، نري ذلك في آفاق السماء كأنها الدم.
قال: فحدثت بذلك شريكا، فقال لي: ما أنت من الأسود؟، قلت: هو جدي أبو أمي قال: أم والله إن كان لصدوق الحديث، عظيم الأمانة، مكرما للضيف.
📚 تهذيب الكمال، المزي، ج ۶، ص ۴۳۲.
📚 تاريخ الإسلام، الذهبي، ج ۵، ص ۱۵.
📚 سير أعلام النبلاء، الذهبي، ج ۳، ص ۳۱۲.
📚 تاريخ مدينة دمشق، ابن عساكر، ج ۱۴، ص ۲۲۷.
🔳 علي بن مدرك از پدر بزرگش اسود بن قيس نقل مي كند كه گفت:
🌄 پهنه آسمان پس از شهادت امام حسين به مدت شش ماه سرخرنگ شده بود كه ما آن را شبيه خون در آسمان مشاهده مي كرديم، علي بن محمد مدائني از وي سؤال كرد: چه نسبتي با اسود داری؟
👤گفت: او جد مادري من است گفت:
☝🏻به خدا سوگند كه او راستگو و امانتداری بزرگ وميهمان نواز بود.
🔳 وقال عباس بن محمد الدوري، عن يحيي بن معين: حدثنا جرير، عن يزيد بن أبي زياد، قال: قتل الحسين ولي أربع عشرة سنة، وصار الورس الذي كان في عسكرهم رمادا واحمرت آفاق السماء ونحروا ناقة في عسكرهم فكانوا يرون في لحمها النيران.
📚 تهذيب الكمال، المزي، ج ۶، ص ۴۳۴ - ۴۳۵.
📚 تهذيب التهذيب، ابن حجر، ج ۲،، ص ۳۰۵.
📚 سير أعلام النبلاء، الذهبي، ج ۳، ، ص ۳۱۳.
📚 تاريخ الإسلام، الذهبي، ج ۵، ص ۱۵.
📚 تاريخ مدينة دمشق، ابن عساكر، ج ۱۴، ص ۲۳۰.
🔳 يزيد بن ابي زياد مي گويد:
👳🏻♀من چهارده ساله بودم كه حسين بن علي به شهادت رسيد گياه ورس در بين لشكر به خاكستر تبديل شد و پهنه آسمان قرمز رنگ شد شتری را لشكريان ذبح كردند آتش از گوشتش زبانه میكشيد.
🔳 عن هشام عن محمد قال تعلم هذه الحمرة في الأفق مم هو فقال من يوم قتل الحسين بن علي.
📚 سير أعلام النبلاء، الذهبي، ج ۳، ص ۳۱۲.
📚 تاريخ الإسلام، الذهبي، ج ۵، ص ۱۵.
📚 تاريخ مدينة دمشق، ابن عساكر، ج ۱۴، ص ۲۲۸.
🔳 هشام از محمد نقل مي كند كه گفت:
❓مي داني سرخي افق از چه زماني بوده ؟
🌅 از روزي كه حسين بن علي به شهادت رسيد اين سرخي در افق ديده شد.
📱گل نرگس:
محمد:
یــا ضــامــن آهــو
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸
کـانـال یـا ضـامـن آهـو در ایتا
https://eitaa.com/yazamen_aho_raza
🏴 #عاشورا_در_منابع_اهل_سنت {۶}
🌅 از زمانی که امام حسین علیه السلام کشته شد افق سرخگون گردید.
🔳 وقال علي بن محمد المدائني ، عن علي بن مدرك، عن جده الأسود بن قيس: احمرت آفاق السماء بعد قتل الحسين بستة أشهر، نري ذلك في آفاق السماء كأنها الدم.
قال: فحدثت بذلك شريكا، فقال لي: ما أنت من الأسود؟، قلت: هو جدي أبو أمي قال: أم والله إن كان لصدوق الحديث، عظيم الأمانة، مكرما للضيف.
📚 تهذيب الكمال، المزي، ج ۶، ص ۴۳۲.
📚 تاريخ الإسلام، الذهبي، ج ۵، ص ۱۵.
📚 سير أعلام النبلاء، الذهبي، ج ۳، ص ۳۱۲.
📚 تاريخ مدينة دمشق، ابن عساكر، ج ۱۴، ص ۲۲۷.
🔳 علي بن مدرك از پدر بزرگش اسود بن قيس نقل مي كند كه گفت:
🌄 پهنه آسمان پس از شهادت امام حسين به مدت شش ماه سرخرنگ شده بود كه ما آن را شبيه خون در آسمان مشاهده مي كرديم، علي بن محمد مدائني از وي سؤال كرد: چه نسبتي با اسود داری؟
👤گفت: او جد مادري من است گفت:
☝🏻به خدا سوگند كه او راستگو و امانتداری بزرگ وميهمان نواز بود.
🔳 وقال عباس بن محمد الدوري، عن يحيي بن معين: حدثنا جرير، عن يزيد بن أبي زياد، قال: قتل الحسين ولي أربع عشرة سنة، وصار الورس الذي كان في عسكرهم رمادا واحمرت آفاق السماء ونحروا ناقة في عسكرهم فكانوا يرون في لحمها النيران.
📚 تهذيب الكمال، المزي، ج ۶، ص ۴۳۴ - ۴۳۵.
📚 تهذيب التهذيب، ابن حجر، ج ۲،، ص ۳۰۵.
📚 سير أعلام النبلاء، الذهبي، ج ۳، ، ص ۳۱۳.
📚 تاريخ الإسلام، الذهبي، ج ۵، ص ۱۵.
📚 تاريخ مدينة دمشق، ابن عساكر، ج ۱۴، ص ۲۳۰.
🔳 يزيد بن ابي زياد مي گويد:
👳🏻♀من چهارده ساله بودم كه حسين بن علي به شهادت رسيد گياه ورس در بين لشكر به خاكستر تبديل شد و پهنه آسمان قرمز رنگ شد شتری را لشكريان ذبح كردند آتش از گوشتش زبانه میكشيد.
🔳 عن هشام عن محمد قال تعلم هذه الحمرة في الأفق مم هو فقال من يوم قتل الحسين بن علي.
📚 سير أعلام النبلاء، الذهبي، ج ۳، ص ۳۱۲.
📚 تاريخ الإسلام، الذهبي، ج ۵، ص ۱۵.
📚 تاريخ مدينة دمشق، ابن عساكر، ج ۱۴، ص ۲۲۸.
🔳 هشام از محمد نقل مي كند كه گفت:
❓مي داني سرخي افق از چه زماني بوده ؟
🌅 از روزي كه حسين بن علي به شهادت رسيد اين سرخي در افق ديده شد.
📱گل نرگس:
محمد:
یــا ضــامــن آهــو
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸
کـانـال یـا ضـامـن آهـو در ایتا
https://eitaa.com/yazamen_aho_raza
🏴 #عاشورا_در_منابع_اهل_سنت {۱٢}
🔳 محفل یزید و اعتراض اطرافیان و ترک مجلس از جمله همسر یزید!!!
🕌 ...زمانی که فرستادگان اهل کوفه همراه رأس [مطهر] سیدالشهداء علیه السلام از راه رسیدند، وارد مسجد دمشق شدند.
👤مروان بن الحکم بدانان گفت: چه کردید؟ [چگونه عمل کردید؟]
👥 گفتند: هجده نفر از مردان آنان بر ما وارد شدند؛ که به خدا قسم تا نفر آخرشان را از دم تیغ گذراندیم... اینها هم سرها [ی مطهر] و اسرا [ی آنان] است.
👣 در این هنگام مروان از جا برجست و رفت.
👤 بعد برادر او یحیی بن الحکم نزد [کوفیان] آمد؛ و گفت: چه کردید؟
👥 همان سخنان را به او هم گفتند.
☝او در پاسخ گفت: روز قیامت از [شفاعت] محمد صلی الله علیه و آله بازداشته شدید. دیگر در هیچ موردی همراه شما نخواهم بود.
👣 سپس برخاست و رفت.
🏛 بر یزید وارد شدند؛ و رأس [مطهر] را در مقابل او گذاشتند و همان کلام را به او هم گفتند.
📚 راوی می گوید که «هند بنت عبدالله بن عامر بن کریز» که همسر یزید بود سخن آنان را شنید.
🏛 پس لباس پوشید و از [حرم] خانه خارج شد و [به یزید] گفت:
⁉ ای امیر [فاسقان] آیا سر حسین فرزند فاطمه دختر رسول الله [را آورده اند]؟
👤 [ملعون] گفت: آری.
- [بعد] گفت: [هرچه می خواهی] بر او شیون و زاری کن و در ماتم فرزند دختر رسول خدا و اصیل ترین فرد قریش لباس عزا به تن کن، ابن زیاد شتاب کرد و او را کشت... خدایش بکشد!
🏛 راوی می گوید سپس بار عام داد.
👥👥 مردم بر او وارد شدند؛ در حالی که سر [مطهر] در مقابل وی بود؛ و یزید قطعه چوبی داشت که با آن به دندان های [مبارک] می زد.
👤 سپس گفت: [داستان] این [سر] و من مانند سخن «حصین بن حُمام المرّی» است که گفت:
- می شکافند سرهائی را از مردانی گرانمایه نزد ما در حالی که آن [مردان] ستیزه جو و [بر ما] ستمگر [تر]ند.
👤راوی می گوید که آنگاه مردی از اصحاب رسول الله ص که بدو «ابو برزة الاسلمی» می گفتند [به یزید] گفت:
⁉ آیا با چوب خود را به دندان های حسین می زنی؟!
⁉ آیا چوب تو به دندان های او بی احترامی می کند؟
☝چه بسیار دیده ام که رسول اکرم آنها را میبوسیدند.
👈 ای یزید تو روز قیامت در حالی مبعوث خواهی شد که ابن زیاد همراه توست. اما این [شهید] در حالی خواهد آمد که محمد(ص) همراه اوست.
👣 سپس برخاست و بیرون رفت.
📚 تاریخ مدینه دمشق.
گل نرگس:
گل نرگس:
محمد:
یــا ضــامــن آهــو
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸
کـانـال یـا ضـامـن آهـو در ایتا
https://eitaa.com/yazamen_aho_raza
🏴 #عاشورا_در_منابع_اهل_سنت {١۶}
🔳 اظهار تعجب #اهل_کتاب از جنایات یزید!
🏰 هنگامی که ابن زیاد (لعنت الله علیه) سر مطهر سیدالشهداء علیه السلام و اصحابش را به همراه اسیران از آل حسین (علیهم السلام) را به نزد یزید ملعون فرستاد، یزید محفلی ترتیب داد و اهالی شام را جمع نمود و در مقابل دیدگان آنان با چوب خیزران به سر مبارک #امام_حسین (علیه السلام) جسارت نمود.
✝ که ناگاه فرستاده قیصر روم با تعجب برخواست و گفت:
⛪ نزد ما در جزیره ای دِیری است که در آن «سُم خر عیسی» مدفون است؛ پس ما هر ساله از دور و نزدیک به آنجا میرویم و برای آنجا نذر میکنیم، و آنجا را عظیم میشماریم همانگونه که شما کعبه را محترم میدانید، شهادت میدهم شما بر باطلید!
🕎 سپس اهل کتاب دیگری برخاست و گفت:
▪بین من و بین داوود نبی هفتاد پشت فاصله است ولی یهود مرا عظیم میشمارند و احترام مینهند.
⁉ چگونه است که شما پسر پیغمبرتان را کشتید!؟
📗صواعق المحرقة، ص ١١٩.
گل نرگس:
گل نرگس:
محمد:
یــا ضــامــن آهــو
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸
کـانـال یـا ضـامـن آهـو در ایتا
https://eitaa.com/yazamen_aho_raza