eitaa logo
یــا ضــامــن آهــو
415 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
1.5هزار ویدیو
6 فایل
⚫️ارتباط با قرآن 🔘زندگی نامه اهل بیت ⚪️ادعیه 🔴شهدا Mohamad3990 ایدی ادمین برای ثبت نظرات و پیشنهاد شما عزیزان💖💖 تبلیغات شما بزرگواران را با کمترین هزینه (توافقی) پذیرا هستیم
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃🌸🍃 موقعیت شهر پُمپی: این شهر در نزدیکی شهر ناپل ایتالیا واقع شده است.و آتشفشان کوه وزوو در بین این دو شهر(ناپل و پمپی) قرار گرفته است. این شهر نماد انحطاط اخلاقی در روم باستان بوده است. پمپی؛ در ایام پادشاهی نرون از آبادترین شهرهای کشور ایتالیا بود. مردم این شهر اما آلوده به انواع گناه های غیراخلاقی بودند بطوری که از در ملا عام حتی با حیوانات و کودکان خود نزدیکی می کردند. آتش فشان وزوو بعنوان یکی از نمادهای ایتالیا شناخته می شود آتش فشانی که آخرین بار دوهزار سال قبل فعال شد. در سمت راست کوه وزوو،شهر ناپل و در سمت شرق آن،شهر پمپی قرار دارد. نزول عذاب الهی: همه چیز بسیار سریع اتفاق افتاد؛ در روز 9 آگوست سال 79 قبل از میلاد مسیح،آتشفشان فوران کرد و در کسری از ثانیه هوا پر از گازهای سمی شد و خورشید محو گردید. گازهای سمی تا 15 کیلومتر از محدوده را پر کردند به گونه ای که بسیاری از مردم شهر حتی فرصت کوچکترین واکنشی از خود نداشتند و در جای خود تبدیل به مجسمه های سنگی شدند. مواد مذاب و خاکستر ناشی از فوران آتشفشانی که دو هزار سال پیش روی داد حیات را از این شهر برچید. حادثه آنقدر ناگهانی روی داد که همه چیز در شهر به همان حالت که در اثنای زندگی روزمره بود، دست نخورده ماند و امروز دقیقا به همان گونه که دو هزار سال پیش بودند باقی است. گویی زمان منجمد شده است.  ابتدا مواد مذاب شهر را محاصره و زیر خود دفن کرد و طوفان آب بلافاصله بعد از آن آمد و آن را خاموش کرد تا انسان ها با سوختن از میان نروند و به شکلی که در تصاویر می بینید برای آیندگان و عبرت آنها باقی بمانند... عده ای از مردم که توانسته بودند خود را به نزدیکی سواحل برسانند به خاطر تاریک شدن هوا و گازهای سمی،کشتی هایی که برای امداد رساندن به آنها از آن سوی ساحل آمده بودند نتوانستند نزدیک شوند و چند دقیقه بعد این شهر تبدیل به تاریک ترین نقطه جهان شد. شهر پمپی با همه ساکنین خود به مدت ۱۵۰۰  سال مدفون شد و در سال ۱۵۹۹ بطور اتفاقی کشف شد! کاشفین ابتدا از دیدن مجسمه های سنگی شگفت زده شده بودند همه ساکنین شهر در اثر گازهای آتشفشانی به مجسمه های سنگی تبدیل شده بودند. علت عذاب مردم پمپی؟؟ اجسادی که برخی همدیگر را در آغوش کشیده اند و در همان حال عذاب الهی را چشیده اند!!  اینکه شهر پمپی از صفحه زمین با چنین  بلایی محو شد، بی هدف و اتفاقی نبوده است. اسناد تاریخی نشان می دهد که این شهر به مرکز و اوج هرزگی و فساد تبدیل شده بود. در این شهر مردان به شکل کاملا عریان بر در فاحشه خانه ها می ایستادند. این کار بر اساس یک سنتی که ریشه در اعتقادات میتراپرستی داشت، انجام می شد. بر اساس این اعتقاد انحرافی، اندام انسان و مقاربت های جنسی نبایست پوشیده باشند، بلکه باید کاملا آشکارا به نمایش درآیند.  جالب ترین جنبه این حادثه آن است که هیچ کس نتوانسته است در مقابل فوران آتشفشان وحشتناک وزوو بگریزد. یک خانواده در حال صرف غذا در یک لحظه تبدیل به سنگ شده اند. زوج های بسیاری پیدا شدند که در حین انجام عمل مقاربت تبدیل به سنگ شده بودند.  از همه جالبتر آن است که این زوجها هر دو از یک جنس و یا زوجهایی از دختران و پسران کم سن وسال بوده اند. صورت برخی اجساد سنگ شده که از داخل زمین کشف شده اند همچنان سالم و صحیح باقی مانده است. بر چهره برخی از این اجساد حالتی از تحیر و سرگشتگی نشسته است. شغل مردم پمپی؟؟ آثار بدست آمده از دیواره های شهر پمپی نشان می دهد که این شهر بزرگترین مرکز فحشا در دوران باستان بود و از همه جای روم برای زنا به آنجا می آمدند و تقریبا همه ساکنین آن به عمل فحشا مشغول بودند و از این راه کسب در آمد می کردند و حتی موظف به پرداخت مالیات به حاکم شهر از در آمد خود بودند کودکانی که بدنیا می آمدند نیز برای سو استفاده جنسی در آینده بصورت برده نگهداری می شدند.در این شهر تصاویری از پیکره های سنگی دیواره پمپی بدست آمده است که یک مرد را در حال زنا با یک زن و یک مرد دیگر را در حال لواط با آن مرد نشان می دهد. گل نرگس: محمد: یــا ضــامــن آهــو 🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸 کـانـال یـا ضـامـن آهـو در ایتا https://eitaa.com/yazamen_aho_raza
‌﷽❣ ❣﷽ 🕊✨بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم ✨🕊 :🌹 🏴🕊شاگردان مکتب امامان معصوم علیهم السلام مانند قلّه هایی اند که از فراز آن، پرتو دین، دیانت و تقوا رخ می نماید. آنان همانند چشمه سارانی هستند که فیض چشمه فیضشان، دامن طبیعت را طراوت بخشیده و هم بهار تلاوت را غنا داده است. 🕊✨فضل بن شاذان می گوید:✨🕊 🏴🕊سعید بن جبیر از شاگردان برجسته و از ستارگان آسمان امامت و ولایت امام همام علی بن الحسین علیهماالسلام که در رأس سلسله اصحاب خمسه1 امام زین العابدین قرار داشت. امام صادق علیه السلام در وصف سعید می فرماید: 🏴🕊سعید بن جبیر در صراط مستقیم بود و به علی بن الحسین علیهماالسلام اقتدا کرد و امام سجاد هم از او تعریف می نمود و همین علاقه میان او و امام، باعث شد حجّاج او را شهید نماید.2 خاندان 🏴🕊سعید بن جبیر بن هشام اسدی کوفی، معروف به ابومحمد و ابوعبداللّه، از خاندان های معروف کوفه بود. وی در زهد، تقوا، شب زنده داری، دیانت و فقاهت معروف بود و در تفسیر قرآن، شهرت به سزایی داشت؛ زیرا او را از شاگردان مدرسه تفسیری عبداللّه بن عباس دانسته اند. سعید، بیشترین روایات خود را از وی نقل کرده است.3 زادگاه 🏴🕊وی سال 46 ه .ق. در شهر کوفه به دنیا آمد.4 دوران طفولیت و جوانی را همان جا گذراند. بعدها به مدینه رفت و جزو شاگردان امام چهارم علیه السلام گردید. کنیه و فرزندان 🏴🕊معروف ترین کنیه های وی ابوعبداللّه و ابومحمد است. در کتاب مجالس الواعظین آمده است: عبدالملک و عبداللّه، فرزندان سعید بنجبیر اند و از پدر خود روایت نقل نموده اند. # 🌹✨🌹✨🌹 گل نرگس: گل نرگس: محمد: یــا ضــامــن آهــو 🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸 کـانـال یـا ضـامـن آهـو در ایتا https://eitaa.com/yazamen_aho_raza 🌹✨🌹✨🌹
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁 🔴شفاعت حضرت علی ع از یک "سنی" در قبر❗️ ✅ 🌷حضرت علّامۀ طباطبایی نقل می‌کنند: 🔰در كربلا واعظی بود به‌ نام‌ سيّد جواد كربلائی که در یک سفر تبلیغی در روستایی سنّی نشین با پيرمردي سنی برخورد کرد که چهره‌ای نورانی داشت‌، سیدجواد دید این پیرمرد دلش پاک است ولی فقط اعتقاداتش ناقص است. 🍃برای اینکه اورا شیعه کند از او پرسيد: شيخ‌ شما كيست‌؟ گفت‌: شيخ‌ ما مرد قدرتمندی است‌ كه‌ ثروت زیادی دارد؛ بعد‌ پيرمرد از سيّدجواد پرسید‌ شيخ‌ شما كيست‌؟ سیدجواد گفت‌: شيخ‌ ما آقائی است‌ هر‌ حاجتی داشته‌ باشی و در مشرق‌ عالم‌ باشی و او در مغرب‌ عالم‌، و يا در مغرب‌ عالم‌ باشی و او در مشرق‌ عالم‌ و او را صدا كنی فوراً به‌ سراغ‌ تو میآيد و مشكل‌ تو را حل ميكند. 🍃پيرمرد گفت‌: بَه‌ بَه‌ عجب‌ شيخي، اسمش‌ چيست‌؟ سيّد جواد گفت‌: "شيخ‌ علی" سیدجواد میگوید: با این کلام بذر محبت در دل پیرمرد کاشتم تا در سفر بعدی کار را تمام کنم. 🍃پس‌ از مدّتی بازگشتم كه‌ "شیخ علی" را معرفی کرده و او‌ را شيعه‌ كنم. اما دید پیرمرد از دار دنيا رفته‌ است‌. خيلی متأثّر شدم که حيف‌ شد این پیرمرد بی ولایت از دنيا رفت‌‌، ای کاش زنده بود تا می‌توانستم حضرت علی(ع) را به او معرفی کنم. 🍃با پسرانش سر قبر او رفتم و بسیار ناراحت بودم تا اینکه همان شب در عالم رؤیا دیدم... 👇👇👇 📕معادشناسی؛ ج ۳ ص ۱۰۸ - ۱۱۳ ↶💟☆《 به ما بپیوندید 》☆💟↷ 🌺🍃✨✨🍃🌺 گل نرگس: : 🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸 کـانـال یـا ضـامـن آهـو در ایتا https://eitaa.com/yazamen_aho_raza 🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
🍃🌹۰۰۰﷽۰۰۰🍃🌹 ⭕️اَیَحْسَبُ الْاِنْسانُ اَنْ یُتْرَکُ سُدًی آیا آدمی پندارد که اورا مُهمِل از تکلیف وثواب وعقاب گذارند ؟ (۳۶ /قیامت) مهمل یعنی فرو گذاشته شده ، رها شده ،بی اساس ، بیهوده 🌕داستان سه دقیقه تا قیامت 🌕 💬احوال کسی که لحظاتی توانسته از محدوده ی زمان ومکان که کالبد انسان درآن گیراست خارج شود ۰ پیمانه ی عمر تمام نشده وفرشته ی مرگ ، آنان را برای همیشه از بدن جدانکرده است ۰ خداوند از این طریق به بقیه ی انسانها یاد آور می شود که غرق دنیای مادی نشوند وخودرا برای و آماده سازند ۰ ✍در اینجا به سراغ یکی از کسانی می رویم که تجربه ای خاص داشته ۰ کسی که برای چند دقیقه از دنیای مادی خارج می شود و با التماس به دنیا برمی گردد او گوئی بیان مطلب کتاب‌های است شما هم با ما همراه شوید۰ 😊 پسری بودم که در مسجد و پای منبر ها بزرگ شدم۰ در خانواده‌ای مذهبی رشد کردم و در پایگاه بسیج یکی از مساجد شهر فعالیت داشتم۰ در دوران مدرسه و سال‌های پایانی شب و روز ما حضور در مسجد بود ۰ 🔹سال های آخر دوران دفاع مقدس با اصرار و التماس و دعا و ناله به درگاه خداوند سرانجام توانستم برای مدتی کوتاه حضور در جمع رزمندگان اسلام و فضای معنوی جبهه را تجربه کنم ۰ 🔹راستی من در آن زمان در یکی از شهرستان های کوچک استان اصفهان زندگی می کردم ۰ دوران و برای من خیلی زود تمام شد و بر دل من ماند۰ 🔹 اما از آن روز، تمام تلاش خودم را در راه انجام میدادم ۰ می دانستم که شهدا قبل از در موفق بودند لذا در نوجوانی تمام من این بود که گناه نکنم وقتی به مسجد می‌رفتم سرم پایین بود که یک وقت با نداشته باشم ۰ 🔹 یک شب با خدا کردم و خیلی گریه کردم در همان حال و هوای هفده سالگی از خدا خواستم تا من این و ها و نشوم۰ ❌ بعد با التماس از خدا خواستم که مرگ مرا زودتر برساند گفتم من نمیخواهم داشته باشم من میترسم به دنیا مبتلا شوم و خود را کنم لذا به حضرت عزرائیل التماس می‌کردند که زودتر به سراغم بیاید۰ ✍ادامه دارد ۰۰۰۰۰ 💗🌹 یـــاس کـــبود🌹💗: 🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸 کـانـال یـا ضـامـن آهـو در ایتا https://eitaa.com/yazamen_aho_raza ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
👈 حضرت علیه السلام 🌴يكى از پيامبران كه نامش در قرآن دو بار آمده(انبياء، 85، مريم، 56)و در آيه 56 سوره مريم به عنوان ياد شده، است كه در اين جا نظر شما را به پاره اى از هاى او جلب مى كنيم: 🌴ادريس كه نام اصيلش اخنوخ است در نزديك كوفه در مكان فعلى مسجد سهله مى زيست. او بود و مدت سيصد سال عمر نمود و با پنج واسطه به آدم عليه السلام مى رسد. از كتابهاى آسمانى بر او نازل گرديد. تا قبل از ايشان مردم براى بدن خود از استفاده مى كردند، او كسى بود كه كرد و طرز دوختن لباس را به انسانها آموخت و از آن پس مردم به تدريج از لباسهاى دوخته شده استفاده مى كردند. 🌴او بلندقامت و تنومند و نخستين انسانى بود كه با قلم خط نوشت و بر نجوم و و احاطه داشت و آنها را تدريس مى كرد. كتابهاى آسمانى را به مردم مى آموخت و آنها را از اندرزهاى خود بهره مند مى ساخت، از اين رو نام او را 👇 (كه از واژه درس گرفته شده) نهادند. 🌴خداوند بعد از وفاتش، در بهشت به او فرمود و او را از بهره مند ساخت. 🌴ادريس عليه السلام بسيار درباره مى انديشيد و با خود مى گفت: اين آسمانها، زمين، خلايق عظيم، خورشيد، ماه، ستارگان، ابر، باران و ساير پديده ها داراى پروردگارى است كه آنها را تدبير نموده و سامان مى بخشد، بنابراين او را آن گونه كه است، پرستش كن. 📚(بحار، ج 11،ص 270 - 280)(كامل ابن اثير، ج 1،ص 22.) ✍ادامه دارد۰۰۰۰۰ 💗🌹 یـــاس کـــبود🌹💗: 🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸 کـانـال یـا ضـامـن آهـو در ایتا https://eitaa.com/yazamen_aho_raza ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
🌻••✨♧۰۰﷽۰۰♧✨••🌻 🔳 ▫️ گر تو می‌خواهی مسلمان زیستن، نیست ممکن جز به قرآن زیستن‌، رمز قرآن از حسین(ع) آموختیم از فروغش شعله‌ها افروختیم ✍ یکی از مهم‌ترین برنامه‌های جهان تشیع موضوع عزاداری و گریه بر حضرت امام حسین(ع) است. از ابعاد مختلف و با روشنفکری در دهه محرم اقامه عزا به خوبی صورت می‌گیرد. 🔸🔹 همیشه این عزاداری‌ها نیاز به دارد، مهم‌ترین مسئله‌ای که در ماه محرم کمتر به آن توجه می‌شود این است که در این ایام، عزاداران و حسین‌دوستان کمتر به می‌پردازند، ✨در حالی که خود امام(ع) فرمودند: « لَکُم فِیَّ اُسْوَةٌ » یعنی گام به گام در این من و وجود دارد. 🔹🔸 یکی از این الگوهایی که برای ما درنظر گرفته شده است : به‌صورت دائم علی‌الخصوص در و است۰ 🔳 محمد: کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
☀️☀️••☆۰۰﷽۰۰☆••☀️☀️ 🔳 ▫️ ✍موارد مشترک میان ، شرایط اجتماعی متشابهی است که در زمان وقوع هر دو قیام وجود دارد. 💠قیام امام حسین علیه السلام در زمانی صورت گرفت که جامعة اسلامی، به شدت به سمت و سوق داده می‌شد و حاکمان فاسد و ، در رأس آن قرار گرفته بودند. شرایط به گونه ای بود که امام حسین علیه السلام می‌فرمود: 💢«اَلا تَرونَ اَنَّ الحقَّ لا یُعمَلُ بِه وَاَنَّ الباطِلَ لایُتَناهی عَنه» ( ۱) «آیا نمی بینید که به حق عمل نمی شود و از باطل جلوگیری نمی گردد؟ » 💠طبق روایات، همین شرایط در زمان ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز پیش خواهد آمد. بر اساس بسیاری از روایات، آن حضرت، هنگامی از پشت پردة غیبت خارج خواهند شد که ، توسط حاکمان جور، جهان را فرا گرفته باشد و مردم از زندگی، نا امید شده باشند. 💠چنان چه امام صادق علیه السلام در این باره فرموده اند: 💢«لا وَ اللهَ لمّا یَکونَ ما تُمَدّونَ اِلیهِ اَعیُنُکُم اِلّا بَعدَ الیَاس» (۲) ؛ «به خدا سوگند؛ آن چه چشم به راهش هستید، فرا نمی رسد مگر بعد از و ». ۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ ۱-تحف العقول محمدحسن بحرانی ۲-الغیبه، ص ۳۳۶  ۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ محمد: کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
🕊🥀••♧۰۰﷽۰۰♧••🥀🕊 سلوک با ادعیه ی زیارت عاشورا 🔻◾️در زيارت شريف عاشورا معارف بلندي بيان شده است که مقامات سلوکي و مسير ما را در استفاده از عاشورا معين مي کند. 🔻◾️زيارت عاشورا و سيري که براي زائر در اين زيارت اتفاق مي افتد در يک نگاه کلان، در دو قسمت يا فراز اصلي مطرح مي شود: قسمت اول، به «اَللّهُمَّ اجْعَلْ مَحْياىَ مَحْيا مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَماتى مَماتَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ» ختم مي شود. تا اينجا، سير و سلوک کامل ما در اين دنيا با آن به پايان مي رسد. 🔻◾️بعد از اين تحول و سيري که براي زائر اتفاق مي افتد، توجه و نگاه عميق و جديدي به حادثه عاشورا است که با «اَللهمَّ اِنَّ هذا يَوْمٌ تَبركَتْ به بنوامَيَةَ وَ ابْنُ اكِلةَ الأَكبادِ» به آن توجه داده شده است؛ ❌اين مقدمه، براي آن است که انسان براي آن لعن جامعي که صد مرتبه تکرار مي شود، آمادگي پيدا کند. پايان قسمت دوم، دعايي است که در سجده انجام مي گيرد و زيارت عاشوراست. 🔻◾️اگر کسي مواقف و مراحل زيارت عاشورا را طي کرد و سالک با بلاي عاشورا شد، يک انجام داده است. اين سير و قبض و بسطي که زائر با زيارت دارد او را به يک سلسله طلب ها و دعاها و اجابت در اين خواسته هاي رفيع مي رساند؛ يعني برداشته مي شود و به اين دعاها مي شود. 👈اين دعاها (که حدود دوازده دعاست) در واقع نوعي رفت و آمد با خود زيارت دارد و که در متن اين زيارت براي زائر حاصل مي شود او را وارد مقامات ادعيه مي کند؛ لذا اين دعاها پراکنده است و هر کدام متناسب با همان ، حاصل مي شود۰ 📚استادسید مهدی میرباقری محمد: کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
🖇 ✨دوست دارید نمازتون موثر واقع بشه؟؟ ✨دوست دارید از نمازتون لذت ببرید؟ ✨با راهکار های همراه ما باشید👇 ❓چگونه یک نماز خوب بخوانیم؛ : ✔️نمازمحورهمه ی عبادت هاست ✔️اگرنمازمان رادرست کنیم دیگربه چیزی نیاز نداریم. 🔔خودنماز بقیه را درست می کند.. 🔻خیلی ها فکر می کنن وقتی گفته میشه نمازخوب 🔺یعنی از اول تا آخر اشک بریزی ازاول تا آخردرنماز ازخوف خدابترسی...😳 ↩️خیلی ها فکر می کنن نماز خوب یعنی نمازی که در اون انسان مستقیما داره باخدا صحبت میکنه 🌹,خدارو می بینه,سلام به خدا واولیا میده وجوابشون رو می شنوه.. وای که چه قدر عبادت پر آب و رنگ و رونقی!!😍 نه خیر... نماز اصلا همچین حرفایی نداره!!! پس نماز خوب چیه؟🤔 🍃دوست من حالا اگه میخوای بدونی نماز خوب چجور نمازیه این بحث رو با دقت دنبال کن✌️😉 💓ان شاء الله که خدا به هممون توفیق نماز خوب خوندن رو عنایت بفرماید❤️ ✍ ادامه دارد..... ان شاءالله 💞 یـــاس کـــبود💞: https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
🌈🦋☔️🍄🌈🦋☔️🍄🌈🦋☔️🍄🌈🦋 ☀️هوالحبیب 🌈 🦋 🍄 📝نویسنده: ☔️ 🖇 ☔️🌈به نام خداوند عشق آفرین🦋🌈 دوباره مثل همیشه خواب مونده بودم . با عجله با مامان خدا حافظی کردم و به سمت ماشینم دویدم . در خونه رو با ریموت باز کردم و با عجله از حیاط خارج شدم وبه سمت دانشگاه به راه افتادم . دوباره چراغ های راهنمایی با من لج کرده بودند تا بهشون میرسیدم چراغ قرمز میشد و من با حرص لبم رو می جویدم و به زمین و زمان ناسزا میگفتم بالاخره بعد از نیم ساعت به دانشگاه رسیدم . ماشین رو بالاتر از دانشگاه کنار خیابون پارک کردم چون مطمئن بودم نه تو پارکینگ و نه جلوی دانشگاه جای پارکی پیدا نخواهم کرد نگاهی سرسری به خودم تو آینه انداختم و بعد از مطمئن شدن از مرتب بودنم از ماشین پیاده شدم و به سمت دانشگاه رفتم . از ترس این که گیر حراست دانشگاه نیفتم کمی مقنعه ام رو جلو کشیدم و وارد دانشگاه شدم. صدای همهمه دانشجو ها در سالن پیچیده بود .هرچی به کلاسم نزدیکتر میشدم صدای همهمه بیشتر میشد واین نشون میداد استاد هنوز نیومده زیر لب گفتم:خدایا دمت گرم از غرغرای استاد در امان ماندم. در کلاس رو باز کردم همه بچه ها اومده بودند. به سمت اکیپمون که اخر کلاس نشسته بودند رفتم.رو بهشون گفتم : _سلام بر و بچ ,صبح عالی پرتقالی زیباخندید و گفت :روژان بیا اینجا بشین رفتم کنار زیبا نشستم و کیفم روی میز گذاشتم زیبا الکی اخمی کرد وگفت: _روژان خانوم باز که دیر اومدی؟ مهسا: _احتماال باز خانوم خواب مونده طبق معمول مثل بچه ها خودمو لوس کردم و گفتم: _اوهوم دقیقا صدایخنده زیبا و مهسا بلند شد و نگاه همه به سمت ما چرخید . زیبا با ناراحتی گفت: _شنیدین استاد این کتاب تغییر کرده بدون اینکه حواسم باشه صدامو بردم بالا و گفت : _نهههه واقعا!!!حالا استادش کیه؟ مهسادر حالی که لبخندش رو کنترل میکرد گفت: _چه خبرته کلاس رو گذاشتی رو سرت .همون یه ذره ابروی نداشتمون رو هم بردی . _خب حالا مامان بزرگ غرغرات تموم شد.حالا بنال ببینم استادش کیه _مامان بزرگ عمته. نمیدونم دقیق ولی از بچه ها شنیدم که خیلی معتقد و مذهبیه.از اونا که به چشم دانشجوهای دخترش نگاه نمیکنه و همش زمین متر میکنه _عزیزم تکلیف رو روشن کن .عمم مامان بزرگمه یا عممه با اتمام حرفم زیبا پقی زد زیر خنده و سرش رو گذاشت رو میز کم مونده بود از خنده میزو گاز بزنه. مهسا که از دستم کفری شده بود و سعی میکرد لبخند نزنه تا مثلا من و زیبا پررو نشیم گفت: _کوفته در کلاس باز شد به سمت در نگاه کردم استاد جدید وارد شد .زیادی برای استاد بودن جوون بود . به سمت میزش رفت و بعد گذاشتن کیفش روی میز نگاهی به کلاس انداخت و گفت: _سلام علیکم.امیدوارم تعطیلات خوشی را گذرانده باشید وبا انرژی مضاعف به تحصیل بپردازید من کیان شمس هستم این ترم به جای استاد علوی درخدمت شما عزیزان هستم.شاید با دیدن ظاهر من پیش خودتون فکرکرده باشیدکه استاد شمس بد اخلاقه.نه اینطور نیست.من جدیم اما نه به طوری که کلاس رو جولانگاه انتقام از دانشجو قرار بدم .من به قوانینی که قبلا در کلاس داشتید احترام میگذارم ودوستانه با رعایت قوانین استاد علوی در کنارهم به تعلیم و تعلم می پردازیم .چندنکته رو خدمتتون عرض میکنم یک.سعی کنید در کلاس حضور داشته باشید تا مطلب رو خوب فرا بگیرید .اگرهم مشکلی پیش اومد که نمیتونستید تو کلاس حضور پیدا کنید باخودم درمیان بگذارید مشکلی نیست دو.بعداز ورود من به کلاس و شروع درس اگر با دقت تمام حواستون رو به من بدید طبیعتا بهتره و اگر هم کسی کاری داشت با اجازه میتونه انجام بده سه.به محض شروع کلاس همگی باهم گوشیهامون رو سایلنت میکنیم برای تمرکز بهتر در کلاس چهار.انتهای هر فصل ازتون یه امتحان گرفته میشه که اگه نمره بگیرید که چه عالی. و اگرهم نه که مجددا امتحان میگیرم خب دوستان کلاس رو با یاد خدا و همکاری شما شروع میکنیم. خب اول از همه بهتره باهم آشنا بشیم. شمس طبق لیست حضور و غیاب رو شروع کرد . موقع حضور و غیاب به دانشجوهای دختر نگاه نمیکرد و با جدیدت برخورد میکرد .حتی به لحن لوس چندتا از دختر ها که سوال میپرسیدن توجهی نمیکرد . کمی مطالب گذشته رو مرور کرد و در اخر کلاس با گفتن خسته نباشید کلاس تمومه ,کیفش رو برداشت و از کلاس خارج شد صدای همهمه بچه ها بلند شد. یکی میگفت وااای چه استاد جیگری بود . اون یکی میگفت چقدر امل بود میترسید نگاهمون کنه نکنه به گناه بیفته. در حالی که هنوز تو شوک استاد شمس بودم وسایلم رو جمع کردم و با بچه ها از کلاس خارج شدیم &ادامه دارد... کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
داستانی که در آن چهل شب بر من گذشت، داستان درهاي بسته است ،داستان کوچه ای بن بست ،اما میدانی،گاهی پشت کوچه هاي بن بست ،خیابانی است بی انتها که تو از آن بی خبري من یاد گرفته ام که به آن خیابان پرتردد و زیبا فکر کنم ،نه دیواري که راه مرا سد کرده. داستان زندگی من از محبوبه شروع شد، دختري که در همسایگی ما زندگی می کرد، و پدرش از تجار نجف بود، من و محبوبه از کودکی باهم ،هم بازي بودیم ،راستش آن زمان فکرش را هم نمی کردم که روزي عاشق محبوبه شوم . همیشه با هم دعوا داشتیم یادم است که یکبار النگویش را شکستم ،همان النگویی که پدرش از سفر هند برایش آورده بود، پدرش چنان چشم غره اي به من رفت که من و دختر همسایه مان آتیه فرار را بر قرار ترجیح دادیم. بالاخره کودکی دنیای خودش را دارد. اما عاشقی.... راستش من اصلا" عشق را نمیفهمیدم ولی چشم هاي عسلی او خوب مرا عاشق کرد، آن زمان مثل همیشه پشت بام خانه می نشستم و به بهانه خوردن قهوه به سه خانه آنورتر خیره می شدم، دقیقا" زیر درخت بید روي آن نیمکت چوبی، آنجا پاتوق محبوبه بود. آنقدر زیرچشمی نگاهش می کردم تا ببینم او هم به من نگاه می کند یا نه!؟ حدس من درست بود، او بیشتر از آنکه کتاب بخواند، حواسش به من بود. اصلا" محبوبه باعث شد معتاد قهوه شوم. و قرار عاشقی ما شد غروب آفتاب. او زیر شاخه هاي چتر گونه بید و من زیر سقف آسمان. گاهی قهوه نداشتم و با آب خالی به پشت بام می رفتم، خوب می دانستم که نباید این قرار عاشقی به هم بریزد، من یک سال بدون غیبت بر قرار عاشقی حاضر شدم، اما دیگر محبوبه اي نبود، سه روز ندیدنش قلبم را جریحه دار کرده بود، اما چه میشد کرد؟ تا بوده همین بوده و تا هست همین است. که عاشق در بی خبری و بی قراري و انتظار بمیرد و دم نزند. نویسنده ؛ عاطف گیلانی این داستان ادامه دارد......... کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
بسم الله الرحمن الرحیم ســرگذشـــت ارواح ســــــرگردان بـــــــرزخ 🔴روشن است که بدن خاکی و مادّی جهان طبیعت، حجابی است ضخیم و پرده‌ای است سخت بر روی دیده انسان از جهان دیگر؛ انسان به وسیله مردن و برطرف شدن این پرده، می‌بیند و می‌رسد به چیزهایی که پیش از این نمی‌دید و نمی‌رسید. به راستی که تو از این امر غافل بودی، تا اینکه ما پرده را از جلو چشم تو کنار زدیم، لذا امروز چشمت تیز می‌بیند. لحظه مرگ… ... و من مُردم دیدم ایستاده‌ام و تندرستم و خویشان من در اطراف جنازه برای من گریه می‌کنند و من از گریه آنها اندوهگینم و به آنها می‌گویم: «من نمرده‌ام، بلکه بیماری‌ام رفع شده است». هیچ‌کس به حرف من گوش نمی‌کند. گویا مرا نمی‌بینند و صدای مرا هم نمی‌شنوند. دانستم که آنها از من دورند. بعد از غسل و دیگر کارها جنازه را به طرف قبرستان بردند، من هم جزو مشیّعین (تشییع کنندگان) رفتم. در میان آنها بعضی از جانوران وحشی و درندگان از هر قبیل می‌دیدم و از آنها وحشت داشتم، ولی دیگران وحشت نداشتند و آنها نیز نسبت به آنان اذیّتی نداشتند، گویا اهلی و با آنها مأنوس بودند✨ ⏮ ادامه دارد.. 🌸به نیت فرج آقاامام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨