🌻••✨♧۰۰﷽۰۰♧✨••🌻
🔳#درسهای_قرآنیِ_عاشورا
▫️#قسمت_چهاردهم
🔹احترام متقابل در نیکی ها🔹
✍در سیره علمی و عملی امام حسین(ع) بر احترام متقابل و حتی بیشتر در مقابل نیکی های دیگران تاکید شده است.
🔻◾️انس بن مالک گوید: نـزد امـام حسین (ع) بـودم کنیزکی در حالی که دسته ای ریحان به دست داشت، وارد شد و آنرا تقدیم امام نمود، حضرت فرمود: تو را بـه خاطر خداوند آزاد کردم.
انس گوید: با تعجب پرسیدم کنیزکی برای شـما دسـته ای ریـحان آورد و سلام کرد. شما او را آزاد کردید؟
امام (ع) فرمود: خداوند اینگونه ما را ادب کرده است زیرا که فرموده است:👇
🔻 «وَ إِذا حُییتُمْ بـِتَحِیةٍ فـَحَیوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوها»
(نساء/86)
زمانی که کسی به شما تحیت و درود گفت شما نـیز جـواب او را بـه همان یا بهتر از آن بگویید و جواب بهتر این کنیز آزادی اوست.
(ابن عساکر، 1415: 469)
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
🔻◾️یحیی بن سـالم موصلی که از موالی امام حسین (ع) بود می گوید: با امام حسین (ع) در حرکت بـودیم به در خانه ای رسیدند و آب طـلبیدند، کـنیزی با قدحی پر از آب بیرون آمد،
امام (ع) پیش از خوردن آب ، نقره ای را در آوردند و به او دادند و فرمود: این را به اهلت بسپار، آنگاه به نوشیدن پرداختند.
📚ابن شعبه حرانی، 1382: 464
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
قرآن کریم می فرماید:👇
هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلاَّ الْإِحـْسانُ
(الرحمن /60)
آیا جزای نیکی جز نیکی است؟
🔻◾️امام سجاد (ع) فرمود: حقّ آنک کسی که به تو نیکی کرده این است که او را سپاس داری و نیکی اش را یاد کنی.
(ابن شعبه حرانی، 1382: 170)
🏴#سلام_برحسین
محمد:
کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا
https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
🌈🦋☔️🍄🌈🦋☔️🍄🌈🦋☔️🍄🌈🦋
☀️هوالحبیب 🌈
🦋 #رمان_روژان 🍄
📝نویسنده: #زهرا_فاطمی☔️
🖇 #قسمت_چهاردهم
چشمانم رابستم و شروع کردم به ذکر گفتن .
دلم آرام گرفته بود حالا مطمئن بودم استاد شمس نجاتم میدهد و من دیگر غلط اضافه میکنم که وارد چنین مهمانی هایی شوم.
دقایقی که گذشت صدای استاد شمس دوباره به گوشم رسید:
_الو خانم ادیب حالتون خوبه؟
_بله ...بله خوبم
_من رسیدم تو کوچه میتونید بیاید بیرون؟
_این پسره هنوز اینجاست .میترسم بیام بیرون
_خیلی خب من میام داخل فقط بگید کجا هستید؟
_باشه,من پشت ویلا هستم .
از خجالت روبه روشدن با استاد شمس دوباره اشکم جاری شد .
کمی که گذشت متوجه شدم کسی به این سمت می آید.
ترس به دلم سرازیر شد که نکند دوباره همان پسر باشد ولی با نزدیک شدنش به من و وقتی مقابلم زانو زد ترس جایش را به خجالت و شرمندگی داد .
با صدایش به خودم آمدم:
_خانم ادیب
_سلام
_علیک سلام.شما اینجا چیکارمیکنید ؟اینجا جای مناسبی واسه یه دخترخانمه؟
_ببخشید به زحمتتون انداختم و مزاحمتون شدم
_من گفتم مزاحمید؟ بلندشید بریم.
وقتی ایستادم تازه به یاد آوردم که کت و شلوار به تن دارم .برای من پوشش زیاد مهم نبود ولی از اینکه استادشمس درموردم فکر بدی کند ناراحت بودم.استاد شمس بدون اینکه به لباسم دقتی کنی نگاه گرفت و کمی جلوتر از من به راه افتاد و من همچون جوجه اردکی پشت سرش به راه افتادم.
استادشمس در عقب را برایم باز کرد تا سوارشوم و سپس خودش هم سوار ماشین شد و به راه افتاد.کمی که گذشت گفت:
_خانم ادیب آدرستون رو بفرمایید
_فرمانیه خ نارنجستان هفتم
_خانم ادیب شما همیشه به این جور مهمونیا میاید؟
_بعضی وقتها ولی همیشه با داداشم میام
_من نمیدونم داداشتون با چه تفکری شما رو به این جشن ها میبره ولی شما خودتون باید بدونید این جور مهمونیا که هرکی به هرکیه مناسب یه دخترخانم نیست.اگه اتفاقی..
کلافه دستش را به موهایش کشید و زیر لب لا اله الا الله گفت.در حالی که شرمنده شده بودم ,گفتم:
_بله حق با شماست.
_حالا میگید چرا زندگیتون بخاطر حرفهای من بهم ریخته
از اینکه به یاد داشت من برای چه با او تماس گرفتم خوش حال بودم گفتم:
_قبلا از رفتن به این مهمونی ها از شنیدن آهنگ های شاد .از رقصیدن تو این جمعها خیلی خوشم میومد و تا اخر مهمونی خسته نمیشدم ولی امشب همه چیز فرق کرده بود .وقتی به دختر و پسرایی که میرقصیدند نگاه میکردم احساس حماقت میکردم از اینکه منم قبلا مثل اینا بودم.دنبال یه نشاط واقعی میگردم.من قبلا اونجاها یه نشاط موقت پیدامیکردم ولی الان اون نشاط رو نمیخوام.
الان احساس خلاء و پوچی میکنم .
الان نمیدونم دقیقا چی خوشحالم میکنه چی نه . الان احساس میکنم یه چیزی گم کردم که هرچی بیشتر میگردم کمتر پیداش میکنم .این اتفاقات از وقتی افتاده که با شماآشنا شدم و حرفاتون رو شنیدم
_حالا این خوبه یا بد؟
_این که با شما آشنا شدم؟
در حالی که از گیجی من خنده اش گرفته بود گفت: _اینکه حرفهام باعث شده یه سری رفتارها و خوشی های کاذب دیگه براتون جذاب نباشه
_واقعا نمیدونم .فقط میدونم الان خیلی بیشتر از قبل میخوام که امام زمان عج رو بشناسم
_خب این خیلی خوبه.من مطمئنم که شما میتونید به آرامش برسید
_امیدوارم...
ادامه دارد...
کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا
https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨