📚 #داستان_های_کوتاه_و_آموزنده
👈 رحمت واسعه
خداوند، فرمان می دهد مردی را به سوی آتش جهنم ببرند. وقتی یک سوم از راه را می رود، باز می گردد و نگاهی به پشت سر می کند. چون نصف راه را می رود باز نگاهی به عقب می کند. وقتی دو سوم راه را طی می کند، بر می گردد و نگاهی دیگر به پشت سر می نماید.
خداوند می فرماید: او را باز گردانید! خداوند از او می پرسد: چرا به عقب نگاه می کردی؟ مرد در جواب می گوید: وقتی یک سوم راه را رفتم به یاد آوردم که تو فرمودی: «وَرَبُّكَ الْغَفُورُ ذُو الرَّحْمَةِ: و خدای تو بسیار آمرزنده و بینهایت دارای کرم و رحمت است» و با خود گفتم شاید تو مرا بیامرزی!
چون نصف راه را رفتم، به یاد سخن تو افتادم که فرمودی: «وَمَنْ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ: و چه کسی جز خدا گناهان را می آمرزد؟» و گمان کردم که مرا می آمرزی!
وقتی دو سوم راه را پشت سر گذاشتم، به یاد قول تو افتادم که فرمودی: «قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ: بگو اى بندگانم كه زياده بر خويشتن ستم روا داشته ايد، از رحمت الهى نوميد مباشيد» و طمع من در آمرزش تو زیاد شد. در این هنگام خداوند می فرماید: برو که تو را آمرزیدم.
📗 #قصص_التوابین
✍ علی میرخلف زاده
گل نرگس:
محمد:
یــا ضــامــن آهــو
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸
کـانـال یـا ضـامـن آهـو در ایتا
https://eitaa.com/yazamen_aho_raza