eitaa logo
یــا ضــامــن آهــو
415 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
1.5هزار ویدیو
6 فایل
⚫️ارتباط با قرآن 🔘زندگی نامه اهل بیت ⚪️ادعیه 🔴شهدا Mohamad3990 ایدی ادمین برای ثبت نظرات و پیشنهاد شما عزیزان💖💖 تبلیغات شما بزرگواران را با کمترین هزینه (توافقی) پذیرا هستیم
مشاهده در ایتا
دانلود
آلاء: 💗💗💗💗💗 💗💗💗💗 💗💗💗 💗💗 💗 دنيز: تو كه آماده نيستي اسپاكو! -چيز ... اگر مشكلي نداره من همينطوري بيام. -من لباس دارم اگه بخواي. -نه اينطوري راحت ترم. -باشه عزيزم. كلاه سوييشرتم و روي سرم كشيدم. ويهان شلوار لي همراه با پليور سورمه اي پوشيده بود. اوركت مردونه اي روي پليورش پوشيد. عروسي توي روستا بود و تا خونه ي دمير خيلي فاصله نداشت. از اول تا آخر عروسي ساكت بودم و هم صحبتي نداشتم. دمير و ويهان هر دو در حال صحبت بودن. بالاخره مدارك آماده شد. قرار شد از استانبول به تهران بريم. يه دست لباس از دنيز گرفتم. توي فرودگاه بوديم اما استرس داشتم. اولين بارم بود. 💗 💗💗 💗💗💗 💗💗💗💗 💗💗💗💗💗