آلاء:
💗💗💗💗💗
💗💗💗💗
💗💗💗
💗💗
💗
#پارت218
#اسپاکو
از تراس بيرون رفت. نگاهم رو به ساختمون هاي بلند رو به روم دوختم. منظورش چي بود؟! اصلاً
براي چي كمكم كرد؟
بي نتيجه بلند شدم و سمت اتاقم رفتم. با كمك رمزيه آماده شدم.
-خيلي خوشگل شدي!
لبخندي زدم. با رفتن رمزيه نگاهي تو آينه به خودم انداختم و از اتاق بيرون اومدم.
صداي موزيك ملايمي از سالن مهمون به گوش مي رسيد.
راهم رو به همون سمت كج كردم. تعداد كمي مهمون اومده بود.
آشو كت و شلوار سرمه اي خوش دوختي تنش بود و كنار مردي ايستاده بود.
با ديدنم به مرد چيزي گفت و اومد سمتم. نگاهي به سر تا پام انداخت.
-الان مثل يه بانوي زيبا شدي!
آشو از سر ميز بلند شد.
کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا
https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
💗
💗💗
💗💗💗
💗💗💗💗
💗💗💗💗💗