آلاء:
💗💗💗💗💗
💗💗💗💗
💗💗💗
💗💗
💗
#پارت266
#اسپاکو
بازوم رو محكم گرفت و سرش رو كاملاً روي صورتم خم كرد.
-تو و اتفاقاتي كه قزازه برات بيوفته اصلاًبرام مهم نيست! فقط نميخوام بخاطر تو خانواده ام به
خطر بيوفته!
احساس كردم اين حرفش آتيشم زد. بازوم رو از توي دستش درآوردم.
-اگه خيلي نگران خانواده ات هستي، ميتوني جلوشون رو بگيري چون نه تو نه خانواده ات برام
مهم نيستين!
از كنارش رد شدم و روي صندلي عقب جا گرفتم. فرانك و فرانگيز هم سوار شدن.
فرانك: ويهان چي مي گفت؟
-هيچي، گفت مراقب شما دو تا باشم.
فرانگيز با حرص گفت: مگه ما خودمون چلاقيم؟!
ابروئي بالا دادم.
کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا
https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
💗
💗💗
💗💗💗
💗💗💗💗
💗💗💗💗💗