آلاء:
💗💗💗💗💗
💗💗💗💗
💗💗💗
💗💗
💗
#پارت314
#اسپاکو
و با آرنجم آروم به پهلوي آشو زدم. تا آخر مراسم هر وقت نگاهم به ملي مي افتاد پشت چشمي
برام نازك مي كرد.
بالاخره مهموني تموم شد. با رفتن مهمون ها خواستم برم سمت اتاقم كه فرانك دستم رو گرفت.
-چرا از ما دوري مي كني؟
-من؟
-اوهوم.
-نه بابا!
-پس اگه دوري نمي كني، بيا باهامون پاتوق.
-كجا؟
-بيا ...
و دستم و كشيد. به ناچار باهاش همراه شدم. از سالن بيرون اومديم و سمت ...
💗
💗💗
💗💗💗
💗💗💗💗
💗💗💗💗💗