آلاء:
💗💗💗💗💗
💗💗💗💗
💗💗💗
💗💗
💗
#پارت35
#اسپاکو
چرخيد و تو تاريكي شب لاي درختهاي تنومند محو شد؛ مثل يه كابوس.
تند تند آب به صورتم ميزدم. دلشوره گرفتم.
اگر به كسي چيزي مي گفت چي؟
اون وقت بايد چيكار مي كردم؟
لعنتي احمق، كي بهت گفت
بياي اين سمت؟
تمام شب برام مثل يه كابوس گذشت.
در حال خوردن صبحانه بودم كه حيدر اومد.
لقمه ام رو قورت دادم. آقا كوچيك ديگه كي بود؟!
به دنبال حيدر راه افتادم و به سمت عمارتتو پسر جان، بيا آقا كوچيك كارت داره.
رفتم.
خدمتكاري در عمارت رو باز كرد.
از ديدن ساختمون ناخواسته سوتي زدم كه باعث شد حيدر به
عقب برگرده و با اخم نگاهم كنه.
کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا
https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
💗
💗💗
💗💗💗
💗💗💗💗
💗💗💗💗💗