✨﷽✨
#یک_داستان_یک_پند
✍با پیـرمــردِ مؤمنـی، درمسجد نشسته بـودم. زن جوانی صورت خود گرفته بود و برای درخواست کمک داخل خانهی خـدا شد. پــیرمـردِ مــــؤمـن٬ دســت در جیب ڪرد و اسڪناس ارزشمندی به زن داد. دیگران هم دست او را خالی رد نڪردند و سڪهای دادند.
جوانـی از او پـرسیــد: پول شیرین است چگونه از این همه پول گذشتی؟ سڪه ای می دادی ڪافی بود!! پیرمرد تبسمی ڪرد و گفت:پسرم صدقه٬ هفتاد نوع بلا را دفع میڪند. از پـول شیـــرینتـــر، جـان و سلامتی من است ڪه اگر اینجا٬ از پولِ شیرین نگذرم، باید در ساختمانِ پزشڪان بروم و آنجا از پولِ شیرین بگذرم و شربت تلخ هم روی آن بنوشم تا خدا سلامتیِ شیرینِ من را برگرداند! بدان ڪه از پول شیرینتر، سلامتی٬ آبرو٬ فرزند صالح و آرامش است.
به فـرمـایــش حضـرت علـی (ع) چه زیاد است عبرت و چه ڪم است عبرتگیرنده. وأَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ ۛ وَأَحْسِنُوا ۛ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ
📚بقره آیهی۱۹۵
و (از مال خود) در راه خدا انفاق کنید و خود را با (دوری از انفاق) به مهلکه و خطر در نیفکنید و نیکویی کنید ڪه خدا نیکوکاران را دوست میدارد.
➬💗🌹 یـــاس کـــبود🌹💗:
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸
کـانـال یـا ضـامـن آهـو در ایتا
https://eitaa.com/yazamen_aho_raza
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
✨﷽✨
#یک_داستان_یک_پند
✍ جنید بغدادی قیافه بسیار کریه و زشت داشت. نوشتهاند به خواستگاری بیش از 100 زن و دختر رفت کسی حاضر به ازدواج با او علیرغم سواد و معرفتش نشد. روزی در درب مسجد جامع بغداد ایستاده بود که دختری زیبا چشم در چشمان شیخ دوخت. شیخ این طرف و آن طرف را نگاه کرد و دید کسی دور و برش نیست . پس مطمئن شد دختر غمزههایش برای او بود. دختر زیبا با غمزهای او را به دنبال خود کشید. دختر در مغازه جواهر فروشی رفت. و شیخ بیرون حجره ایستاد.
دل شیخ میلرزید که مبادا سر کار گذاشته شده باشد که ناگاه دید دخترک شیخ را به جواهر فروش نشان میدهد. دل شیخ برید و صد دل شیدا شد. عرقی سرد از عشق بر پیشانیاش نشست. بدن ضعف شد و همانجا نشست. دخترک بیرون آمد و رفت شیخ داخل شد. از جواهر فروش پرسید آن دخترک چه انگشتری برای من سفارش داد؟ جواهر فروش لبخندی زد و گفت : بگذر از راز نپرس. شیخ اصرار کرد. جواهر فروش گفت این دخترک سالها پیش سنگ عقیقی به من داد و از من خواست نقش دیوی بر روی آن حک کنم تا دخترک از زخمچشم در امان باشد. من گفتم من دیو تا کنون ندیدهام، امروز پس از یک سال تو را بازار دیده و به مغازهام کشید و گفت آن دیوی که میخواهم این است. شیخ زار زار گریست و گفت خدایا شکرت به من جمال ندادی کنون بر من این نعمتت آشکار شد، که اگر کوچکترین جمال داشتم مدتها پیش تو را رها کرده بودم.
♦️ ❀عَسَى أَن تَكْرَهُواْ شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ وَعَسَى أَن تُحِبُّواْ شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّكُمْ وَاللّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُوا❀
۩شايد چيزی را، ناخوش بداريد و در آن خير شما باشد و شايد چيزی را دوست داشته باشيد و برايتان ناپسند افتد خدا میداند و شما نمیدانيد.۩
✨216 سوره بقره✨
✅💞 یـــاس کـــبود💞:
https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
✨﷽✨
#یک_داستان_یک_پند
✍ مردی برای پسر و عروسش خانهای خرید. پسرش در شرکت پدر، مدیر فروش بود و رییس زنان و دختران زیادی بود که با آنها تعامل داشت.
پدر بعد از خرید خانه، وقتی کلید خانه را به پسرش داد از او خواست، هرگز از روی این کلید، کلید دوم نسازد. و پسر پذیرفت.
روزی در شرکت، پدر کلید را از جیب پسرش برداشت. وقتی پسر متوجه نبود کلید شد، در شرکت سراسیمه به دنبال کلید میگشت.
پدر به پسر گفت: قلب تو مانند جیب توست و چنانچه در جیب خود بیش از یک کلید از خانهات نداری، باید در قلب خودت نیز بیش از محبت یک زن قرار ندهی.
همسرت مانند کلید خانهات، نباید بیشتر از یکی باشد. همانطور که وقتی نمونه دیگری از کلید خانهات نداشتی، خیلی مواظب آن بودی تا گم نشود، بدان همسرت نیز نمونه دیگری ندارد، مواظب باش محبت او را گم نکنی.
اگر عاشق زن دیگری شوی، انگار یدکی دومی از کلید خانه داری و زیاد مراقب کلید خانهات نخواهی بود.
کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا
https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
✨﷽✨
#یک_داستان_یک_پند
✍️روزی با یکی از دوستان از روی کنجکاوی خانه پیرمردی رفتم که سرکتاب باز می کرد و برای مردم استخاره می گرفت. جمعیت زیادی بودند و کار همه را یک دقیقه راه می انداخت و کاسه اش پر می شد. یاد آیه ای از قرآن افتادم:
✨ اشْتَرَوْا بِآيَاتِ اللَّهِ ثَمَنًا قَلِيلًا فَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِهِ ۚ إِنَّهُمْ سَاءَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ✨
⚡️آنان آیات کتاب خدا را به بهایی اندک فروختند تا آنکه راه خدا را (به روی خلق) بستند، همانا بسیار بد میکردهاند.( 9 توبه)
❤️🔥 واقعا آیات خدا که برای فهم و تدبر و عمل نازل شده اند، همه را به قیمت ارزان می فروشد و در راه خدا سد ایجاد می کند که این مردم عوام به جای رفتن سمت قرآن و فهم و عمل به آن ، و توبه از گناهانی که سبب مشکلات شان شده است، سمت باز کردن آن برای رفع مشکلات دنیوی شان متوسل شده بودند . گمان می کرد منم نوبت هستم گفت: هزینه را بده بگیرم.
گفتم : من به خدای خودم بیشتر از انگشتان تو باور دارم.
🔥با دست خروجی را نشانم داد که برو... بساط ما اغفال شیطانی ما را خراب نکن.
کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا
https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
✨﷽✨
#یک_داستان_یک_پند
✍نوجوانی پدر را گفت: پدرم! آیا تحصیل نان کنم، یا تحصیل دین؟!
📿پدر گفت: هردو لازم است، اما تحصیل دین لازمتر!!! پسر نزد کوزهگری رفت تا حرفه کوزهگری بیاموزد.
🕌شبی پدر به پسر گفت: برخیز به مسجد رویم که عالِم بر منبر از کلام خدا میگوید. پسر گفت: خستهام! و پدر تنها به مسجد رفت.
🌏چهل روز پدر، پسر را گفت: نصیحت پدر را گوش کن! بدان کسبِ علم از کسبِ نان واجبتر است.
💎خداوند مقرر فرموده است حتی اگر برای کسبِ نان تلاش نکنی، تو را مسکین نام نهاده و کسی را واجب کرده زکاتش را که همان سهمِ دنیا و نانِ توست، بر درب منزل تو آورد تا تو از گرسنگی نمیری!
📚ولی اگر برای طلبِ علم، از منزل خود خارج نشوی، هیچ کس را زکاتی واجب نفرموده است درب منزل تو را بکوبد و آن را بر تو تقدیم نماید.
کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا
https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
#یک_داستان_یک_پند
✍️مردی همسایه ای داشت که مدام او را آزار می داد. پشت بام خود شب هنگام می رفت و دراز می کشید و خانۀ او را دید می زد. روزهایی که او از خانه بیرون می رفت به یک بهانه برای حرّافی و ورّاجی با ناموس او درب خانه او می زد...
🔥🏡مرد از شدت آزار او به تنگ آمد و او را نفرین کرد. روزی خانه مرد در آتش بسوخت و خاکستر شد. مرد از اجابت نفرین خود خوشحال و مسرور گشت و احساس مستجاب الدعوه بودن نمود و همه جا داستان خود نقل می کرد و به آن مباهات می نمود.
♨️صاحبدلی او را گفت: از این که کسی را نفرین کرده ای خوشحال هستی و احساس نزدیکی به خدا می کنی؟ تو اگر مستجاب الدعوه و مقرب خدا بودی باید دعا می کردی خداوند برای تو خانه ای در جای دیگری از شهر برساند که تو را چنین از شرّ او آسوده کند.
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا
https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
✨﷽✨
#یک_داستان_یک_پند
✍صبح هنگام گمان میکنم آسمان ابری است، چون نور خورشید بر زمین نمیرسد. مدتی که میگذرد میبینم نرسیدن نور خورشید بر زمین، از ابر نیست بلکه از گرد و خاک است.
در روزهایی که هوا گرد و غبار است دلتنگی عمیقی وجودم را فرا میگیرد؛ چون در روزهای ابری رحمت خدا را میتوان دید که شاید بارانی ببارد... ولی در روزهایی که هوا پر از گرد و غبار است جزء انتظار برای فرونشستن بلا، انسان منتظر چیز دیگری از آسمان نیست. در هوای ابری منتظر فرود باران رحمت الهی، و در هوای پر از گرد و خاک، منتظر نشستن نقمت گرد و غبار باید بود.
آسمان هم با ما قهر کرده، چون ما با خالق آسمان و زمین با معصیت و غفلتمان قهر کردهایم، و غافلیم از این که آسمان و زمین از ما فرمان نمیبرند بلکه تحت امر خالق خویش هستند؛ و ما میخواهیم با کاشتن بیابان و دستکاری زمین، گرد و خاک را مهار کنیم تا زمین از بندۀ نافرمان خالق خودش، فرمان برد.... کبیراً کبیراً
کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا
https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
✨﷽✨
#یک_داستان_یک_پند
✍عارف بزرگی نقل میکرد: در ایام کودکی ده سال داشتم که نماز خواندم. پدرم هرگز نگفت نماز بخوان؛ بلکه از همان کودکی یاد دارم هر وقت با هم بودیم از من سؤالاتی درباره خلقت میپرسید؛ میگفت: پسرم به نظرت این ابرها از کجا به شهر ما آمدهاند؟ چگونه در آسمان پخش نشده و یک جا میمانند؟ چگونه از آب علف میروید و علف به گوشت تبدیل میشود؟!!!
همیشه با این سؤالات سعی داشت در من تفکر به توحید را زنده کند. این احیای توحید در کودکی در ذهن من باعث شد عاشق توحید شوم و عاشق نماز شدم و چون بزرگتر میشدم من بیشتر از پدرم با توحید بحث میکردیم.
سعی کنیم ذهن کودکان خود را از کودکی به توحید فعال کنیم؛ چون کودکی که توحید را نشناسد قطعاً زیاد هم تمایلی به نماز خواندن نشان نخواهد داد. اگر هم نشان بدهد نماز خواندنش ممکن است با ورود کوچکترین شک و تردید سست شود.
والْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ ۖ وَالَّذِي خَبُثَ لَا يَخْرُجُ إِلَّا نَكِدًا (58 - أعراف) زمین پاک نیکو گیاهش به اذن خدایش (نیکو) بر آید، و از زمین خشنِ ناپاک بیرون نیاید جز گیاه اندک و کمثمر.
قطعاً کودکی که فطرتش با توحید بیدار نشود مانند زمین خشن و ناپاکی است که در آن نماز و روزه ثمر نخواهد داد. چنین کودکی هر لحظه ممکن است بعد از بزرگی و بلوغ زیر حملههای شیطان عقیده خود را به نماز از دست بدهد. کودکی که با طعام حرام بزرگ شده باشد نیز همین طور است.
چنانچه سالار و سرور شهیدان امام حسین (ع) وقتی از نصیحت اهل کربلا ناامید شدند فرمودند: «من شما را ملامت نمیکنم؛ چون لقمۀ حلالی از گلوی شما پایین نرفته است.»
کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا
https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
بسم الله الرحمن الرحیم
#یک_داستان_یک_پند
✍مسعود عاشق دختری زیبا به نام ستاره از همکلاسیهای دانشگاه خود شده است. ستاره دختری زیبا و نجیب است، اما افسوس که در خانوادهای بزرگ شده است که پدرش صاحب یکی از مشاغل پردرآمد حرام است. ستاره هر چند با شغل پدر موافق نیست ولی هر چه باشد با آن پول بزرگ شده است. پدر مسعود نمیتواند او را از این وصلت منصرف کند و مسعود استدلال میکند خطای والدین را به پای فرزند نباید نوشت... پدر مسعود از او سؤال میکند: پسرم! آیا وقتی که تشنه هستی از سرویس بهداشتی آب میخوری؟ مسعود میگوید: نه هرگز! پدرش میگوید: مگر غیر از این است آب سرویس بهداشتی همان آبی است که از شیر آشپزخانه میریزد؟ هر چند هر دو آب تمیز هستند ولی محل خروجشان باعث کارایی یا عدم کارآیی آن میشود.
پیامبر اکرم (ص) در ضمن خطبهای بیان فرمودند: ای مردم! مراقب روییدنیهای کنار زبالهدانیها باشید! مردم پرسیدند: مرادتان از این سخن چیست؟ حضرت توضیح دادند: «زنان زیبارویی که در محیطی نامناسب رشد یافتهاند!»
گاهی انسان کلام خدا را از دهان کسی میشنود که به آن عمل میکند ولی گاهی از زبان کسی میشنود که به آن اهل عمل نیست؛ هر چند خروجی هر دو، کلام خدا و پاک است ولی کلام خدا که خروجیاش از عامل به آن باشد بر قلب مینشیند و اثر میکند و انسان را تغییر میدهد بر عکس شنیدن از کسی که به آن عمل نمیکند.
حضرت حقتعالی به موسی (ع) خطاب کرد: ای موسی! مرا با زبانی دعا کن که با آن گناه نکردهای! (یعنی دعای تو قطعا پاک است ولی خروجی دعا که دهان تو باشد برای من مهم است، من دعا را از دهانی که شیطان در آن لانه کرده و اهل غیبت و تهمت و دشنام است نمیپذیرم.)
🌸به نیت فرج آقاامام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا
https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨