🗓 📚⏳ #فرازی_از_تاریخ
🕐🕜🕤🕕 ... در روز ۴ جمادی الثانی سال ۱۱ هجری قمری، ۷ مهر سال ۱۱ هجری شمسی، ۲ سپتامبر سال ۶۳۲ میلادی چه اتفاقی افتاد؟
🌌 مردمان از خبر دفن شبانهء دخت پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) بهت زده می شوند...!!
📜 تلخ تر آنکه می شنوند #وصیت فرزند پیامبرشان، آن است که اهل مدینه حتی از محل قبر ایشان نیز آگاه نباشند.
🌌 آری!… #امیرمؤمنان شب گذشته، #قبر اصلی را با زمین صاف کردند (۱)؛ و نزدیک به چهل نقطه را در #بقیع به صورت قبر ساخته اند تا محل قبر اصلی بانوی دو عالم - بنا به وصیت خود ایشان - مشخص نباشد...
👥👥 مردمان گفتند: [ای وای بر ما!] پیامبرمان جز یک دختر در میان ما نداشت؛ که وفات یافت و دفن شد و ما در هنگام وفات، غسل و نمازش حضور نداشتیم! الآن نیز از محل قبرش آگاهی نداریم تا حتی آن را #زیارت کنیم…(۲)
🔥 دستگاه #سقیفه نیز از ماجرا آگاه می شود… #عمر رو به #ابوبکر کرده، می گوید:
👈 به تو نگفتم آنان مراسم را شبانه انجام خواهند داد [و ما را برای نماز خبر نخواهند کرد!!]
⛏ عمر در تصمیمی عجولانه و برای ترمیم چهرهی خلیفه و دستگاه خلافت، تصمیم به نبش قبرهای ساخته شده در بقیع می گیرد؛ تا با بیرون آوردن پیکر حضرت صدیقه کبری (سلام الله علیها)، ابوبکر به عنوان خلیفه در مراسمی با شکوه بر آن حضرت نماز گزارد…!!
👈 به همین منظور، ابوبکر دستور میدهد که زنانی از مسلمانان را جمع کنند و همراه با گروهی به بقیع رفته، شروع به نبش قبرها نمایند.
🔥 عمر سرپرستی این کار را به عهده می گیرد...
🌹 خبر به امیرمؤمنان (علیه السلام) میرسد... آن حضرت از شدت خشم، چشمانشان سرخ شده است...
🗡شمشیر #ذوالفقار را از نیام می کشند، عبایی زرد رنگ - که در جنگ های سخت می پوشیدند - بر دوش می افکنند و میفرمایند:
🔅دستی که به قبرها برسد، به صاحبش بر نخواهد گشت... و آنگاه راهی بقیع می شوند…
👣 فردی که این سخن را شنیده و خروج امیرالمؤمنین را مشاهده کرده بود، به شتاب خبر را به بقیع می رساند، و مردمان مانند گلهء بُزان که از شیری می گریزند، فرار می کنند...
🌹 امیرمؤمنان به بقیع می رسند، بر ذوالفقار تکیه کرده، تهدید علنی نسبت به هر گونه اقدامی می نمایند...
⚠ اهل سقیفه در می یابند که امیرالمؤمنین (علیه السلام) در این قضیه، همانند ماجراهای قبل، مأمور به صبر نیستند...
🔥 عمر شروع به #هتاکی می کند… ولی کاری از پیش نمی برد و قضیه فیصله می یابد…(۳)
🌷 اینک دختر #پیامبر_خاتم (صلی الله و آله) و پاره تن رسول خدا در کنار آن حضرت آرمیده است تا از رنج های بی پایانش برای پدر حکایت کند. (۴)
🌹 أللّهُمَّ عَجِّل لِوَلِيِّكَ الفَرَج...
📚 بحارالانوار ۱۸۳/۴۳
📚 بحارالانوار ۱۷۱/۴۳
📚 بحارالانوار ۱۹۹/۴۳
📚 بحارالانوار ۱۸۸/۴۳
#روایت
#داستان_کوتاه
#عـطـــر_فـاطـمـیــہ
✨✨✨✨✨✨✨✨✨
@zamen_aho_raza
محبان:
🔶 روضه #حضرت_صدیقه_کبری از زبان خویش 🔶
... فَجَمَعُوا الحَطَبَ الجَزلَ عَلی بابِنا وَ أتَوا بِالنارِ لِیُحرِقُوهُ وَ یُحرِقُونا، فَوَقَفتُ بِعِضادَةِ البابِ وَ ناشَدتُهُم بِاللهِ وَ بِأبِی أن یَکُفُّوا عَنّا وَ یَنصُرُونا.
فَأخَذَ عُمَرُ السَوطَ مِن یَدِ قُنفُذٍ ـ مَولی أبِی بَکرٍ ـ فَضَرَبَ بِهِ عَضُدِی
فَالتَوی السَوطُ عَلی عَضُدِی، حَتّی صارَ کَالدُملُجِ وَ رَکَلَ البابَ بِرِجلِهِ فَرَدَّهُ عَلَیَّ ـ وَ أنا حامِلٌ ـ فَسَقَطتُ لِوَجهِی وَ النارُ تَسعَرُ وَ تَسفَعُ وَجهِی
فَضَرَبَنِی بِیَدِهِ حَتّی انتَثَرَ قُرطِی مِن اُذُنِی وَ جائَنِی المَخاضُ فَأسقَطتُ مُحسِناً قَتِیلاً بِغَیرِ جُرمٍ
فَهذِهِ اُمَّةٌ تُصَلِّی عَلَیَّ ؟؟؟!
وَ قَد تَبَرَّاَ اللهُ وَ رَسُولُهُ مِنهُم، وَ تَبَرَّاتُ مِنهُم.
(#حضرت_زهرا علیها السلام ـ با آن وضعیت وخیم، درد بازو، صورت کبود شده، پهلو شکسته، چشمان کم سو، بدنی که دچار سوختگی شده و ... و قلبی شکسته و پُر از غم ـ فرمودند :)
... بر درب خانه ما #هیزم زیادی جمع کردند و #آتش آوردند تا خانه و ما را آتش بزنند. من در پشت درب ایستاده بودم و آن ها را به خدا و پدرم #قسم می دادم که دست از ما بردارند و ما را یاری کنند.
ناگهان #عمر تازیانه را از دست #قنفذ (غلام #ابوبکر) گرفت و با آن به بازوی من زد.
در این هنگام #تازیانه دور بازوی من پیچید، به گونه ای که دور تا دور بازویم وَرَم کرد و مثل بازو بند شد و با پایش به درب #لگد زد و درب را به روی من به عقب فشار داد و باز کرد (و من در آن هنگام #باردار بودم) پس با صورت بر زمین افتادم، در حالی که آتش شعله ور بود و حرارتش صورتم را می سوزاند.
سپس عُمَر چنان به صورتم #سيلی زد به طوری که گوشواره هایم تکّه تکّه شده از گوشم جدا شدند و درد زایمان به سراغم آمد و #محسن را (که بی گناه بود) #سقط کردم.
آیا این ها مردمی هستند که می خواهند بر جنازه من نماز بخوانند ؟!!
در حالی كه خداوند و فرستاده او از آنان #بیزاری جسته اند، من نيز از آنان #برائت می جويم.
📚 بحار الانوار (ط - بيروت) ج۳۰ ص۳٤۸
💔اللهم_عجل_لولیک_الفرج
لعن الله قاتلی فاطمةالزهرا
اللهم العن الجبت والطاغوت
💔فاطمیه خط مقدم شیعه است
گل نرگس:
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸
کـانـال یـا ضـامـن آهـو در ایتا
https://eitaa.com/yazamen_aho_raza
⚜ #خلقت حضرت #زهرا (س) و شيعيان از سرشت يكسان ⚜
امام صادق (ع) ميفرمايند:
🔰«خداوند محمد (ص) را از طينت و سرشتي كه از گوهري در زير عرش بود خلق فرمود و طينت محمد (ص) را تراوشي بود كه خداوند طينت اميرالمؤمنين را از همان تراوش طينت رسول خدا خلق نمود. و طينت اميرالمؤمنين (ع) را نيز تراوشي بود كه خداوند طينت ما را از باقيمانده ي طينت اميرالمؤمنين (ع) خلق كرد و براي طينت ما نيز تراوشي بوده كه خداوند شيعيان ما را از همان تراوش طينت ما خلق فرموده است.
📚دلهاي شيعيان ما مشتاق ما هستند و دلهاي ما نيز - بمانند مهرباني و شفقت پدر به فرزند - به آنان توجّه دارد. ما براي شيعيانمان بهترينها هستيم و شيعيان ما براي ما بهترينها هستند، رسول خدا نيز براي ما بهترين است و ما هم براي او بهترينها هستيم».
📚 بصائر الدرجات ص ۱۴.
گل نرگس:
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸
کـانـال یـا ضـامـن آهـو در ایتا
https://eitaa.com/yazamen_aho_raza
اولین و آخرین نماز یک شهید❗️
یه لات بود تو مشهد. داشت میرفت دعوا شهید چمران دیدش، دستشرو گرفت و گفت اگه مردی بیا بریم جبهه.
به غیرتش برخورد و به همراه شهید چمران رفت جبهه.
تو جبهه واسه خرید سیگار با دژبان درگیر میشه و با دستبند میارنش تو اتاق شهید چمران.
رضا شروع میکنه به فحش دادن به شهید چمران، وقتی دید که شهید چمران به فحش هاش توجه نمیکنه. یه دفعه داد زد کچل با توأم!
شهید چمران با مهربانی سرش رو بالا آورد و گفت: چیه؟ چی شده عزیزم؟
چیه آقا رضا، چه سیگاری میکشی؟!! برید براش بخرید و بیارید.
رضا که تحت تأثیر رفتار شهید چمران قرار گرفته میگه:
میشه یه دوتا فحش بهم بدی؟! کشیده ای، چیزی!
شهید چمران: چرا؟
رضا: من یه عمر به هرکی بدی کردم، بهم بدی کرده. تاحالا نشده بود به کسی فحش بدم و اینطور برخورد کنه!
شهید چمران: اشتباه فکر میکنی! یکی اون بالاست، هرچی بهش بدی میکنم، نه تنها بدی نمیکنه، بلکه با خوبی بهم جواب میده. هی آبرو بهم میده.
گفتم بذار یه بار یکی بهم فحش بده بگم بله عزیزم. یکم مثل اون بشم.
رضا جاخورد و رفت تو سنگر نشست و زار زار گریه میکرد. اذان شد.
رضا اولین نماز عمرش بود. سر نماز موقع قنوت صدای گریش بلند بود،
وسط #نماز، صدای سوت خمپاره اومد. صدای افتادن یکی روی زمین شنیده شد،
رضا اولین و آخرین نماز عمرش را خواند و پرکشید...!
#شهید_مصطفی_چمران
#درس_اخلاق
گل نرگس:
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸
کـانـال یـا ضـامـن آهـو در ایتا
https://eitaa.com/yazamen_aho_raza
گل نرگس:
❁﷽❁الهی به امیدتو
هر صبح که با نام تو آغاز شود
هر سینه نزول رحمت احراز شود
یا رب تو گواهی که به یک بسم الله .....صد ره به تو باز شود
☘☘☘☘☘☘☘☘
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن
☘☘☘ سـلام صبحگاهے تقدیم
✨السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المَهدي یا خلیفةَالرَّحمن و یا شریڪَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدے و مَولاے ْ الاَمان الاَمان
اللہم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجہم
☘☘☘☘☘دعای برکت روز:
امام صادق(علیه السلام):وقتی صبح دمید بگو:
(الحَمدُللّه فالِقِ الإِصباحِ،سُبحانَ رَبِّ المَساءِ وَالصَّباحِ،اللّهُمَّ صَبِّح آلَ مُحَمَّدٍ بِبَرَکَةٍ وعافِیَةٍ، وسُرورٍ وقُرَّةِ عَینٍ. اللّهُمَّ إنَّکَ تُنَزِّلُ بِاللَّیل وَالنَّهارِ ما تَشاءُ، فَأَنزِل عَلَیِّ و عَلی أهلِ بَیتی مِن بَرَکَةِ السَّماواتِ وَالأَرضِ رِزقا حَلالاً طَیِّبا واسِعا تُغنینی بِهِ عَن جَمیع خَلقِک................... بحار الأنوارج87/ص356
☘☘☘دعابراےطلب_خيرودفع_شر
اميرمؤمنان علي(ع)فرمود:
هرڪہ به هنگام شب سه مرتبه بگويد:
سُبْحَانَ اللهِ حِيْنَ تُمْسُنَ وَحِيْنَ تُصْبِحُونَ،وَلَهُ الْحَمْدُ فِي الَّسمَاوَاتِ وَالأرْضِ وَعَشِيَّاً وَحِيْنَ تُظْهِرُونَ.
هيچ خيرے را درآن شب از دست نمي دهدو همه شرها از او دور مي گردند.وهرڪه همانند اين دعا را به هنگام صبح بخواند،هيچ خيرے را درآن روز از دست نمي دهد وهمه شرها از اودور مي گردند.
📚روضة الواعظين .: دعای ☘☘☘☘زیاد_شدن_رزق_و_روزی
حضرت محمد «ص»: مردی از انصار را بعد از مدتی دیدند به او فرمود علت غیبتت چیست؟ گفت فقر و درد ای پیامبر خدا، حضرت فرمود آیا نمیخواهی کلامی به تو بگویم که با گفتن آن فقر و درد از تو رخت بر بندد؟ گفت بلی یا رسول الله. حضرت فرمود هنگامی که صبح را شب کردی بگو⬇️:
لا حَولَ وَ لا قُوَّهَ اِلاّ باِللهِ ( اَلعَلیِّ العَظیمِ ) تَوَکَّلتُ عَلَی الحَیِّ اَلّذی لا یَمُوتُ وَ الحَمدُ للهِ اَلّذی لَم یَتَّخِذ وَلَداً وَ لَم یَکُن لَهُ شریکٌ فِی المُلکِ وَ لَم یَکُن لَهُ وَلِیٌّ مِن الذُّلِّ وَکَبِّرهُ تَکبیراً ☘☘☘☘امام صادق علیه السلام:هر روز سی مرتبه با خلوص بگویدلَا إِلَهَ إِلَّا الَّلهُ الْمَلِكُ الْحَقُ الْمُبِينُ
🔵 رو به غنا و ثروت خواهد آورد و فقر را پشت سر خواهد گذاشت
☘☘☘☘☘برای رزق و ثروت هر روز هفت مرتبه دعای زیر را بخوانید.
بِسمُ اللهِ الرَّحمن الرَّحیم،اللَّهُمَّ إِنّی ضَعیفٌ فَقَوِّنی،اللَّهُمَّ إِنّی ذَلیلٌ فَأَعِزَّنی،اللَّهُمَّ إِنّی فَقیرٌ فَاَغنِنی، بِرَحمَتِکَ یا أَرحَمَ الرّاحِمینَ
📖منبع : تحفة رضوی
☘☘این دعا را حفظ وهمیشه تکرارکن
*اللهم إني أسألك الهدى والتقى والعفاف والغنى*
بارالها من از تو:هدایت، تقوا، عفت و پاکدامنی، و بینیازی رامیطلبم.
💠❓📚 ✍🏻💠 #پــرســمــان
🇮🇷 انقلاب اسلامی ایران در روایات
❓سئوال: آیا به #انقلاب اسلامی ایران و کمک ایرانیان به دین اسلام در روایات اشاراتی شده است یا خیر؟
✅ پاسخ:
🌹 ایرانیان در لسان اهل بیت (علیهم السلام) مورد مدح و ستایش قرار گرفته اند و به انقلاب آنان در آستانه قیام امام مهدی (علیه السلام) و تسلیم امر به ایشان اشاراتی شده است.
⚜ پیامبر اعظم (ص) فرمود:
🔅«اگر ایمان معلق در ثریا باشد مردانی از فارس به آن دست پیدا می کنند».
📚 بحارالأنوار، ج ۵٨، ص ٢٣٠.
⚜ خداوند در آیه ۵۴ سوره مائده می فرماید:
🔅«ای مومنان هر کس از شما که از دینش برگردد خداوند به زودی قومی به عرصه آورد که دوستشان می دارد و آنان نیز او را دوست می دارند».
⚜ در تفسیر مجمع البیان آمده است که از پیامبر گرامی درباره این آیه سوال می شود. حضرت دست بر شانه سلمان می زند و می فرماید:
🔅«سلمان و همانندان او (ایرانیان) مراد آیه هستند. اگر دین در ثریا باشد مردانی از فارس به آن دست پیدا خواهند کرد».
📚 مجمع البیان، ج ٣، ص ٣۵٧.
⚜ امام صادق (علیه السلام) فرمود:
🔅«به زودى كوفه از مؤمنين خالى مى گردد. علم و دانش مانند مارى كه در سوراخ خويش مخفى شود، از آن شهر رخت بر بسته اثرى از آن ديده نمى شود. بعداً در شهر قم ظاهر مى شود، آن شهر معدن علم و فضل مى گردد و از آنجا به سائر بلاد پخش مى شود به طوريكه نادانى در زمين باقى نمی ماند.
🔅حتى زنها این قضيه، نزديك ظهور قائم ما به وقوع خواهد پيوست پس خدا قم و اهلش را به منزله حجت قرار مى دهد، و اگر چنين نبود زمين اهلش را فرو مى برد و حجتى باقى نمى ماند. علم و دانش از شهر قم به تمام بلاد شرق و غرب پخش مى شود و حجت بر جهانيان تمام مى گردد، به طوريكه در تمام زمين فردى پيدا نمى شود كه علم و دين به گوشش نرسيده باشد. بعد از آن، قائم ما ظهور مى كند و اسباب عذاب و غضب خدا مهيا مى گردد، زيرا خدا موقعى از بندگانش انتقام مى كشد كه حجت او را انكار نمايند».
📚 بحارالانوار، ج ۵٧، ص ٢١٣.
⚜ امام باقر (علیه السلام) فرمود:
🔅«گویی گروهی را می بینم که در شرق (منطقه ایران) در پی حق قیام می کنند، اما آن را به ایشان نمی دهند، دوباره آن را می طلبند اما به آنها داده نمی شود، پس چون این وضعیت را می بینند، شمشیرهایشان را بر گردن خود می نهند و آنچه را خواسته بودند به ایشان می دهند اما دیگر آن را نمی پذیرند تا این که قیام می کنند و آن را جز به صاحبتان نمی سپرند، کشتگان آنها شهیدند، من اگر آن زمان را درک کنم، خود را برای صاحب این امر نگاه می دارم».
📗 الغیبه نعمانی، ص ٢٧٣.
📚 بحارالانوار، ج ۵٢، ص ٢۴٣.
⚜ پیامبر گرامی فرمود:
🔅«ما خاندانى هستيم كه خداوند آخرت را براى ما بر دنيا برگزيده و خاندان من بعد از من با حوادث سخت و تبعيد و كنار زدن آنها از مقام هايشان روبرو مىشوند تا اينكه گروهى از مشرق (ایران) مى آيند كه با آنها پرچم هاى سياه است، مطالبه نيكى مى كنند و خواهان حق و عدالت مى شوند امّا به آنها نمى دهند؛ پس پيكار مى كنند و يارى مى شوند، و پيروز مى گردند، و آنچه را مى خواهند به آنها مى دهند؛ ولى آنها پذيرا نمى شوند تا آن را به كسى از اهل بيت من بسپارند؛ پس زمين را از عدالت پر مى كند آنگونه كه از ظلم پر شده است، هر كدام از شما آن زمان را درك كند بايد به آنها بپيوندد؛ هر چند روى برفها با سينه راه برود».
📚 سنن ابن ماجه، ج ٢، ص ١٣۶۶.
⚜ در نقل دیگری آمده است که فرمود:
🔅«مردى از قم مردم را به سوى حق دعوت مى كند، گروهى دعوتش را مى پذيرند و در اطرافش گرد مى آيند كه مانند پاره هاى آهن مى باشند و بادهاى تند نمى تواند آنها را از جاى بركند. از جنگ خسته نمى شوند و ترس ندارند. فقط بر خداوند توكل دارند و سرانجام پيروزى از آن پرهيزكاران خواهد بود».
📚 بحارالانوار، ج ۶٠، ص ٢١۶.
✌🏻🇮🇷 روشن ترین مصداق برای این روایات، قیام مردم ایران به رهبری امام خمینی از قم بود که سبب ساقط شدن حکومت باطل گردید و ان شاء الله مطابق روایات بالا این پرچم بدست مبارک امام عصر (علیه السلام) خواهد رسید.
📱گل نرگس:
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸
کـانـال یـا ضـامـن آهـو در ایتا
https://eitaa.com/yazamen_aho_raza
☑️ چگونگی غسل و تدفین خانم فاطمه الزهرا(س)
ابوعلی، محمد بن همام بغدادی روایت کرد:
هنگامی که حضرت زهرا سلام الله علیها به شهادت رسید، امیرمؤمنان علیهالسلام وی را غسل داد و کسی در نزد وی حاضر نبود مگر فرزندانش حسن، حسین، زینب و امکلثوم و همچنین اسماء بنت عمیس و کنیزشان فضه.
آنگاه بدن مطهرش را در تاریکی شب به همراه حسن و حسین به سوی بقیع حمل کرد و بر وی نماز گزارد و کسی به آن آگاه نبود و کسی بر وی نماز نگذارد. آنگاه وی را در روضه شریفه (میان منبر و قبر پیامبر صلی الله علیه و آله) دفن نمود و محل آن را صاف و نامشخص کرد و بامداد همان شب به قبرستان بقیع رفت و چهل مکان را به صورت قبر جدید درآورد.
مردم چون از دفنش باخبر شدند به قبرستان بقیع رفته و در آن جا با چهل قبر جدید روبرو شدند و ندانستند کدام یک قبر شریف فاطمه سلام الله علیها است. بدین جهت ناله و شیون کرده و یکدیگر را (در قصور و تقصیرشان در نگهداری حرمت دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله) ملامت و سرزنش کردند و میگفتند: وای بر ما! پیامبرمان فرزندی پس از خود به جای نگذاشت جز یک دخترش که آن هم غریبانه وفات کرد و شبانه دفن شد و کسی از ما نه در وفاتش، نه در نمازش و نه در دفنش حاضر نبودیم و هم اینک قبر وی نیز بر ما نامعلوم است.
دست اندرکاران أمر (ابوبکر و عمر) از این ماجرا باخبر شده و به زنان سوگوار گفتند: آیا کسی در میان شما هست که این قبرها را نبش کرده تا بدن فاطمه سلام الله علیها را بیابد و ما بر او نماز گزاریم و سپس او را دفن و محل دفنش را مشخص کنیم؟
این خبر به اطلاع امیرمؤمنان علیهالسلام رسید. آن حضرت در حالی که خشمگین شده بود به طوری که دو چشمش را سرخی فراگرفته و رگهای گردنش برآمده بود و قبای زردی را که معمولاً در ایام درگیری و ناراحتی به تن میپوشید، دربرکرد و شمشیر ذوالفقار خود را بدست گرفت و به سوی بقیع رهسپار گردید.
همین که به مردم حاضر در بقیع رسید فرمود: به خدا سوگند، اگر کسی یک سنگ از این قبرها را بردارد، با این شمشیر بر سرش و کسی که به وی دستور داده است میکوبم. در همین هنگام عمر بن خطاب و همراهان او با امیرمؤمنان علیهالسلام روبرو شدند. عمر به وی گفت: چه شد تو را ای ابوالحسن! به خدا سوگند ما قبر فاطمه را نبش کرده و بدنش را بیرون میآوریم و بر وی نماز میگزاریم.
امیرمؤمنان علیهالسلام با دستان خویش پیراهنش را گرفت و وی را چرخاند و بر زمین کوبید و به وی فرمود: ای سیهچردهزاده! از حق خودم (یعنی خلافت اسلامی) به خاطر این که با اختلاف ما مردم از دین مرتد نشوند، درگذشتم. اما هیچگاه نسبت به قبر فاطمه سلام الله علیها در نخواهم گذشت، سوگند به کسی که جانم در دست او است، اگر تو و ملازمانت چیزی از این قبرها را جا به جا کنید، زمین را از خونتان سیراب خواهم کرد! اگر میخواهی، آزمایش کن ای عمر!
در این هنگام ابوبکر (خلیفه وقت) از راه رسید و عاجزانه به امیرمؤمنان علیهالسلام عرض کرد: ای ابوالحسن! تو را به حق رسول خدا صلی الله علیه و آله و به حق آن کسی که در بالای عرش است سوگند میدهم که او را رها کنی و مطمئن باش هیچ یک از ما، کاری که تو را برنجاند انجام نخواهیم داد.
آنگاه امیرمؤمنان علیهالسلام دست از عمر برداشت و او را رها کرد و مردم نیز پراکنده شدند و از آن زمان به بعد، هیچ کس جرئت نکرد قبرهایی را که علی علیهالسلام درست کرده بود، نبش کند و به جستجوی بدن شریف فاطمه سلام الله علیها بپردازد.
امیرمؤمنان علیهالسلام بدین سان قبر شریف همسر مظلومش فاطمه زهرا سلام الله علیها را از نبش قبر رهانید و به وصیت خود فاطمه زهرا سلام الله علیها که فرموده بود، کسی در غسل، کفن و نماز و دفنش حاضر نشود، عمل نمود. تا اعتراضی باشد برای همیشه بر آنانی که حقشان را غصب و حرمتشان را شکسته و آنان را مظلومانه به شهادت رسانیدند.
#گل نرگس:
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸
کـانـال یـا ضـامـن آهـو در ایتا
https://eitaa.com/yazamen_aho_raza
#داستان_کوتاه_آموزنده
#داستان_واقعی
♦️ #بلعم_باعورا ♦️
بلعم باعورا از علمای بنیاسرائیل بود، و کارش به قدری بالا گرفت که اسم اعظم میدانست و دعایش به استجابت میرسید. روایت شده: موسی با جمعیتی از بنیاسرائیل به فرماندهی یوشع بن نون وکالب بن یوفنا از بیابان تیه بیرون آمده و به سوی شهر (بیتالمقدس و شام) حرکت کردند، تا آن را فتح کنند و از زیر یوغ حاکمان ستمگر عمالقه خارج سازند. وقتی که به نزدیک شهر رسیدند، حاکمان ظالم نزد بلعم باعورا (عالم معروف بنیاسرائیل) رفته و گفتند از موقعیت خود استفاده کن و چون اسم اعظم الهی را میدانی، در مورد موسی و بنیاسرائیل نفرین کن. بَلْعَم باعورا گفت: «من چگونه در مورد مؤمنانی که پیامبر خداو فرشتگان، همراهشان هستند، نفرین کنم؟ چنین کاری نخواهم کرد.»
آنها بار دیگر نزد بَلْعم باعورا آمدند و تقاضا کردند نفرین کند، او نپذیرفت، سرانجام همسر بلعم باعورا را واسطه قرار دادند، همسر او با نیرنگ و ترفند آنقدر شوهرش را وسوسه کرد، که سرانجام بَلْعم حاضر شد بالای کوهی که مشرف بر بنیاسرائیل است برود و آنها را نفرین کند. بَلْعم سوار بر الاغ خود شد تا بالای کوه رود. الاغ پس از اندکی حرکت سینهاش را بر زمین مینهاد و برنمیخاست و حرکت نمیکرد، بَلْعم پیاده میشد و آنقدر به الاغ میزد تا اندکی حرکت مینمود. بار سوم همان الاغ به اذن الهی به سخن آمد و به بَلْعم گفت: «وای بر تو ای بَلْعم کجا میروی؟ آیا نمیدانی فرشتگان از حرکت من جلوگیری میکنند.» بَلْعم در عین حال از تصمیم خود منصرف نشد، الاغ را رها کرد و پیاده به بالای کوه رفت، و در آنجا همین که خواست اسم اعظم را به زبان بیاورد و بنیاسرائیل را نفرین کند اسم اعظم را فراموش کرد و زبانش وارونه میشد به طوری که قوم خود را نفرین میکرد و برای بنیاسرائیل دعا مینمود.
به او گفتند: چرا چنین میکنی؟ گفت: «خداوند بر اراده من غالب شده است و زبانم را زیر و رو میکند.» در این هنگام بَلْعم باعورا به حاکمان ظالم گفت: اکنون دنیا و آخرت من از من گرفته شد، و جز حیله و نیرنگ باقی نمانده است. آنگاه چنین دستور داد: «زنان را آراسته و آرایش کنید و کالاهای مختلف به دست آنها بدهید تا به میان بنیاسرائیل برای خرید و فروش ببرند، و به زنان سفارش کنید که اگر افراد لشکر موسی خواستند از آنها کامجویی کنند و عمل منافی عفّت انجام دهند، خود را در اختیار آنها بگذارند، اگر یک نفر از لشکر موسی زنا کند، ما بر آنها پیروز خواهیم شد.» آنها دستور بلعم باعورا را اجرا نمودند، زنان آرایش کرده به عنوان خرید و فروش وارد لشکر بنیاسرائیل شدند، کار به جایی رسید که «زمری بن شلوم» رئیس قبیله شمعون دست یکی از آن زنان را گرفت و نزد موسی آورد و گفت: «گمان میکنم که میگویی این زن بر من حرام است، سوگند به خدا از دستور تو اطاعت نمیکنم.»
آنگاه آن زن را به خیمه خود برد و با او زنا کرد، و این چنین بود که بیماری واگیر طاعونبه سراغ بنیاسرائیل آمد و همه آنها در خطر مرگ قرار گرفتند. در این هنگام «فنحاص بن عیزار» نوه برادر موسی که رادمردی قویپنجه از امرای لشکر موسی بود از سفر سررسید، به میان قوم آمد و از ماجرای طاعون و علّت آن باخبر شد، به سراغ زمری بن شلوم رفت. هنگامی که او را با زن ناپاک دید، به آنها حمله نموده هر دو را کشت، در این هنگام بیماری طاعون برطرف گردید. در عین حال همین بیماری طاعون بیست هزار نفر از لشکر موسی را کشت. موسی بقیه لشکر را به فرماندهی یوشع بازسازی کرد و به جبهه فرستاد و سرانجام شهرها را یکی پس از دیگری فتح کردند.
داستان بلعم باعور در قرآن نقل نشده است بلکه در کتب بنی اسرائیل او از اولیا الهیست که خداوند به او حکمت داد تا به بنی اسرائیل بفهماند که بلعم مقامی شایسته برای رهبری آنان دارد اما آنان از او پیروی نکردند و او را لعنت کردند و دچار عذاب الهی شدند.
گل نرگس:
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸
کـانـال یـا ضـامـن آهـو در ایتا
https://eitaa.com/yazamen_aho_raza