✍درسهای اخلاقی #نماز
📢 راه نجات از #اخلاق ناپسند، مداومت به نماز است.
🌸👇باهم ببینیم:
🌴 آیه 19 الی سوره معارج 23 🌴
🕋 إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً «19»
🕋 إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً «20»
🕋 وَ إِذا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعاً «21»
🕋 إِلَّا الْمُصَلِّينَ «22»
🕋 الَّذِينَ هُمْ عَلى صَلاتِهِمْ دائِمُونَ «23»
⚡️ترجمه:
همانا انسان، بىتاب و #حريص آفريده شده است. هرگاه بدى به او رسد، #نالان است. و هرگاه خيرى به او رسد، بخيل است. مگر نمازگزاران. آنان كه بر نمازشان مداومت دارند.
📛 #ريشه بسيارى از ناهنجارىها، #حرص و بخل است؛ روايات زيادى در مورد حرص وارد شده كه به برخى از آنها اشاره مىكنيم:
⭕️ حرص، رزق را زياد نمىكند.
⭕️ كسى كه حرصش بيشتر باشد، خوار و ذليل مىشود.
⭕️ چه بسا انسان حريص كه حرصش او را بكشد.
⭕️ حريص، هرگز بى نياز نمىشود.
⭕️ حريص، مروّت و جوانمردى خود را از دست مىدهد.
⭕️ حرص، بستر رنجهاست.
⭕️ حريص، به خاطر رسيدن به مال، عفّت و حيا را كنار بگذارد.
⭕️ حريص، اسير است.
⭕️ حرص، نشانه فقر است.
⭕️ حرص، يقين به مقدّرات الهى را فاسد مىكند.
⭕️ حرص، انسان را در عيوب بسيارى قرار مىدهد.
👌 اما این نماز و ياد خدا هست که آن را مهار مىكند. البته نماز گزاری که مداومت دارد بر نماز و سهل انگاری در عباداتش ندارد! و در کنار محراب نمازش، همیشه صندوق صدقات و بقچه مساکین حضور دارد!
🔔 پس انسان بدون نماز #مضطرب است.
محمد:
کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا
https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
📚معجزه عجیب جوانی که دستانش توسط پدرش که از دشمنان سرسخت اهل بیت بود جدا شد و باعنایت حضرت عباس شفا یافت
عالم جلیل القدر، محدث متقى، حضرت آیه الله آملا حبیب الله کاشانى رضوان الله تعالى علیه فرمود: یک عده از شیعیان در عباس آباد هندوستان دور هم جمع مى شوند و شبیه حضرت عباس علیه السلام را در مى آورند، هر چه دنبال شخص تنومند و رشید گشتند، تا نقش حضرت را روى صحنه در آورد پیدا نکردند.
بعد از جستجوى زیاد، جوانى را پیدا کردند، ولى متأسفانه پدرش از دشمنان سرسخت اهل بیت (ع) بود، بناچار او را در آن روز شبیه کردند، وقتى که شب فرا رسید و جوان راهى منزل مى شود موضوع را به پدرش مى گوید.
پدرش مى گوید: مگر عباس را دوست دارى ؟ جوان مى گوید: چرا دوست نداشته باشم، جانم را فداى او مى کنم.
پدرش مى گوید: اگر اینطور است، بیا تا دستهاى تو را به یاد دست بریده عباس قطع کنم! جوان دست خود را دراز مى کند. پدر ملعون بدون ترس دست جوانش را مى برد.
مادر جوان گریان و ناراحت مى شود و گوید: اى مرد تو از حضرت فاطمه زهرا شرم نمى کنى؟ مرد مى گوید: اگر فاطمه را دوست دارى بیا تا زبان تو را هم ببرم، خلاصه زبان آن زن را هم قطع مى کند و در همان شب هر دو را از خانه بیرون مى اندازد و مى گوید: بروید شکایت مرا پیش عباس بکنید.
مادر و پسر هر دو به مسجد عباس آباد مى آیند و تا سحر دم منبر ناله و ضجه مى زنند، آن زن مى گوید: نزدیکیهاى صبح بود که چند بانوى مجلله اى را دیدم که آثار عظمت و بزرگى از چهره هایشان ظاهر بود. یکى از آنها آب دهان روى زخم زبان من مالید فورى شفا یافتم. دامنش را گرفتم و گفتم: جوانم دستش بریده و بى هوش افتاد، بفریادش برسید. آن بانوى مجلله فرموده بود آن هم صاحبى دارد. گفتم: شما کیستید؟
فرمود: من فاطمه مادر حسین هستم؛ این را فرمود و از نظرم غایب شد، پیش پسرم آمدم، دیدم دستش خوب و سلامت است. گفتم: چطور شفا یافتى؟ گفت: در آن موقع که بى هوش افتاده بودم، جوانى نقاب دار بر سر بالینم آمد و فرمود: دستت را سر جاى خود بگذار وقتى که نگاه کردم هیچ اثرى از زخم ندیدم و دستم را سالم یافتم.
گفتم: آقا مى خواهم دست شما را ببوسم یک وقت اشکهایش جارى شد و فرمود: اى جوان عذرم را بپذیر؛ چون دستم را کنار نهر علقمه جدا کردند! گفتم: آقا شما کى هستید؟ فرمود: من عباس بن على علیه السلام هستم؛ یک وقت دیدم کسى نیست.
📚منبع: کرامات العباسیّه معجزات حضرت ابالفضل العباس بعد از شهادت
.محمد:
کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا
https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
📖 #درمحضرقرآن
🌴تا میتوانیم فقط شکرگزار مسلمان بودنمان باشیم شب و روز⬅عنقریب است که تمام کفار آه و حسرت سر دهند😩 که چرا بر سفره #قرآن مسلمان نبوده اند در دنیا! 👈«يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَوْ كَانُواْ مُسْلِمِينَ»
🌴خطر ⚠خطر 🔔اگر دیدی علیرغم غفلت و #گناه، باز هم غرق نعمت و رفاه و عیاشی هستی و بلایی هم دوروبرت پرسه نمیزند، زود ترمز کن⛔ ودور بزن سمت قرآن واهل بیت ↪، لابد آنقدر بی لیاقت شده ای که #خدا بیخیالت گشته و رهایت نموده به حال خودت؛ بخوری و بچری عین بهایم🐐👈«ذَرْهُمْ يَأكُلُواْ وَيَتَمَتَّعُواْ»
🌴تا دنیاست و فرصت داریم برای ساختن آخرت، آرزوها و امیال دنیوی سخت ما را مشغول خودش کرده و بشدت سرگرم شده ایم به رنگ و لعاب #دنیا ! ولی بزودی که وارد برزخ و #قیامت شویم، چشم باز می کنیم و همه چیز را از دست داده می بینیم! پشیمان پشیمان! 👈 «یُلْهِهُمُ الأَمَلُ فَسَوْفَ يَعْمَلُونَ»
🌴سوت پایان #عزرائیل که به صدا درآید و #مرگ امت یا شخصی که فرا برسد، نه ثانیه ای تأخیر می افتد و نه لحظه ای مقدم میشود! 👈 «مَا تَسْبِقُ مِنْ أُمَّةٍ أَجَلَهَا وَمَا يَسْتَأْخِرُونَ»
🌴پاسداری و حفاظت از قرآن را خدایی متعهد شده که فوق تمام ابرقدرت هاست قدرتش، و وعده اش تخلف ندارد هرگز، تاکنون دست تحریف به نورش نرسیده، بعد از این هم همچنین! 👈«إِنَّا لَهُ لَحَفِظُونَ»👉لابد وقتی #خدا پاسدار خود قرآن است، درکنارش هوای دوستان قرآن را نیز دارد؛ قرآنی کنیم زندگی مان را تا در حفاظت خدا قرار بگیریم💌 به میزانی که قرآنی باشیم، از حفاظت و هواداری خدا و ملائکه برخورداریم!
⚰ #یاد_مرگ
📮نشر دهید، رسانه قرآن و عترت باشید📡
👇👇🇯🇴🇮🇳 👇👇
محمد:
کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا
https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
🔻آخرِ معرفت و مردانگی🔻
✍ زیاد شنیدیم:
«کیفیّت، مهمتر از کمیّت است»
توی #رفاقت هم همینه.👌
#رفاقت به تعداد نیست، به معرفته.
❌ مهم نیست چند نفر دور و برمون هستند..
✅️ مهم اینه که، اونایی که دور و برمون هستند، چقدر با معرفتند.😌
☝️ توی #خانواده هم همینه.
زیاد بودنِ تعداد افرادِ #خانواده مهم نیست، کیفیّت مهمه.
حضرت یوسف ۱۰ تا برادر داشت.. امّا چه برادرهایی؟!😨😰
قرآن میفرماید، این برادرها گفتند:👇
🕋 اُقْتُلُوا یُوسُفَ، أَوِ اطْرَحُوهُ أَرْضًا (یوسف/۹)
💢 یوسف را بکشید، یا او را به سرزمین دوردستی بیفکنید.
یکیشون که مثلاً با مرام بود، گفت:👇
🕋 قَالَ قَائِلٌ مِّنْهُمْ لَا تَقْتُلُوا یُوسُفَ وَ أَلْقُوهُ فِی غَیَابَتِ الْجُبِّ (یوسف/۱۰)
💢 یکی از آنها گفت: «یوسف را به قتل نرسانید. و اگر میخواهید کاری انجام دهید، او را در چاه بیفکنید.»
همین الان هم هستند، برادرها یا رفیقهایی که به خاطر کوچکترین مسائل دنیایی، سرِ همدیگه کلاه میزارند، همدیگه رو تو چاه میندازن🕳 و به خون هم تشنه هستند..😱😨😰
بگذریم..
☝️ امّا امام حسین (ع)
یه برادر داره، به اسم #حضرت_عباس (ع)❤️
کاری کرد تو کربلا، که همهی ائمه تحسینش کردند، و هر وقت یادش میکردند، گریه میکردند.😭
امام سجّاد (ع) با چشم پر از اشک فرمود:👇
⚡️ رَحِمَ اللهُ الْعَبَّاسَ، فَلَقَدْ آثَرَ وَ أَبْلَى وَ فَدَى أَخَاهُ بِنَفْسِهِ، حَتَّى قُطِعَتْ یَدَاهُ فَأَبْدَلَهُ اللهُ عَزَّ وَ جَلَ بِهِمَا جَنَاحَیْنِ، یَطِیرُ بِهِمَا مَعَ الْمَلَائِکَةِ فِی الْجَنَّةِ...
⚡️ إِنَّ لِلْعَبَّاسِ عِنْدَ اللهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى مَنْزِلَةً یَغْبِطُهُ بِهَا جَمِیعُ الشُّهَدَاءِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ.
💢 خدا عمویم عباس را رحمت کند، که #ایثار و #جانبازى کرد، و خود را به سختی افکند، و جانِ خود را فداىِ برادرش کرد،🥺😭 تا جائیکه هر دو دستش قطع شد، و خدا در عوض به او دو بال داد، که با آنها با فرشتگان در بهشت پرواز میکند..😭
💢 براى عمویم عباس، نزد خداى تبارک و تعالى مقامى است که در قیامت همه شهدای اوّلین و آخرین به او غبطه میخورند.
❤️ ایوالله به این برادر..❤️
محمد:
کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا
https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
🔻دعا بی اثر نیست🔻
امام سجاد (ع) فرمودند:
⚡️ الْمُؤْمِنُ مِنْ دُعَائِهِ عَلَی ثَلَاثٍ:
① إِمَّا أَنْ یُدَّخَرَ لَهُ..
② وَ إِمَّا أَنْ یُعَجَّلَ لَهُ..
③ وَ إِمَّا أَنْ یُدْفَعَ عَنْهُ بَلَاءٌ، یُرِیدُ أَنْ یُصِیبَهُ.
🤲 مؤمن، در #دعا_کردن، یکی از این ۳ اثر، نصیبش میشود:
① یا خداوند این دعا را برای او ذخیره میکند.
② یا سریع حاجت او را در دنیا میدهد.
③ و یا اینکه این دعا موجب میشود، آن بلایی که قرار بود به او برسد، از او دفع و دور گردد.
📚 بحارالأنوار، جلد ۸۷، صفحه ۱۳۸.
➖➖🚥🚥➖➖
#شرح_حدیث
✍ امام سجاد از نظر #دعا، سرآمد همهی ائمه است، و دعاهای اون حضرت بین همهی ائمه معروفه.
حضرت در این حدیثِ شریف، راجع به اثرِ #دعا، یک قانون کلّی بیان میکنه:
☝️ دعا بی اثر نیست.
همهی دعاهای #مومن اثر دارند.
#دعا، بادِ هوا نیست.. اثر داره.
ولی بحث در اثرِ دعاست.
🤔 اینکه این دعا، چه اثری داره؟!
حضرت میفرماید: دعای #مومن بی برو برگرد، یکی از این ۳ اثر رو داره:👇
① یا جلبِ منفعتِ دنیوی.
② یا جلبِ منفعتِ اخروی.
③ یا دفع ضرر و بلا.
چون، انسان همیشه در زندگی دنبال ✌️ دو چیز است:
جلبِ منفعت، دفع ضرر.
❌ ما در بحثِ جلبِ منفعت، همیشه ذهنمون میره سمت مسائل مادّی و دنیوی...
🍃 ولی امام سجاد میفرماید با هر #دعا، برای #مومن:
① یا منفعتی موقّتی در #دنیا میرسه،
② یا منفعتی جاودانه در #آخرت،
③ و یا اینکه این #دعا، دفع ضرر کرده، و بلایی از این شخص دور میشه...
مثلاً قرار بوده بلایی به این شخص برسه، یا خدا چیزی رو از این بندهاش بگیره، امّا با یک #دعا، اونی رو که قرار بود بگیره، دیگه نمیگیره...
بنابراین، هیچوقت از #دعا_کردن خسته نشیم، و هی نق نزنیم که چرا دعای ما مستجاب نمیشه.
👈 #دعا اثر داره..❤️
محمد:
کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا
https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
🔔
⚠️ #تـــݪنگـــرامـــروز
✍ درختِ دوستی
توی باغ، هر چیزی رو میشه کاشت، ولی نباید هر چیزی رو کاشت.❌
🔚چون باید چیزی بکاریم که فایده داشته باشه.🌱
❤️ دل هم، مثل باغِ. تویِ دل هم، هر چیزی رو نباید کاشت.
باید صفا و صمیمیت کاشت، نه #کینه و دشمنی.❌
✅ همینه که حافظ میگه:
⚡️درخت دوستی بنشان که، کام دل به بار آرد
⚡️نهال دشمنی برکَن، که رنج بی شمار آرد
☝️البته این فقط حرف حافظ نیست. حرف امام سجاد(ع) است:
💢اَغرِس فی اَفِئدَتِنا اَشجارَ مَحَبَّتِکَ
👈خدایا! در دلهای ما درخت دوستی بنشان. #مهربان باشیم، که بیفایده نباشیم.
محمد:
کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا
https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
📚سلوک عاشوراییان
عصر عاشورا، پس از شهادت اصحاب و ياران، حضرت عباس عليه السلام تنهایی و بی كسی امام را نتوانست تحمل كند. محضر امام علیهالسلام رسيد و رخصت ميدان رفتن و جانفشانی خواست و عرضه داشت: مولای من! اجازه ميدان میدهی؟ امام حسين علیهالسلام گريه شديدی كردند و فرمودند: برادر! تو پرچمدار منی. عباس علیهالسلام عرض كرد:« سينه ام تنگی میكند و از زندگی سير گشته ام.» امام فرمودند: مقداری آب برای اين طفلان تهيه نما.
▪️جناب قمر بنی هاشم علیهالسلام نگاهی به چهره معصوم كودكان انداخت و با شنیدن صدای العطش کودکان بدون تأمل مشک را برداشت و سوی شريعه فرات رفت و به نگهبانان و منع کنندگان آب شريعه حمله كرد و جمع كثيری را كشت و وارد فرات شد، دست زير آب برد تا مقابل صورت آب را بالا آورد. «ذَكَرَ عَطَش الحسين و اهل بيته» به ياد لبان خشكيده حسين و اهل بيتش افتاد و آب را برگرداند به شريعه.
▪️ هنگام بازگشت، دشمن راه را بر او بست. حضرت برای محافظت از مشك به سمت نخلستان رفت و دشمن نيز به دنبالش. از هر طرف تير و نيزه به سمتش پرتاب می كردند، تا اينكه زره از انبوه تيرها همچون خار پشت به نظر میرسيد. ابرص بن شيبان دست راست حضرت را قطع نمود، حضرت مشک را به دوش چپ انداخت و با دست چپ جنگيد و اين گونه رجز خواند:« وَ اللهِ اِنْ قَطَعْتُموا يَميني، اِنّي اُحامي اَبَداً عَنْ ديني» به خدا قسم اگر دست راستم را قطع كنيد، من از حمايت از دينم دست بر نمی دارم.
▪️ در آخر دشمن ضربتی بر سر مبارک حضرت وارد کرد و او را بر زمين انداخت. عباس علیه السلام عرضه داشت:«يا ابا عبد الله عليك مني السلام» ای اباعبد الله بر تو سلام، مرا درياب. امام خود را به برادر رسانيد، وقتی قمربنی هاشم در بالين امام حسين علیهالسلام جان سپرد، حضرت فرمودند:« الان انْكَسَر ظَهري» عباسم الآن كمرم شكست و چاره ام از هم گسست.
📚 شرح شمع ٫ صفحه ۲۱۰ و ۲۱۱
محمد:
کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا
https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
.
درود بر شما به چهارشنبه خوش آمدید
☀️ ۱۲ شهریور ۱۳۹۹ خورشيدی
🎄 ۰۲ سپتامبر ۲۰۲۰
🌙 ۱۳ محرم ۱۴۴۲ قمری
🌺امروز هرگز
🌼دوباره تکرار نمیشه
🌸خوشبختی منتظرته
🌺پس با یک حال خوب
🌼و یک لبخند ناب برخیز
🌸و از هر ثانیه اش لذت ببر
🌹صبحتون پراز اتفاقات خـوب🌹
#محرم
#ما_ملت_امام_حسینیم
📚 #ورقیازآلبــومیڪخاطــره
خاطرهای زیبا از زبان مرحوم حجتالاسلام سیدعلی اکبر ابوترابی بنظرم زیبا بود که تقدیم میکنم:
در اسارت، اذان گفتن با صدای بلند ممنوع بود. ما در آنجا اذان میگفتیم، اما به گونهای که دشمن نفهمد.
روزي جوان هفده ساله ضعیف و نحیفي، موقع نماز صبح بلند شد و اذان گفت. ناگهان مأمور بعثی آمد و گفت: «چیه؟ اذان میگویی؟ بیا جلو»!
یکی از برادران اسدآبادی دید که اگر این مؤذن جوان ضعیف و نحیف، زیر شکنجه برود معلوم نیست سالم بیرون بیاید، پرید پشت پنجره و به نگهبان عراقی گفت: «چیه؟ من اذان گفتم نه او».
آن بعثی گفت: «او اذان گفت».
برادرمان اصرار کرد که «نه، اشتباه میکنی. من اذان گفتم».
مأمور بعثی گفت: «خفه شو! بنشین فلان فلان شده! او اذان گفت، نه تو».
برادر ایثارگرمان هم دستش را گذاشت روی گوشش و با صدای بلند شروع کرد به اذان گفتن. مأمور بعثی فرار کرد.
وقتی مأمور عراقی رفت، او رو کرد به آن برادر هفده ساله که اذان گفته بود و به او گفت: «بدان که من اذان گفتم و شما اذان نگفتی. الان دیگر پای من گیر است».
به هر حال، ایشان را به زندان انداختند و شانزده روز به او آب ندادند. زندان در اردوگاه موصل (موصل شماره 1 و 2) زیر زمین بود. آنقدر گرم بود که گویا آتش میبارید.
آن مأمور بعثی، گاهی وقتها آب میپاشید داخل زندان که هوا دم کند و گرمتر شود. روزی یک دانه سمون (نان عراق) میدادند که بیشتر آن خمیر بود.
ایشان میگفت: «میدیدم اگر نان را بخورم از تشنگی خفه میشوم. نان را فقط مزه مزه میكردم که شیرهاش را بمکم . آن مأمور هم هر از چند ساعتی میآمد و برای اینکه بیشتر اذیت کند ، آب میآورد ، ولی میریخت روی زمین و بارها این کار را تکرار میکرد» .
میگفت: «روز شانزدهم بود که دیدم از تشنگی دارم هلاک میشوم . گفتم : یا فاطمه زهرا ! امروز افتخار میكنم که مثل فرزندت آقا حسین بن علی اینجا تشنهکام به شهادت برسم» .
سرم را گذاشتم زمین و گفتم : یا زهرا ! افتخار میکنم . این شهادت همراه با تشنهکامی را شما از من بپذیر و به لطف و کرمت، این را به عنوان برگ سبزی از من قبول کن .
دیگر با خودم عهد کردم که اگر هم آب آوردند سرم را بلند نکنم تا جان به جان آفرین تسلیم کنم . تا شروع کردم شهادتین را بر زبان جاری کنم، دیدم که زبانم در دهانم تکان نمیخورد و دهانم خشک شده است .
در همان حال، نگهبان بعثی آمد پشت پنجره، همان نگهبانی که این مکافات را سر ما آورده بود و همیشه آب میآورد و میریخت روی زمین. از پشت پنجره مرا صدا میزد که بیا آب آوردهام .
اعتنایی نکردم . دیدم لحن صدایش فرق میکند و دارد گریه میکند و میگوید : بیا آب آوردهام .
مرا قسم میداد به حق فاطمه زهرا (سلام الله علیها) که آب را از دستش بگیرم .
عراقیها هیچ وقت به حضرت زهرا (سلام الله علیها ) قسم نمیخوردند . تا نام مبارکت حضرت فاطمه (سلام الله علیها ) را برد ، طاقت نیاوردم . سرم را برگرداندم و دیدم که اشکش جاری است و میگوید : «بیا آب را ببر ! این دفعه با دفعات قبل فرق میکند».
همینطور که روی زمین بودم، سرم را کج کردم و او لیوان آب را ریخت توی دهانم . لیوان دوم و سوم را هم آورد . یک مقدار حال آمدم . بلند شدم . او گفت : به حق فاطمه زهرا بیا و از من درگذر و مرا حلال کن ! گفتم : تا نگویی جریان چی هست، حلالت نمیکنم .
گفت : دیشب، نیمهشب، مادرم آمد و مرا از خواب بیدار کرد و با عصبانیت و گریه گفت : چه کار کردی که مرا در مقابل حضرت زهرا (سلام الله علیها) دختر رسول الله (ص) شرمنده کردی . الان حضرت زهرا(سلام الله علیها) را در عالم خواب زیارت کردم . ایشان فرمودند : به پسرت بگو برو و دل اسیری که به درد آوردهای را به دست بیاور اگر نه همه شما را نفرین خواهم کرد .
فقط بگو لبيک يازهرا (س)
حماسههای ناگفته (به روايت علی اكبر ابوترابی)،
عبد المجيد رحمانيان، انتشارات پيام آزادگان،
چاپ اول : ۱۳۸۸،صفحات ۱۲۵-۱۲۷
محمد:
کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا
https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨