6.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
داداش داری اشتباه میزنی🤣🤣
🌹گردش در یزد
https://eitaa.com/joinchat/1055588836Ca55a1b74ee
🛑آب انبار کلار میبد
🛑درباره آب انبار کلار میبد:
🛑آب انبار کُلار درست روبروی درب ورودی کاروانسرای میبد ساخته شده است و توازن معماری زیبایی به ساباط و سردرگاه بخشیده است.
🛑ساخت آب انبار کُلار میبد بر اساس سنگ نوشته آن مربوط به قرن ۱۱ هجری قمری است.
از ویژگیهای ساختاری آب انبار کُلار، استفاده سنجیده معمار از موقعیت توپوگرافی زمین در ساختن مخزن و پلکان آن است به گونهای که مسافران خسته، تنها با چند پله انگشت شمار به پاشیر آب انبار میرسیدند.
🌹گردش در یزد
https://eitaa.com/joinchat/1055588836Ca55a1b74ee
🛑درباره آب انبار کلار میبد:
🛑آب انبار کُلار درست روبروی درب ورودی کاروانسرای میبد ساخته شده است و توازن معماری زیبایی به ساباط و سردرگاه بخشیده است.
ساخت آب انبار کُلار میبد بر اساس سنگ نوشته آن مربوط به قرن ۱۱ هجری قمری است.
از ویژگیهای ساختاری آب انبار کُلار، استفاده سنجیده معمار از موقعیت توپوگرافی زمین در ساختن مخزن و پلکان آن است به گونهای که مسافران خسته، تنها با چند پله انگشت شمار به پاشیر آب انبار میرسیدند.
آب انبار کُلار میبد هنوز هم به عنوان یک منبع آب آشامیدنی قابل بهره برداری است.
آب انبارها معمولاً در مرکز محله های شهر ساخته می شدند و از ۴ عنصر اساسی داشتند که عبارتند از:
(۱) خزینه: به شکل استوانه (محل ذخیره آب) که در دل زمین ساخته می شده است؛
(۲) گنبد: پوششی به شکل نیمکره بر روی خزینه به منظور حفاظت آب از آلودگیهای محیطی و خنک نگهداشتن آن؛
(۳) پاشیر: راهرویی پلکانی جهت برداشتن آب از خزینه؛
۴) بادگیر: وسیله ای برای هدایت جریان هوا به درون آب انبار برای جلوگیری از فساد آب.
در منطقه میبد، هم در نواحی مسکونی و هم در کشتزارها و نواحی بیابانی، آب انبارها از عناصر شاخص هر محل هستند و با توجه به نقش مهمی که در زندگی روزمره مردم داشتهاند، از اعتبار و موقعیتی ویژه برخوردار بودهاند.
🌹گردش در یزد
https://eitaa.com/joinchat/1055588836Ca55a1b74ee
6.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#ارسالی ....
چشمه طلا 😍😍
🌹گردش در یزد
https://eitaa.com/joinchat/1055588836Ca55a1b74ee
یزد زیبا
#ارسالی .... چشمه طلا 😍😍 🌹گردش در یزد https://eitaa.com/joinchat/1055588836Ca55a1b74ee
#ارسالی....
آدرس
یزد تفت نصر اباد گلویک و شمس اباد و شواز کهنه در اینجا خانه های در دل کوه هست چند تایی و بعد از اون سمت راست جاده چشمه طلا هست
یزد زیبا
🛑درباره آب انبار کلار میبد: 🛑آب انبار کُلار درست روبروی درب ورودی کاروانسرای میبد ساخته شده است و ت
🛑🛑🛑
آدرس آب انبار کُلار میبد:
ایران، یزد، میبد، بلوار قاضی میرحسین، آب انبار کلار میبد
🛑🛑🛑
🛑روستای خضرآباد اشکذر
🛑این منطقه دارای تنوع گیاهی و جانوری است كه تاكنون مورد توجه قرار نگرفته است و از جمله گیاهان دارویی آن زیره كوهی، آویشن، انغوزه، گل زوفا، سیاوشان، شاتره كوهی، گل ختمی و گل خواصی است كه با حمایت و سرمایه گذاری میتواند منجر به افزایش ظرفیت اشتغالزایی در منطقه شود.
🛑هماكنون نیز تعدادی از افراد بومی منطقه با گردآوری و فروش گیاهان دارویی این منطقه كسب درآمد میكنند.
🌹گردش در یزد
https://eitaa.com/joinchat/1055588836Ca55a1b74ee
May 11
🛑اقامتگاه بوم گردی حیات بانو - اشکذر
🛑اطلاعات اقامتگاه
🛑اقامتگاه بوم گردی حیات بانو در روستای هامانه از توابع شهر خضرآباد استان یزد جای دارد و سالانه میزبان طبیعت دوستان زیادی است که به استان یزد و شهرستان اشکذر سفر می کنند.
🌹گردش در یزد
https://eitaa.com/joinchat/1055588836Ca55a1b74ee
#پارت۶۵
زمستونم رفت و رو سیاهیش موند به زغال..
برفها اب شدن و دوباره هوا رو به گرما رفت چیز زیادی به عید نمونده بود.
چیزی به شروع زمین های شالیزار و برنج نمونده بود..
یه روز مش قاسم اومد و گفت:ارباب دوباره میخواد برای زمین های شالی کاری نیروی خوب و قوی جمع کن علی اقا اگر میای من اسم شمارو بدم..
اقاجان ناچارا اسمش رو نوشت..
چاره ای نبود اگر برای ارباب کار نمیکردیم جور دیگه ای در امد نداشتیم..
گاهی نگاه های ارباب رو به خودم تو ذهنم مرور میکردم.. به نظرم عادی نبود!!
هوا که خوب شد اقا جان راهی شهر شد و دو سه روزی خونه دایی بزرگش تو لنگرود موندگار شد.
خبری ازش نداشتیم..
یه روزهایی میرفتم قالی بافی و یه روزهایی که خونه بودم تو کار خونه به مار جان کمک میکردم..
دیگه سمت چشمه و رودخونه نمیرفتم و چون تو خونه ها اب لوله کشی نداشتیم ناچارا یا مار جان یا گلناز یا مرتضی و گلبوته باهم میرفتن..
تمیز کردن خونه و اشپزی هم با من بود.
نمیخواستم با رفتن به چشمه دوباره حالم بد بشه..
سعی میکردم خودم رو کاملا از محیط دور نگه دارم..
قبل عید بود که یه روز عصر در خونه رو زدن، مار جان در و باز کرد همسایمون بود مار جان تعارف کرد و همسایه اومد تو حیاط یکم با مار جان حرف زد و بعدم رفت..
مار جان اومد تو خونه و صورتش خوشحال بود..
گفت گلبوته برو از بگو بهجت خانم یه مرغ سر ببره..
🌹گردش در یزد
https://eitaa.com/joinchat/1055588836Ca55a1b74ee