eitaa logo
دکتر مهران فاطمی
105 دنبال‌کننده
316 عکس
30 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
بازگشت لاریجانی و ولایتی و ... 🔸یکم. آقای لاریجانی بعد از انتخابات اخیر هیات رئیسه مجلس، احتمالن به این سطح از خودآگاهی رسیده است که ادامه حیات سیاسی اش صرفا در تعامل با اصولگراها است و نوسان بین خطوط سیاسی دیگر بی ثمر است. او با حمایت اصولگراها به سختی توانست از سد اصلاح طلب ها عبور کند. نتایج این انتخابات نشان داد که برخلاف پیش بینی ها، آقای لاریجانی نمی تواند برای انتخابات ریاست جمهوری بغیر پایگاه و سازمان رای اصولگرائی فکر کند. 🔸دوم. آقای ولایتی اخیرا مواضع سیاسی رادیکالی نسبت به برجام داشته است. سابقه آقای ولایتی در نسبت با برجام روشن است و نیازی به مرور مجدد نیست. این چرخش سیاسی برای خیلی ها سوال برانگیز است. اما آقای ولایتی مدتی است در دانشگاه آزاد نیز از مشی محافظه کارانه تکنوکراتی فاصله گرفته و بدنه مدیریتی و رسانه ای دانشگاه آزاد را با جهت گیری های اصولگرایی ترتیب داده است. 🔸با این چند گزاره خبری، دو سبک تحلیل وجود دارد. یکی چرخش سیاسی به جهت جبر قدرت و دیگری به جهت جبر روزگار. 🔸نگاه اول و جبر قدرت؛ تغییرات سیاسی را صرفا ناشی از چرخش های تاکتیکی افراد با هدف دست یابی به قدرت تحلیل می کند. این نگاه شاید درست باشد شاید هم غلط؛ اما ما ابزاری برای سنجش نیت ها نداریم. 🔸اما گزاره تحلیلی دوم مهمترست؛ ما با یک جبر تاریخی مواجهیم. جبری که دوگانه های موهوم اصلاح طلبی و اصول گرایی را بهم ریخته است. لاریجانی ها و ولایتی ها و غیره بین دو گزینه اصلاح طلبی و اصولگرائی قرار نگرفتند؛ دوگانه مسلط این روزها، دوگانه انقلابی و ضدانقلابی است. این دوگانه مرز اصلاح طلبی و اصولگرایی را هم بهم ریخته است. 🔸اصولگرائی باید و ناگزیر است از اصلاح طلبی خالص شود. حتا خود اصلاحات نیز ازین فرآیند خالص سازی خارج نیست. اصلاح طلبی ناگزیر و ناچارست از براندازی فاصله بگیرد. اصلاح طلبی امروز نمی تواند مثل گذشته پایگاه آرای سبز و بنفش و حتا سیاه را رهبری کند. آرای سیاه و براندازها مدتهاست با شکل گیری رسانه های نوین و نسل جدید شبکه های اجتماعی از بدنه اصلاحات جدا شده اند. 🔸با دوران جدیدی از جبهه بندی های سیاسی مواجهیم. دورانی که به مدد رسانه های نوین و رشد آگاهی مردم، چهره نفاق شکسته است و آدم ها ناچارند نسبت خودشان را با حق و باطل روشن کنند. رویداد بزرگی است. یک جهش در انقلاب اسلامی است. در این حرکت رو به جلو، افراد یا کامل از قطار انقلاب پیاده می شوند یا خودشان را تطبیق می دهند. باید قدر دانست. @yazdfatemi
هوالعلیم ▪️همه حاشیه ها و جنجال خانم مائده باید توجه داشت که شبکه های نوین اطلاعاتی جزئی از زندگی اجتماعی افراد است و مشمول مصونیت های حریم خصوصی نیست. شبکه های های اجتماعی نیز مثل کوچه و خیابان این شهرند. مردم حضور دارند و هرآنچه اثر اجتماعی داشته باشد مشمول قوانین اجتماعی کشورست. طبیعی است که فروش مواد مخدر از شبکه های اجتماعی تخلف است. ترویج فحشا و ابتذال در اینستاگرام مثل هنجارشکنی های اخلاقی در پارک و محله ماست. کدام آدم عاقل و معتقد به قانونی می پذیرد که یک نفر وسط شهر و در یکی از میادین محله، برهنه شود و آشکارا برقصد؟ حکم روشن است. دستگاه انتظامی واجب است که از حریم مومنانه شهر پاسداری کند. باید قانون را اجرا کند و اتفاقن انتقاد اصلی اینست که چرا اینقدر دیرهنگام ورود کرده است؟ درباره اعترافی که از رسانه ملی پخش شد، عمده انتقادات به حق است. اول اینکه در شرایطی که جامعه مترصد برخورد با مفسدین اقتصادی است انتشار چنین برنامه هائی همان ادرس غلط دادن است. گوئی قهریه نظام دچار گیجی در فهم اولویت های کشور است که البته چنین نیست. دوم نوع مستند است که به شدت عواطف مخاطب را تحت تاثیر قرار می دهد و برخلاف انتظار سازندگان برنامه، باعث می شود اصل خطای فرد در حاشیه قرار بگیرد. بند سوم بسیار مهمتراست. ما دچار یک اشتباه راهبردی در مواجه با موضوعات فرهنگی هستیم. اول اینکه برای ما موضوعات فرهنگی در اولویت قرار ندارد و دوم اینکه وقتی هم سراغ مسائل فرهنگی می رویم به روش سیاسی و امنیتی ورود می کنیم. همین که مسئولین ما توئیتر را فیلتر می کنند اما نسبت به اینستاگرام بی اعتنا هستند یعنی تهدید هجمه های سبک زندگی را کم خطر تر از هجمه های سیاسی می دانند. غرض فیلتر کردن یا نکردن این و آن نیست؛ غرض نوع نگاه غلط ماست. این همان نگاه غلطی است که در دهه 70 خطر ماهنامه ایران فردا را فراتر از آدینه و دنیای سخن می دانست. یادداشت کامل را در لینک زیر بخوانید: http://fna.ir/bn98oz آیدی کانال مهران فاطمی در سروش و گپ: @mehranfatemi آیدی کانال در ایتا و بله: @yazdfatemi
هوالعلیم اصل پنجاه و نهم 🔸رجوع به آرای مردم در یک تصمیم مهم در کشور اگر به درخواست دو سوم نمایندگان مجلس برسد یکی از اصولی است که تلاش میکند ورود مردم را بدون استفاده از ساختارها و قوای حاکمیتی در تصمیم گیریهای مهم و کلان کشور تامین کند. زنده شدن چنین اصلی و به کارگیری آن چند فایده اساسی دارد: 🔺اولا در مسائلی که به هر علت مسوولین با اجازه تبیین و تشریحش را نمیدهند یک فضای شفاف فراگیر شکل خواهد گرفت. خیلی از نظرسنجی ها در کشور در فضایی گرفته میشود که عمده رسانه ها در خدمت دستگاه تصمیم گیرنده است.گاهی اوقات چاره ای هم نیست اما اگر بنا باشد مردم تصمیم بگیرند در این صورت کل رسانه ها باید در خدمت تبیین دو سوی تصمیم قرار بگیرند و این فرصت فوق العاده ای است برای تبیین. آن وقت حجم زمانی که برای دفاع از یک قرارداد یا کفایت داشتن یک دولت مثلا قرار میگیرد با حجم زمانی که برای مخالفت با آنها قرار میگیرد لااقل مساوی خواهد بود و همه حرفشان را خواهند زد. 🔺بعلاوه تمام نخبگان و خبرگان و حزب اللهی ها و علما و روشنفکران مجبور میشوند به سوی مردم بروند و دو سوی یک تصمیم را روشن کنند کاری که با کاهلی زیادی در حال رخدادن است. 🔺 فایده دیگر آن است که چون این کار به تصمیم مجلس مربوط است مردم ارتباط جدی تری با نمایندگان پیدا میکنند و این امر در انتخاب نمایندگان هم تاثیر ویژه ای خواهد داشت. احتمالا آدمهای ناشناخته توصیه ای و بی ربط به مردم کمتر انتخاب می شوند. 🔺در نهایت هم مسوولیت هر تصمیمی بر عهده خود مردم خواهد بود. مثلا اگر همه داراییشان را به یغما دادند و هیچ در مشتشان نماند به اسم بازی مسخره برد برد ، آن وقت کسی جز خودشان را ملامت نمیکنند. 🔸اما چرا یک رییس جمهور این مقدار به چنین اصلی توجه میدهد؟ 🔺آیا او بنا دارد تصمیماتش برای مردم شفاف شوند؟ خوب اینکه کاری ندارد کافی است پنهانکاری تئوریزه شده در دولتش کم شود. یا به رسانه ملی در اختیارش که هر زمان میخواهد پولش را کم و زیاد میکند دستور دهد کمی هم مخالف دولت فضا را تبیین کند. پس مشکل اینجا نیست. 🔺شاید در کشور تصمیم گیری دچار بن بست شده. و اختلاف نظری هست که حل و فصل نشده. این چنین مشکلی هم که با ساز و کار قانونی موجود محال است رخ بدهد. 🔺شاید تصمیم گیری مهمی در مجلس باید گرفته شود که مجلس میترسد خودش زیر بار آن برود. خوب بد نیست محتوای آن تصمیم را لااقل پنهان نکنند بدانیم جناب رییس جمهور چه تصمیم مهمی مدنظرش هست که مسوولین کشور میترسند به نیابت ملت آن تصمیم را بگیرند. در این کشور از تمام کردن جنگ و جام زهر گرفته تا کرنش و انعطاف مقابل شیطان بزرگ تا رای به بی کفایتی یک دولت قبلا توسط خود سیستم حاکمیتی گرفته شده خوب بد نیست معلوم شود الان چه تصمیمی بنا است گرفته شود. 🔸به هر حال اگر چه مراجعه به همه پرسی و رای عمومی در تصمیمات مهم کشور یک اصل خوب و عالی و پر ثمر است. اما احساس میکنم جناب رییس جمهور با طرح این اصل میخواهد اصطلاحا کند. تا یا سرپوشی برای ضعفهای دولت دست و پا کند یا کل نظام حاکمیتی را به جدایی از مردم متهم کند. ولی بعید میدانم این روشها در شرایط فعلی کمکی به دولت او کند. و چه بسا فضا را برای بغرنج نماید. 🔸به نظرم روش انسجام و وحدت و امثالهم به جای اتهامهای نیش و کنایه دار موثرتر واقع میشود. اینکه به کنایه جناح رقیب را مسوول اغتشاشات معرفی کنیم و یا مردم را در مقابل نظام به کنایه قرار دهیم با شعارهای همدلی و رفاقت و وحدت سازگار نیست. آیدی کانال مهران فاطمی در سروش و گپ: @mehranfatemi ایدی کانال در ایتا و بله: @yazdfatemi
هوالعلیم 🔴نقشه متفاوت رهبری و ضعف جدی نخبگان 🔸سخنان رهبری با خبرگان فاصله کل بدنه انقلابی با ایشان را نشان میداد. تقریبا یقین دارم کمتر کسی از جریانها و نخبگان کشور تاکنون طرح رهبری را پیش میبرده است. 🔸اصلاح طلبها که در شرایط جدید احساس بی آبرویی میکنند راه چاره خود را در تبری جستن نسبت به دولت یافته اند. همین طرح را کارگزاران به گونه دیگری دارند. 🔸بهاریها فارغ از شامورتی بازیهایشان با قوه قضاییه، طرحشان شکل دادن جریانهای جوششی مردم و وادار کردن دولت به استعفا است. 🔸جریانهای سیاسی حزب اللهی مخالف دولت فرصت را برای مفتضح کردن دولت فراهم میبینند و تلاش میکنند به مردم یادآوری کنند که دیدید چه شد؟ تقصیر خودتان بود. 🔸دولت اما بدون پشتوانه و طرفداری احزاب و جریانها، اعتماد عمومی را هم از دست داده است. 🔸یک طرح این بود که دولت استعفا دهد. طرح دوم استیضاح مجلس بود طرح سوم حکم حکومتی به برکناری دولت خسته و بی پشتوانه بود. طرح چهارم دولتی موازی بود که همه یا بخشی از کار را بر عهده بگیرد. طرح دیگر کمتر کردن اعتماد عمومی به دولت بود تا مردم از اینها بیشتر متنفر شوند. همه این طرحها حل مشکل را به نوعی ابطال تصمیم سال گذشته مردم میدانند. نوعی استفاده از شوک اجتماعی در اکثر آنها وجود دارد. اما این طرح ها چقدر درست است؟ 🔸نخبگان یا تلاش میکردند جلوداری خروشهای مردمی کنند یا از دولت تبری بجویند یا سکوت کنند. 🔸طرح رهبری با همه فرق میکرد. او میگفت دولت نباید برود اولا. جلوی اراده قانونی مجلس و دیگران برای کنار گذاشتن دولت را هم گرفت ثانیا. از همه مهمتر نخبگان کشور را فراخواند به ترمیم اعتماد عمومی مردم به چنین دولتی. البته در کنار نقدها و مطالبه گری و امثالهم ولی اصل را گذاشت بر ایجاد امید و اعتماد به دولت. که این وظیفه نخبگان و حزب اللهی ها را نیز روشن میکند. او معتقد بود مشکل کشور باید با همین نیروها و قوای سه گانه حل و فصل شود. 🔸چرا این طرح؟ روشن است چون هدف جنگ اقتصادی و به تبع رسانه ای دشمن تغییر اراده مردم است. احساس تشتت و به هم ریختگی و ابهام و شوک و امثالهم دشمن را در دستیابی به هدف کمک میکرد. قطع ارتباط با دولت به معنای این نیست که دولت بعدی لزوما یک اعتماد عمومی داشته باشد بعلاوه اینکه در فاصله این جابجایی قطعا شرایط کشور متشتت و مبهمتر میشد. 🔸ریشه اشکال را رهبری دو چیز میدانست اول ضعفهای دولت که اتفاقا خود را تازه نشان داده و دولت نمیتواند پنهانش کند. دولتی که ظاهرا بنا دارد بیشتر حرف گوش کند چون تنها پشتیبان او رهبری است. دوم بی اعتمادی اجتماعی که این نکته بهترین دولتها را هم زمین خواهد زد. این دومی محصول جنگ اقتصادی و رسانه ای است. 🔸نقشه رهبری بر اساس هدف دشمن تعیین میشد و توجه به وضعیت کل امت. خیلی ها نفهمیدند چطور دولتی که بیشترین اختلاف گفتمانی با رهبر را دارد و رهبر بیشترین حذر را نسبت به گفتمان آنها داده بود باید در این شرایط فلاکتش اینطور مورد پشتیبانی رهبر باشد. و چرا رهبر سخت ترین راه را انتخاب کرده است. با توجه به این طرح رهبری به وضوح میتوان مشاهده کرد کل نخبگان فاصله جدی با او دارند و خیلی ها در حال تکمیل طرح دشمنند. 🔸به نظرم سبک امام جامعه فقط زمانی درک میشود که در افق نگاه او قرار بگیریم. توجه به هدف دشمن در تحرکاتش بعلاوه فهم درست وضعیت کل امت. و الا با روحیه انقلابی و نیت الهی پازل دشمن را تکمیل خواهیم کرد. به نظرم نخبگان ما تا امروز نمره خوبی نگرفته اند. سروش و گپ: @mehranfatemi ایتا و بله: @yazdfatemi
هوالعلیم ▪️مدیریت هیئتی! حتما شما هم شنیده اید، کار بی‌نظم و بدون برنامه را می‌گویند هیئتی عمل کردن! اتهام بزرگی است! پیشنهاد می‌کنم این محرم، مسئولین محترم یکبار با نگاه سبک مدیریت تراز و الگو، هیات را ارزیابی کنند؛ خاصه هیات های قدیمی و اصیل؛ اما ویژگی مدیریت هیاتی چیست؟ یکم؛ مردمی بودن: مهمترین ویژگی مدیریت در هیات اینست که کاملا مردمی است؛ کمترین اتکا را به حکومت دارد و تمام سرمایه‌اش را از همراهی مردم می‌گیرد. از بانی هیات تا مشارکت مردم تا اداره مراسم و غیره. دوم؛ نظم: هیات در همه بخش‌ها نظم دارد. از نوع نشستن و نقش خدام تا نوع عزاداری و نقش میاندارها تا توزیع غذا و زمان‌بندی مراسم و غیره. با این حال بلوغ نظم در نظم خودجوش است که اتفاقا در هیئت در بالاترین سطح وجود دارد و هیئت بدون ناظم هم منظم است. سوم؛ توجه به جزئیات: یکی از مهمترین شاخص‌های مدیریت، عبور از کلیات و توجه کردن به جزئیات است. مدیریت هیئت، الگوی توجه به جزئیات است. از نحوه چایی ریختن تا اسپند دود کردن و استکان خاص چایی تا نحوه جفت کردن کفش‌ها تا سبک چیدمان هیئت تا سبک نصب کتبه‌ها تا نوع نشستن زمان عزاداری تا اشعاری که خوانده می‌شود و...به همه جای هیئت فکر می‌کنند. حتی برای موتور هیاتی‌ها هم "موتور بپا" قرار می‌دهند. چهارم؛ ادب و احترام: یکی از ویژگی‌های بارز مدیریت در هیئت ادب است. بانی هیئت در نهایت تکریم با شرکت کنندگان برخورد می‌کند. معمولا دست به سینه کنار درب می‌ایستد و عزداران را احترام می‌کند. کفش‌ها را جفت می‌کنند. اگر فردی رفتار غیرمنطقی هم کند، صبوری بخرج می‌دهند. بزرگترها را تعظیم می کنند. پنجم؛ مدیریت پرمحتوا: یکی از ویژگی‌های اصلی مدیریت در هیئت، محتوا بخشیدن به کارهاست. هیچ کاری در هیئت بدون روح نیست. تمیز کردن فرش‌ها و خیابان‌ها و حتی دستشویی‌ها هم با انگیزه و علاقه انجام می‌شود چون روح دارد و پرمحتواست. کاری که محتوای داشته باشد هیچ وقت ناقص و ضعیف اجرا نمی‌شود. برای همین هرکس در هیئت هر کاری به عهده‌اش است احساس می‌کند مهمترین کار عالم را انجام می دهد. ششم؛ مدیریت مشارکت جویانه: یکی از ویژگی‌های مدیریت هیئت این است که کاملا مشارکت جویانه است. همه را درگیر می کند. از برپایی هیئت تا اداره هیئت، همه سهیم هستند. هفتم؛ مدیریت همدلانه: خادمان هیئت در نهایت همدلی با یکدیگر کار می‌کنند. از مواضع شخصی‌شان به احترام هیئت کوتاه می‌آیند و در تعامل با هم سعه صدر دارند. نظرات مخالف را تحمل می‌کنند تا هیئت به بهترین شکل برگزار شود. هشتم؛ میدان دادن به جوانان: در هیئت، پیر و جوان در بهترین شکل کنار هم کار می‌کنند. هیئت محل حرمت به قدیمی ترها و ریش سفیدها و البته میدان دادن به جوان ترهاست. هم انتقال تجربه پیرغلامان است و هم شور و انگیزه جوانترها. نهم؛ رعایت آداب: یکی از نکات مهم در هیئت داری رعایت آداب و سنن است. هرکاری آدابی دارد و مناسکی. هیئت دار مراقب است تا ادب هر کاری را رعایت کند. اینکه چطور از مردم پذیرایی کند. چطور چایی و شربت تعارف کند. چطور غذا توزیع کند. به چه سبکی با همسایه ها تعامل کند. چطور و به چه سبکی عزاداری کند و غیره دهم؛ مدیریت غیرطبقاتی: بانی و خادم و ناظمان هیئت با همه یکسان برخورد می‌کنند. فرقی نمی‌کند پامنبری‌ها دارا باشند یا ندار، والی باشند یا رعیت، باحجاب باشند یا بی‌حجاب و غیره... کاش همه جا و همه روز، هیئتی مدیریت می کردیم! سروش و گپ: @mehranfatemi ایتا و بله: @yazdfatemi
هوالعلیم ▪️"دزد کوچولوهای" دوست داشتنی! محسن مهدیان نوشت: همکار خبرنگارم دلخور بود. سوژه اش نتوانسته بود توجهم را جلب کند. گفتم مختاری ولی کلیشه است. گفت دستگیری یک کودک دزد جذاب نیست؟ گفتم ازین خبرها زیادست. گفت کودک است. گفتم فرقی نمی کند. گفت کودک کارست. گفتم دیگه بدتر. کودک کارست و احتمالن گشنگی و یا فشار صاحب کار باعث شده دستش به کجی رود. گذشتیم. اما سوژه ادامه داشت. ماجرا از وقتی شنیدنی شد که متوجه شدیم قصه این دزدی قصه دیگری است. چند کودک کار را به جرم دزدی گرفته بودند. باید تقاص می دادند. باید جبران می کردند و باقی ماجرا. اما این دزدهای کوچک، روایت دیگری برایمان داشتند. ماه محرم بود؛ چند کودک کار تصمیم می گیرند در محله دروازه غار تهران تعزیه برگزار کنند و برای تعزیه لباس می خواستند. دستشان به جائی بند نبود و جیبشان هم خالی. اما از حال و هوای محرم نمی شد گذشت. این شد که تصمیم گرفتند لباس تعزیه را از راه دزدی تهیه کنند و هرطور شده تعزیه را برپا کنند. تلخ و شیرین قصه را تصویر کردیم تا اینکه هفته بعدش یک راننده تاکسی تماس گرفت و گفت که گزارش را خوانده است و می خواهد کمک کند. گفتم چه کمکی؟ گفت من تعزیه گردانم و می خواهم برای این بچه ها کلاس بگذارم. خیر دیگری هم لباس تهیه کرد و باقی ماجرا. چند روز پیش دوستی که در جریان آنروزها بود، تماس گرفت و گفت جمع دیگری از کودکان کار دوست دارند تعزیه برپاکنند. بانی لباس و تجهیزات هم داریم. آقای راننده را صدا می کنید؟ گرد و غباری که رسیده به شهر ما بذل مودت ست که آید ز کربلا... @yazdfatemi
هوالعلیم ◾بخش خصوصی علیه مردم؟! بخش خصوصی ممکن است علیه مردم شود؟ بله ممکن است. اگر بخش خصوصی از مردم نباشد علیه مردم است. بخش خصوصی غیرمردمی را با نام مصطلح خصولتی ها می شناسیم. جریانی که رگ حیات اقتصادی اش همواره به بدست ژنرال های سیاسی بوده است. 2 خبر همزمان را در کنار هم مرور کنید. خبراول. رئیس کل بانک مرکزی می گوید از 24 میلیارد دلار ارز صادراتی غیرنفتی که عمدتا مربوط به صادرات محصولات پتروشیمی است، تنها 4 میلیارد دلار آن وارد نیما شده است. خبر دوم. هیات رئیسه اتاق بازرگانی در نشستی فوری با مسوولین اقتصادی دولتی و مجلس پیشنهاد می دهد برای رفع گسل قیمتی در بازار دوم و سوم، سامانه نیما حذف شود. و اما چند نکته؛ اولا. ارز حاصل از فروش صادرات محصولات پتروشیمی کجا رفته است؟ اگر بگوئیم این ارز وارد کشور نشده است سوال اینست که هزینه تولید و صادرات مجدد محصولات پتروشیمی از کجا تامین می شود؟ خرید مواد اولیه و حقوق کارگر و غیره ... آیا غیراینست که این ارز در سودای رانت و مابه تفاوت حداقل 7 هزار تومانی هردلار نیمایی و ارز بازار سوم (سیاه) بلوکه شده است؟ دوما. اتاق بازرگانی وقتی قیمت دلار 4200 تومان بود، از بازار ثانویه استقبال کرد. امروز بازار ثانویه را مرجع فساد و رانت می داند و پیشنهادش حذف نیماست. توجیه این موضع دوگانه چیست؟ آیا غیر اینست که دیروز در سودای ارز گرانتر از بازار ثانویه استقبال کرد و امروز در سودای ارز بازار سیاه مخالف بازار ثانویه است؟ بازار سیاه به گزارش کارشناس ها کمتر از 5 درصد معاملات ارزی را شامل می شود. با این توضیح سوال اینست که چرا این بازار باید بازار معیار باشد؟ کدام ملاحظه و فرض اصلی شکل گیری بازار در این بازار رعایت شده است که مبنای قیمت گذاری قرار گرفته است؟ خلاصه اینکه؛ بخش خصولتی ما یک دست در قدرت سیاسی دارد و امروز در مقابل مردم قرار گرفته است و آگاهانه نفع خودش را در تعارض با نفع ملی و کشور می بیند. ترکیب طبقه اجتماعی و سیاسی بخش خصولتی قابل تحلیل است که بماند برای وقتش. اما رابطه اتاق بازرگانی با ارز سیاه چیست؟ رابطه اتاق با خصولتی ها چیست؟ اتاق بازرگانی با دفاع از ارز 16 هزارتومانی نماینده کارآفرین ها و تولیدست؟ گپ و سروش: @mehranfatemi ایتا و بله: @yazdfatemi
هوالعلیم ، مردم را با کاپشن مشکی نخواهید... یکم. در صحنه توهین نماینده سراوان دو نفر حاضر و نقش آفرین بودند؛ نماینده گمرک و آقایی با کاپشن مشکی. هردو نفر عصبانی و معترض می شوند اما واکنش ها متفاوت است. با این تفاوت کار داریم. دوم. یک نمانیده مجلس به کارمند دولت توهین میکند. این رفتارش خلاف قانون و اخلاق است. اما تعداد قابل اعتنایی نماینده مجلس از جمله رئیس دستگاه تقنین که وظیفه صیانت از قانون را بر عهده دارند از قانون شکنی حمایت می کنند. سوم. ماجرا را در سطح یک خبر نبینید. ابعاد ماجرا دارای رنج عمیقی است. این حادثه با همه اخبار حواشی اش، رویارویی میان اخلاق و قانون با حاکمیت قلدرمآبانه تعدادی ژنرال سیاسی است. دقت کنیم؛ اگر با خطای نماینده منطقی رفتار می شد چنین تقابلی شکل نمی گرفت. اما حمایت تمام قد مجلس ازین نماینده و خط و نشان کشیدن برای کارمند گمرک و وزیر اقتصاد، یعنی تقابل جریانی آشوبگری که به پشتوانه قدرت، علیه قانون و اخلاق ایستاده است. اما خروجی این تقابل در صحنه اجتماعی چیست؟ برگردیم به بند اول. کارمند گمرک رفتاری منطقی و قانونی دارد. اما نماینده سراوان مقابل او می ایستند و توهین می کند، همین توهین موجب عصبانیت فرد دیگری می شود که کاپشن مشکی به تن دارد. او نمی تواند عصبانیت خودش را کنترل کند و نهایتا با تندی و واکنش عصبی، نماینده مجلس را بیرون می کند. کارمند گمرک، نماد مردم است. یعنی اگر خلاف قانون و اخلاق، رفتاری ببینند، برنمی تابند و بدون واکنش عملی، تذکر می دهند. فرقی هم نمی کند که عامل بی قانون، خودش قانونگذار است یا مجری قانون یا چه. این موقف از مردم را قدر بدانیم. قدردانستن این بلوغ از مردم، یعنی تکریم کارمند گمرک، نه تهدید آن به اخراج. اما رانت و تبعیض و تقابل ژنرال های سیاسی با مردم، عصبیتی ایجاد کرده است که در نهایت و برخلاف انتظار، "کاپشن مشکی" هشتگ شبکه های اجتماعی شده است. یعنی با دست خودمان، نماد کارمند گمرک که نماد عقلانیت و اعتراض آرام به بی قانونی است را به نماد کاپشن مشکی تبدیل کردیم. مسوولین بترسند ازین که آقایی با کاپشن مشکی نماد مردم شود. بترسید از روزی که مردم بفهمند در باطن ذات شما چیست و یک انفجار حاصل شود. از آنروز بترسید که ممکن است یک ایام الله حاصل شود و آنروز دیگر به 22 بهمن باز نمی گردید، فاتحه همه تان را می خوانند! عبارت فوق از امام راحل است؛ روحش شاد که به این مردم جرئت حق خواهی و حریت داد...