eitaa logo
رهروان زینبی
89 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
792 ویدیو
28 فایل
با گامهای زینبی مهدوی شویم
مشاهده در ایتا
دانلود
🔥🔥🔥 💠 گوشه اي از گناهان موجود در عروسی ها💠 1⃣رفتن به مجالسی که انسان علم دارد در آنجا لهو و لعب برپا می شود جایز نیست مگر برای نهی از منکر و جلوگیری از گناه.(1) 2⃣دعوت از کسانی که انسان می داند اگر بیایند گناه و منکرات را اشاعه می دهند جایز نیست مگر اینکه مراقبت کنند در مجلس گناهی نشود(2) 3⃣دعوت از نوازندگان جهت اجرای و نیز دعوت از شعبده بازها به منظور شعبده بازی در مجالس حرام است(3) 4⃣ کردن به عروس در حالی که پوشش کافی ندارد یا وجه و کفین او اگر زینت داشته باشد برای مردان نامحرم جایز نیست(4) 5⃣آماده کردن هر گونه وسائل لهو و لعب حرام است(5) 6⃣فیلم و عکس گرفتن همراه داماد یا دیگر نامحرم ها در حالی که زن پوشش کافی نداشته باشد جایز نیست(6) 7⃣ دادن به حرام است(7) 8⃣ زن و مرد در مجلس عقد و عروسی اگر موجب ن کردن به عروس یا خانمهای دیگر شود در حالی که پوشش کافی نداشته یا زینت کرده باشند حرام است و باید از آن اجتناب کرد(8) 〰〰〰〰〰〰 1-مسائل جدید،ص58 2-احکام روابط زن و مرد،ص134 3-همان 4-تحریر الوسیله، ج2 ،باب نکاح ،م18 5- احکام روابط زن و مرد،ص134 6-همان،ص257 7-جامع الاحکام صافی،ج1،ص297 8-استفائات جدید آیت الله مکارم ،ج1،ص500 ایتا https://eitaa.com/yazeiynab سروس https://sapp.ir/yazeiynab
[ممنون که با دقت مطالعه میکنید] 👇👇👇 ‌تو دنیای مجردیش ‌با چت میکنه میکنه ‌دردودل میکنه ‌یه روز به این پیام میده ‌یه روز به اون😐 اصلا زندگیش شده پر از خاطرات کوتاه مدت با افراد و جورباجور ؛ ‌بهش که میگی چرا با نامحرم در رابطه ای؟! نفس عمیقی میکشه و میگه: +دلتنگی +کسی رو نداریم باهاش بزنیم +میدونی یه نفر بدجوری تو زندگیم بیداد میکنه +یه نفر که ما رو بفهمه +شریک و هامون باشه ‌ ‌اما وقتی میگی چرا برای رفع این دلتنگی ها نمیکنی؟ ‌نفس عمیقش طولانی تر میشه و میگه ✗کو دختر خوب؟! ✗کو پسر خوب؟! ‌✗اصلا نسل دختر پسر خوب منقرض شده ‌✗همه با هم در رابطه ان🤐 ‌✗من همسرم کسی باشه که اصلا با هیچ نامحرمی تو رابطه نبوده باشه😒 ✗تو این دوره زمونه من نمیتونم به هیج کدومشون اعتماد کنم ‌. ‌. . پ.ن: ‌برای همه ما ممکنه پیش اومده باشه ⇦کمبود یه هم صحبت ⇦کمبود ‌یه نفر که باهاش حرف بزنیم ⇦‌یه نفر که دردودل کنیم تا مرهمی باشه بر تنهایی و دلتنگی هامون ‌اما این دلتنگی و تنهایی باعث نمیشه تا با یه یا پاک یه بازی کنیم ؛ دلتنگی و تنهایی دلیلی نمیشه که زندگی یه نفر رو نابود کنیم گاهی اوقات ممکنه از سر با های به ظاهر ساده یه زندگی رو از بین برده باشیم و روحمون بی خبر باشه ✗ ‌. ‌همه دلتنگی داریم درست ‌گاهی اوقات کمبود یک نفر احساس میشود درست ‌اما با خراب کردن زندگی و دنیای دیگران که نباید اونو برطرف کنیم‼️ ‌. ‌خیــلیا حاضر نیستن بودن رو از خودشون شروع کنن ‌حاضر نیستن اول خودشون باشن بعد دیگران ‌حاضر نیستن تو زندگی خودشونم که شده نقش اون آدم خوبه رو درست بازی کنن 👈🏻بزرگوار یــــادت نـره 👇🏻 "هرچـه کـنی به خـود کنـی" ‌اگر مجرد هستی متعهدی، متعهدی به آینده ات |‌بیاید کمی خوب بودن را اول از خودمان شروع کنیم|👌 @yazeiynab
💌 کانال ❤️تو برای باش خدا و همه ملائکه اش برای تو خواهند بود!👌 ✍آیت الله شیخ محمدتقی بهلول میفرمودند:ما با و کجاوه به«گناباد» می‌رفتیم.وقت نماز شد. 👩‍🏭 کاروان‌دار را صدا کرد و گفت: کاروان را نگه‌دار می‌خواهم اول وقت نماز بخوانم. 🕵‍♀ دار گفت: بی‌بی! دوساعت دیگر به فلان روستا می‌رسیم.آنجا نگه می‌دارم تا نماز بخوانیم. 👩‍🏭❌مادرم گفت:نه! می‌خواهم نماز بخوانم. 🕵‍♀کاروان‌دار گفت:نه مادر.الان نگه نمی‌دارم. 👩‍🏭مادرم گفت:نگه‌دار. 🕵‍♀کاروان دار گفت:اگر پیاده شوید، شما را می‌گذارم و می‌روم. 👩‍🏭مادرم گفت:بگذار و برو. 🔻من و مادرم شدیم.کاروان حرکت کرد.وقتی کاروان دور شد وحشتی به دل من نشست که چه خواهد شد؟ 🌘من هستم ومادرم.دیگر کاروانی نیست. دارد فرا می‌رسد وممکن است حیوانات حمله کنند. 👩‍🏭ولی مادرم با خیال راحت با کوزه‌ی آبی که داشت، گرفت و نگاهی به آسمان کرد،رو به قبله ایستاد و نمازش را خواند. 😔لحظه به لحظه رُعب و وحشت در دل منِ شش هفت ساله زیادتر می‌شد. در همین فکر بودم که صدای سُم اسبی را شنیدم. دیدم یک خیلی مجلل پشت سرمان می‌آید. کنار جاده ایستاد و گفت:بی‌بی کجا می‌روی؟⁉️ 👈مادرم گفت: . او گفت:ما هم به گناباد می‌رویم.بیا سوار شو. 🔮یک نفس راحتی کشیدم.گفتم خدایا شکر. 👩‍🏭مادرم نگاهی کرد و دید یک نفر در قسمت مسافر درشکه نشسته و تکیه داده. ❌به سورچی گفت:من پهلوی مرد نمی نشینم. 👈سورچی گفت:خانم! فرماندار گناباد است.بیا بالا. ماندن شما اینجا خطر دارد. کسی نیست شما را ببرد. ❌مادرم گفت:من پهلوی مرد نامحرم نمی‌نشینم! ❤️در دلم می‌گفتم مادر بلند شو برویم. خدا برایمان درشکه فرستاده است... ✅ولی مادرم راحت رو به قبله نشسته بود و می‌گفت! 👩‍🎨آقای فرماندار رفت کنار سورچی نشست. گفت مادر بیا بالا.اینجا دیگر کسی ننشسته است. 👩‍🏭مادرم کنار درشکه نشست و من هم کنار او نشستم و رفتیم. دربین راه از کاروان سبقت گرفتیم و زودتر به گناباد رسیدیم... ❤️اگر انسان شد و در همه حال خشنودی خدا را در نظر گرفت،بيمه مى‌شود و خداوند تمام امور اورا و كفالت مى‌كند. 🌼«أَلَيْسَ اللَّهُ بِكافٍ عَبْدَهُ» زمر/۳۶ آیا خداوند برای بنده اش کافی نیست؟ 🌿