هدایت شده از 🌴 #یازینب...
🍃🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹🍃
سلام مولای من !
سلام بر بلندای رشادتت..
سلام بر زينب...
سلام...........
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدِاللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَابْنَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَّلاٰمُ عَلَيْكَ يَا بْنَ اَميرِالْمُؤْمِنين ، وَ ابْنَ سَيِّدِ الْوَصِيّينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ فاطِمَةَ سَيِّدَةِ نِسٰاءِ الْعٰالَمينَ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا ثارَاللهِ وَابْنَ
ثارِەِ ، وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ
وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ
عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداًما بَقیتُ
وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهار
ُوَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْن
وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
🍃🌹اللهم صل علي محمد و ال محمد و عجل فرجهم🌹🍃
#لبیک_یا_رسول_الله 🌹🍃
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا....🌹🍃
#لبیک_یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــ....🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb6
---~~ 🌴 #لبیک_یازینب...🌴~~---
🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷🕊
🕊🌷#زندگینامه_شهید_محمد_حسین_محمد_خانی🌷🕊
متولد نهم آبان ۱۳۶۴ بود، در تهران. مثل همه دهه شصتی ها چیز زیادی از دفاع مقدس و حال و هوای جهه ها به یاد نداشت.مطابق سالروز تولدش تنها ۴ ساله بود که روح الله به خدا پیوست.اما از همان کودکی سرباز امام بود و گوش به فرمان خلف صالحش. و دقیقا به همین دلیل هم بود که وقتی شنید همه دغدغه رهبری حفظ حرمین شریفین است و دلش از حمله تکفیری ها به درد آمده، زن و بچه ۹ ماهه اش را به خدا سپرد و لباس رزم پوشید. رفتا تا این بار نه فقط از ناموس ملت و کشورش که از حرم آل الله در کشوری غریب دفاع کند.
در چند دفاع را فقط در جنگ و اسلحه نمی دید، او سال های متمادی در اردوهای جهادی در مناطقی همچون بشاگرد، جور دیگری دفاع را در خدمت به مردم محروم آنجا تجربه و تمرین کرده بود. مرد عمل بود و شجاع. مرید امام حسین بود و به قول مادرش اصلا مدافع حرم به دنیا آمده بود. آخرین بار که آمد فروردین ماه امسال بود، بعد از آن رفت و وقتی برگشت تنها لبخندی از رضایت بر لب داشت.محمد حسین محمد خانی حالا دیگر آرام گرفته بود.
👇👇
#ادامه_دارد
🌴 #یازینب...
🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷🕊 🕊🌷#زندگینامه_شهید_محمد_حسین_محمد_خانی🌷🕊 متولد نهم آبان ۱۳۶۴ بود، در ت
محمدحسین با جهاد انس داشت قرارمان این بود که دوستان شهید محمدخانی قبل از نماز مغرب در مسجد صاحبالزمان(عج)جمع شوند. قاسم کارگر، مسئول بسیج دانشآموزی مسجد صاحبالزمان(عج) نخستین فردی است که سراغش میرویم. او مدتها بهعنوان مربی بسیج با محمدحسین در ارتباط بود. کارگر از روزهای ورود شهید محمدخانی به بسیج میگوید: «حدود سال ۷۴ بود که محمدحسین برای ثبتنام در بسیج سراغم آمد. آن روزها اوکلاس پنجم بود.» ورود شهید به بسیج با اجرای برنامههای ویژه بسیج محلهاش همراه شد.
کارگر سخنانش را اینگونه ادامه میدهد و میگوید: «محمدحسین جزو بچههایی بود که خیلی راحت در دل همه جا باز میکرد. قرار بود تابستان آن سال با دانشآموزان ممتاز مدارس، کلاسهای فوق برنامه داشته باشیم. محمدحسین هم جزو دانشآموزان درسخوان بود و سعی میکرد در همه کارها پیشقدم باشد.» دوره راهنماییاش را در مدرسه امام موسی صدر واقع در خیابان تفرش غربی در محله مهرآبادجنوبی سپری کرد.
مسئول بسیج دانشآموزی مسجدصاحبالزمان(عج) به خاطرهای که از شهید دارد اشاره میکند و میگوید: «تابستان آن سال بهعنوان برنامه اختتامیه فعالیت بسیج دانشآموزی بچهها را برای اردو به بهشت زهرا بردیم. محمدحسین برخلاف بقیه دوستانش با محیط بهشت زهرا و قطعه شهدا به خوبی آشنا بود. وقتی بر مزار شهدا حاضر میشدیم محمدحسین زندگینامه آن شهید را برایمان تعریف میکرد. این کودک ۱۲ساله برخلاف بسیاری از افراد به خوبی با شهدا آشنا بود.
حضور در کنار پدری رزمنده و ایثارگر باعث شده بود تا شهید محمدخانی به خوبی با مضمون جهاد و ایثار آشنایی داشته باشد. کارگر با اشاره به این موضوع میگوید: «وقتی خبر شهادت محمدحسین را شنیدم تعجب نکردم. او همیشه آرزوی شهادت داشت.
هروقت من را میدید، دستم را در دستش میگرفت و میگفت حاجی حلالم کن. تو مسجد آمدن را به من یاد دادی.» مسئول بسیج دانشآموزی مسجد صاحبالزمان(عج) درباره آخرین خاطرهای که از شهید دارد میگوید: «مدتها بود که محمدحسین را ندیده بودم. ایام فاطمیه بود که برای دیدن دوستانش به مسجد آمده بود. با من تماس گرفت و گفت حاجی من در مسجد هستم و میخواهم ببینمت. گفتم کمی دیر میرسم. در پاسخم گفت حاجی برایم دعا کن که شهید شوم. وقتی خبر شهادت محمدحسین را شنیدم آن جمله آخرش در ذهنم تداعی شد که چقدر محمدحسین عاشق شهادت بود.
👇👇
#ادامه_دارد
🌴 #یازینب...
محمدحسین با جهاد انس داشت قرارمان این بود که دوستان شهید محمدخانی قبل از نماز مغرب در مسجد صاحبالزم
🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین🕊🌷
🕊🌷#وصیتنامه_شهید_محمد_حسین_محمد_خانی🌷🕊
سلام بر شما ائمه معصومین که بندگان خاص خدایید و از هر چه که داشتید در راه خداوند و معبود و معشوق خویش گذشتید. سلام بر شما که متقیان راه ﷲ هستید. بارالها! از این که به بنده حقیرت توفیق دادی که در راهت گام بر دارد، تو را سپاس میگویم و از این که توفیقم دادی که در جبهه در کنار خالصان و مخلصان راهت قدم بر دارم، تو را شکر و سپاس میگویم. در این راه، دیدار خودت را هم نصیبم گردان!
#محمد_حسین_محمد_خانی
#سالروز_شهادت
هدیه به روح شهدا و شهدای مدافع حرم آل الله صلوات💐
🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌷
#لبیک_یا_رسول_الله 🌹🍃
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی....🌹🍃
#یازهرا...🌷🕊
#لبیک_یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــــ..🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb6
#حرف_دل...🌹🍃
🍃🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹🍃
سلام...
رزمنده
جنگ شروع شد
سید مظلوم اعلام جهاد کرد
کجای جبهه ای
ماسک های شیمیایی کربلای ۵
تبدیل به ماسک کرونا شد
ابراهیم کجایی
کانال حنظله دلتنگتم
وزوایی ماسکت رو به کی دادی
همه جا شیمیایی شده به فکر خودت باش
تو تازه کنکور رتبه اول شدی
بچه محل
کجای جهادی
چرا هیچ عکس العملی تو محل نمیبینیم
کانال کمیل کجاست
شرهانی =نعمت اباد
فکه=خانی اباد
دوکوهه=ماوای جهاد
بسیجی
ماسک تولید کردی
مردم دارن شیمیایی میشن
جهادگر از بسته های معیشتی چه خبر
چندتا رسوندی
امام حسن علیهالسلام چشمش به دست شماست
امروز منطقه سوت و کوره
ولی زمان امیدش از همه جا ناامید و فقط چشمش به ماست
پیر شده
وقتی پیر میشی امیدت به اهل معرفت هاست
بچه ها
بیدار شید
ظهور نزدیکه
مولا داره الک میکنه
خیلی ها از ترس از خونه بیرون نمیان
خیلی ها میگن خطر داره نرید سم پاشی
آه
فرمانده
کجایی
بغداد ۱:۲۰
کجایی که مردم به لرزه افتادن
از گشنگی
یه عده ام دنبال اینن تایید کننده قاتلت رای بیاره
#بایدن
جهادگر بیدار شو
در غبار راه رفتن سخته
ولی هدف شهادت باشه حضرت مادر کمک میکنه
ولی تنهاست
قاسم گفت
جهاد ادامه دارد.......
#لبیک_یا_امام_خامنه_ای🌹🍃
#لبیک_یازینب...🌹🍃
#علی_علی_یاعلی..🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تیپ ۱۱۶ زرهی لشکر ۱۶ قزوین (که امروز تیپ مستقل ۱۱۶ مکانیزه زنجان شناخته میشود) تجهیزات سنگین خود را به مرزهای شمال غرب کشور برای دفاع از مرزهای ایران بزرگ اعزام کرده است.
#ارتش...🌹🍃
#لبیک_یا_رسول_الله 🌹🍃
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا....🌹🍃
#لبیک_یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــ....🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb6
---~~ 🌴 #لبیک_یازینب...🌴~~---
1_418058086.mp3
7.44M
🥀🥀🥀🥀🥀🥀
⏯ واحد احساسی امام_زمان(عج)
🍃چه شود اگر ببینم
🍃ز تو گوشه نگاهی
🎤 حمیدعلیمی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#لبیک_یا_رسول_الله 🌹🍃
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی....🌹🍃
#یازهرا...🌷🕊
#لبیک_یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــــ..🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb6
🌴 #یازینب...
🕊🌹🔹 🌹 🔹 #کتاب_دختر_شینا🌹🕊 #خاطرات : بانو قدم خیر محمدی کنعانی🌹🍃 #همسر سردار شهید حاج ستار ابراهیمی
🕊🌹🔹
🌹
🔹
#کتاب_دختر_شینا🌹🕊
#خاطرات : بانو قدم خیر محمدی کنعانی🌹🍃
#همسر سردار شهید حاج ستار ابراهیمی هریژ🌷🕊
#نویسنده :بانو بهناز ضرابی..
فصل نهم..( قسمت ۴)🌹🍃
🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷🕊
به رزن که رسیدیم مجبور شدیم پیاده شویم و دوباره سوار ماشین دیگری بشویم. تا به مینی بوس های قایش برسیم صدبار ساک ها را روی دوشم جا به جا کردم. معصومه را زمین گذاشتم و دوباره بغلش کردم دست خدیجه را گرفتم و التماسش کردم راه بیاید. تمام آرزویم در آن وقت این بود که که ماشینی پیدا شود و ما را برساند قایش. توی مینی بوس که نشستیم نفس راحتی کشیدم. معصومه توی بغلم خوابش برده بود اما خدیجه بی قراری می کرد. حوصله اش سر رفته بود هر کاری می کردیم نمی توانستیم آرامش کنیم. چند نفر آشنا توی مینی بوس بودند خدیجه را گرفتند و سرگرمش کردند آن وقت تازه معصومه از خواب بیدار شده بود و شیر می خواست همین وطر که معصومه را شیر می دادم از خستگی خوابم برد.
فامیل و دوست و آشنا که خبردار شدند به روستا رفته ایم برای احوال پرسی و عیادت صمد به خانه حاج آقایم می آمدند اولین باری بود که توی قایش بودم و نگران رفتن صمد نبودم صمد یک جا خوابیده بود و دیگر این طرف و آن طرف نمی رفت هر روز پانسمانش را عوض می کردم کار بر عکس شده بود حالا من دوست داشتم به این خانه و آن خانه بروم به دوست و آشنا سر بزنم اما بهانه می گرفت می زد و می گفت: قدم کجایی بیا بنشین پیشم. بیا با من حرف بزن. حوصله ام سر رفت.
بعد از چند سالی که از ازدواجمان می گذشت این اولین باری بود که بدون دغدغه و هراس از دوری و جدایی می نشستیم و با هم حرف می زدیم. خدیجه با شیرین زبانی خودش را توی دل همه جا کرده بود. حاج آقایم هلاک بچه ها بود. اغلب آن ها را بر می داشت و با خودش می برد این طرف و آن طرف. خدیجه از بغل شیرین جان تکان نمی خورد نقل زبانش شینا،شینا بود. شینا هم برای خدیجه جان نداشت. همین شینا گفتن خدیجه باعث شد همه فامیل به شیرین جان بگویند شینا. حاج آقا مواظب بچه ها بود. من هم اغلب کنار صمد بودم. یک بار صمد گفت: خیلی وقت بود دبم می خواست این طور بنشینم کنارت و برایت حرف بزنم. قدم کاشکی از این روزها تمام نشود. من از خدا خواسته ام شد و زود گفتم: صمد بیا قید شهر و کار را بزن دوباره برگردم قایش. بدون اینکه فکر کند گفت: نه ... نه... اصلا حرفش را هم نزن. من سرباز امامم. قول داده ام سرباز امام بمانم. امروز کشور به من احتیاج دارد. به جای این حرف ها دعا کن هر چه زودتر حالم خوب بشود و بروم سر کارم. نمی دانی این روزها چقدر زجر می کشم. من نباید توی رختخواب بخوابم. باید بروم به این مملکت خدمت کنم. دکتر به صمد دو ماه استراحت داده بود. اما سر ده روز برگشتیم همدان. تا به خانه رسیدیم گفت: من رفتم.
اصرار کردم که نرو تو هنوز حالت خوب نشده بخیه هایت جوش نخورده. اگر زیاد حرکت کنی. بخیه هایت باز می شود. قبول نکرد گفت: دلم برای بچه ها تنگ شده می روم سری می زنم و زود بر می گردم. صمد کسی نبود که بشود با اصرار و حرف توی خانه نگهش داشت. وقتی گفت می روم می رفت. آن روز هم رفت و شب برگشت. کمی میوه و گوشت و خوراکی هم خریده بود. آن ها را داد به من و گفت: قدم باید بروم. شاید تا دو سه روز دیگر برنگردم. توی این چند وقتی که نبودم کلی کار روی هم تلنبار شده باید بروم به کارهای عقب افتاده ام برسم.
آن اوایل ما در همدان نه فامیلی داشتیم نه دوست و آشنایی که با آن ها رفت و آمد کنیم تنها تفریحم این بود که دست خدیجه را بگیرم معصومه را بغل کنم برای خرید تا سرکوچه بروم. گاهی وقتی توی کوچه یا خیابان یکی از همسایه ها را می دیدم بال در می آوردم می ایستادم و با او گرم تعریف می شدم.
#یازهرا...🌹🍃
🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃
#ادامه_دارد...
🌹
🔹🌹
🌹🕊🌹
🕊🔹🌹🕊🔹🌹🕊🔹
#لبیک_یا_رسول_الله 🌹🍃
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا....🌹🍃
#لبیک_یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــ....🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb6
---~~ 🌴 #لبیک_یازینب...🌴~~---
🥀 انالله و انا الیه راجعون🥀
کل من علیها فان و یبقی وجه ربک ذو الجلال و الاکرام...🥀
باسلام و عرض ادب و احترام
در گذشت پیر غلام اهل بیت علیهم السلام #حاج_ابراهیم_محفوظ🥀
را خدمت خانواده محترم محفوظ و فرزانه
تسلیت می گوییم
🥀🥀🥀🥀🕊🥀🥀🥀🥀
آقا وحید ....
داداش🥀
ضایعه درگذشت پدر مهربان و مومنتان را از صمیم قلب تسلیت عرض می کنم
خداوند متعال روح پاکش را با مولایش علی (علیهالسلام ) محشور نماید و به بازماندگان صبر جزیل عنایت فرماید.🥀
🥀اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل و فرجهم 🥀
_••🏴🌹 #یاحسین...🌹🏴••_
#اَلسلامُ_علی_قَلب_الزِینَبِ_الصَبور..🥀
#یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــ....🥀
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb6
---~~ 🌴 #لبیک_یازینب...🌴~~---
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به فدای #لب_خشکت که هنوز هست تشنه ی آب...
لحظاتی از #شهادت مدافع حرم
#شهید_علی_تمام_زاده و #شهید_مرتضی_عطایی🌷🕊 بر بالین او...😔
هدیه به روح شهدا و شهدای مدافع حرم آل الله صلوات💐
🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌷
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی....
#یازهرا...🌷🕊
#لبیک_یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــــ..🌷🕊
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb2
🕊 #کلام_شهید
#شهید_حمید_طباطبایی_مهر
فقط دم زدن از شهـدا افتخار
نیست باید زندگــیمان حرفـمان
نگاهمان لقمههایمان رفاقتمان
بـوی شـــــهدا را بدهد.
هدیه به روح شهدا و شهدای مدافع حرم آل الله صلوات💐
🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌷
#لبیک_یا_رسول_الله 🌹🍃
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی....🌹🍃
#یازهرا...🌷🕊
#لبیک_یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــــ..🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb6
سلام وعرض ادب
یامن اسمه دوا وذکره شفا
اللهم اشف مرضانابحق الحسین علیهالسلام
وبحرمت مولانا الامام المهدی عجل الله تعالی ظهوره
رفقا دعاکنید برای همه بیماران
مخصوصا بیماران کرونایی
دعا اثر داره
یه حمد شفا وذکر شریف امن یجیب ممنون از همه بزرگواران
در پناه دعای پدرانه مولا صاحب الزمان باشید جمیعا✨
#لبیک_یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــــ..🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb6
هدایت شده از 🌴 #یازینب...
#ساعت ۸ به وقت امام هشتم...🌹🍃
غیر از شه خراسان
از ما کسی رضا نیست
پر میزنم به مشهد
هر روز ساعت بیست
#سلام_آقا...🌹🍃
🍃🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹🍃
🍃🌹اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى
الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ
وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ
وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى
الصِّدّیقِ الشَّهیدِ
صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً
مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً
کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِک..َ🌹🍃
🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌹🍃
🏴🌹اللهم عجل لولیک الفرج بحق حضرت زینب سلام الله علیها🌹🏴
#السلام_علیک_یا_اباعبدالله_الحسین...🌹🏴
#ما_ملت_امام_حسینیم..🇮🇷🏴
_••🏴🌹 #یاحسین...🌹🏴••_
#اَلسلامُ_علی_قَلب_الزِینَبِ_الصَبور..🥀
#لبیک_یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــ....🥀
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌹#خاطره_مادر_شهید_خلیلی_از_بوی_پیراهن_خونی_شهید🌹🍃
هدیه به روح شهدا و شهدای مدافع حرم آل الله صلوات💐
🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌷
#لبیک_یا_رسول_الله 🌹🍃
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی....🌹🍃
#یازهرا...🌷🕊
#لبیک_یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــــ..🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb6
#شعر_علیرضا_قزوه درباره حمله تروریستی به دانشگاه کابل
#علیرضا_قزوه:
صبح امروز پیامکی دیدم که شعر بود و فیالبداهه این غزلک را نوشتم برای دختری به نام کابل جان!
#جان_پدر_کجاستی؟
جرم تو چیست نازنین؟ صدق و صفا و راستی
ای که تو از خدای خود غیر خدا نخواستی
ای به فدای خندهی زخمی و دلشکسته ات
شکر خدا که همچنان سرخوشی و به پاستی
کابل زخم خوردهام! وقت برای گریه نیست
گریهی با تبسمی، گم شده در خداستی
کابل جان خستهام! شانهی ما پناه تو
چشم و زبان پارسی! نور دو چشم ماستی
کابل جان چه میکشی؟ از دست حرامیان
کابل بی پناه من! قبله ی عشق و راستی!
دختر شعر فارسی! کابل من ! چه می کنی؟
حرف بزن! عزیز من! #جان_پدر! کجاستی؟!»
#لبیک_یا_رسول_الله 🌹🍃
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا....🌹🍃
#لبیک_یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــ....🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb6
---~~ 🌴 #لبیک_یازینب...🌴~~---
هدایت شده از 🌴 #یازینب...
🍃🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹🍃
سلام مولای من !
سلام بر بلندای رشادتت..
سلام بر زينب...
سلام...........
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدِاللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَابْنَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَّلاٰمُ عَلَيْكَ يَا بْنَ اَميرِالْمُؤْمِنين ، وَ ابْنَ سَيِّدِ الْوَصِيّينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ فاطِمَةَ سَيِّدَةِ نِسٰاءِ الْعٰالَمينَ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا ثارَاللهِ وَابْنَ
ثارِەِ ، وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ
وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ
عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداًما بَقیتُ
وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهار
ُوَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْن
وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
🍃🌹اللهم صل علي محمد و ال محمد و عجل فرجهم🌹🍃
#لبیک_یا_رسول_الله 🌹🍃
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا....🌹🍃
#لبیک_یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــ....🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb6
---~~ 🌴 #لبیک_یازینب...🌴~~---
#سلام_امام_زمانم
ای شَہ منتظر از منتظران چہرہ مپوش
ڪہ دگر جان بہ لب از مِحنت هجران آمد
همہ گویند ڪہ مفتاح فرج صبر بود
صبر نَتْوان ڪہ دگر عمر بہ پایان آمد
بیا گل همیشه تنهای زهرا
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#لبیک_یا_رسول_الله🌹🍃
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی....🌹🍃
#یازهرا...🌹🍃
#لبیک_یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــــ..🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb6
🍃🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹🍃
سلام...🌺🍃
🍃🌹بنام آفریدگار مهربانی 🌹🍃
امروز : شنبه۱۳۹۹/۰۸/۱۷
#داشتن_دوست ....🌸🍃
به گمانم بزرگترین دارایی زندگی انسانها
همین دوست های دیده و نادیده هستند...
همین دوستانی که برایت پیغام میگذارند
که اعلام می کنند حواسشان به توهست
همین دوست ها که با دو سه خط پیغام نشان می دهند چقدر دلشان درپی تو وناراحتی توست .....
که چقدر خوب تو را می خوانند...
همین دوست ها که پیگیرند که اگرنباشی
دلگیرند
همین دوست ها که دلتنگت می شوند و بی مقدمه برایت می نویسند...
وقت هایی دو سه خط مطلب وپست می فرستند...
که بدانی خودت...وجودت...خوب بودن حال و احوالت برای کسی مهم است....
آدمیزاد چه دلخوش می شود گاهی
با همین دو سه مطلب و پیام نوشته...
دو سه خط پیغام از دوستی
حس شیرینیست که بدانی بودنت برای کسی اهمیت دارد و نبودنت کسی را
غمگین میکند....
وقت هایی هست که می فهمی حتی اگر
دلت پر درد است باید بخندی وشادباشی
تا دوستت را غمگین نکنی....
عبارت تاکیدی :
این دوستان دیده ونادیده برایم پرارزش هستند وخیلی خوبه که دارمشان
#خدایا_سپاسگزارم🌹🍃
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا....🌹🍃
#لبیک_یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــ....🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb6
---~~ 🌴 #لبیک_یازینب...🌴~~---
کوچه هایمان را به نامشان کردیم ، که هرگاه آدرس منزلمان را می دهیم
بدانیم
گذرگاه خون کدام شهید است که با آرامش به خانه می رسیم!
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات💐
🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا....🌹🍃
#لبیک_یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــ....🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb6
---~~ 🌴 #لبیک_یازینب...🌴~~---
🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷🕊
🕊🌷#معرفی_شهید_حسین_رضایی🌷🕊
پاسدار شهید حسین رضایی فرزند حاج زوار علی در ۱۳۵۷/۰۶/۱۶ در خانواده ای متدین و انقلابی در روستای طوغان از توابع شهرستان قروه استان کردستان دیده به جهان گشود .
👇👇
#ادامه_دارد
🌴 #یازینب...
🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷🕊 🕊🌷#معرفی_شهید_حسین_رضایی🌷🕊 پاسدار شهید حسین رضایی فرزند حاج زوار علی
طوغان روستای کوچکی است که مردان بزرگی را در خود پرورده است . در سفر مقام معظم رهبری امام خامنه ای دامت برکاته به کردستان این روستا به عنوان روستای نمونه ایثارگری شناخته شده است .
دوران ابتدایی را در مدرسه زادگاه خود سپری نمود و پس از طی مقطع راهنمایی در سال ۱۳۷۴ وارد دبیرستان سپاه پاسداران سنندج شد و بعد از فراغت از تحصیل در مقطع متوسطه در سال ۱۳۷۸ وارد دانشگاه امام حسین تهران شد . وی پس از جذب در سپاه و طی مراحل آموزش مقدماتی رزمی به مدت دو سال دوره کاردانی را طی نمود و از سال ۱۳۸۰تا ۱۳۸۱در سپاه کردستان خدمت کرد . سپس سال ۸۱یگان ویژه صابرین نیروی زمینی سپاه تهران حسین و تعدادی دیگر از جوانان دلیر آن خطه را جذب نمود و ایشان به تهران منتقل شد .
آموزش های متعدد و بسیار سخت و پیچیده در مناطق مختلف کشور از حسین و همرزمانش جنگجویانی ورزیده و دلیر ساخت .
وی در اوایل سال ۱۳۸۳ ازدواج کرد و ثمره این ازدواج پاک دو فرزند به نام محمدطه(چهار ساله)تارا(در روز شهادت پدر تنها ۲۵روز داشت)شد .
ویژگی های روحی و اخلاقی شهید
او جوانی با ایمان و سرشار از عشق به ارزشهای الهی و اسلامی بود . بسیار به نماز اهمیت میداد .عاشق و مطیع رهبر خویش بود و در مسایل سیاسی بیانات رهبرش را معیار و ملاک عمل و حرف خویش قرار میداد . حسین انسانی پرانرژی و فعال بود و همواره با انگیزه و با هدف تلاش میکرد و برای رسیدن به نتیجه هرگز خسته نمیشد . حسادت و کینه در وجود او دیده نمیشد .قلبی مهربان داشت و همواره خنده از لبانش جاری بود . بسیار شوخ طبع بود و اجتماعی و هرگز گوشه گیری را انتخاب نکرد . تعصب و غیرت از ویژگیهای روحی و اخلاقی این شهید بود .به همسر و خانواده اش بسیار احترام مینمود .
👇👇
#ادامه_دارد
🌴 #یازینب...
طوغان روستای کوچکی است که مردان بزرگی را در خود پرورده است . در سفر مقام معظم رهبری امام خامنه ای دا
🕊🌷#وصیتنامه_شهید_حسین_رضایی🌷🕊:
ولایتی باشید و پیرو خط رهبر، نکند قدمی جلو یا عقب تر از ایشان حرکت کنی، همه کارتان با رهبری باشد، خدا را شاکرم که در زمان امام خمینی(ره) به دنیا آمده ام و خدا را شاکرم که در زمان امام ای به وظیفه ام عمل می کنم و افتخار من این است که در زمان سیدعلی به این شهادت دست پیدا می کنم.
#سالروز_شهادت
هدیه به روح شهدا و شهدای مدافع حرم آل الله صلوات💐
🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌷
#لبیک_یا_رسول_الله 🌹🍃
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی....🌹🍃
#یازهرا...🌷🕊
#لبیک_یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــــ..🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb6
🌴 #یازینب...
🕊🌹🔹 🌹 🔹 #کتاب_دختر_شینا🌹🕊 #خاطرات : بانو قدم خیر محمدی کنعانی🌹🍃 #همسر سردار شهید حاج ستار ابراهیمی
🕊🌹🔹
🌹
🔹
#کتاب_دختر_شینا🌹🕊
#خاطرات : بانو قدم خیر محمدی کنعانی🌹🍃
#همسر سردار شهید حاج ستار ابراهیمی هریژ🌷🕊
#نویسنده :بانو بهناز ضرابی..
فصل نهم..( قسمت آخر )🌹🍃
🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷🕊
یک روز عصر نان خریده بودم و داشتم بر می گشتم زن های همسایه جلوی در خانه ای ایستاده بودند و با هم حرف می زدند. خیلی دلتنگ بودم بعد از سلام و احوال پرسی تعارفشان کردم بیایند خانه ما. گفتند: فرش می اندازم توی حیاط. چایی هم دم می کنم و با هم می خوریم قبول کردند. در همین موقع مردی از ته کوچه بدو بدو آمد طرف مان. یک جارو زده بود زیر بغلش و چند تا کتاب هم گرفته بود دستش از ما پرسید: شما اهل روستای حاجی آباد هستید؟! ما به هم نگاه کردیم و جواب دادیم. نه
مرد پرسید: پس اهل کجا هستید؟ صمد سفارش کرده بود خیلی مواظب باشیم با هرکسی رفت و آمد نکنم و اطلاعات شخصی و خانوادگی هم به کسی ندهم. به همین خاطر حواسم جمع بود و چیزی نگفتم. مرد یک ریز می پرسید: خانه تان کجاست ؟ شوهرتان چه کاره است اهل کدام روستایید؟! من که وضع را این طور دیدم کلید انداختم و در حیاط را باز کردم. یکی از زن ها گفت: آقا شما که این همه سئوال دارید چرا از ما می پرسید اجازه بدهید من شوهرم را صدا کنم. حتما او بهتر می تواند شما را راهنمایی کند. مرد تا این حرف را شنید بدون خداحافظی یا سئوال دیگری بدو بدو ازپیش ما رفت. وقتی مرد از ما دور شد زن همسایه گفت: خانم ابراهیمی دیدی چطور حالش را گرفتم. الکی به او گفتم حاج آقامان خانه است اتفاقا هیچ کس خانه مان نیست. یکی از زن ها گفت: به نظر من این مرد دنبال حاج آقای شما می گشت. از طرف منافق ها آمده بود و می خواست شما را شناسایی کند تا انتقام آن منافق هایی را که حاج آقای شما دستگیرشان کرده بود بگیرد. با شنیدن این حرف دلهره به جانم افتاد. بیشتر دلواپسی ام برای صمد بود. می ترسیدم دوباره اتفاقی برایش بیفتد. مرد بدجوری همه را ترسانده بود. به همین خاطر همسایه ها به خانه ما نیامدند و رفتند. من هم در حیاط را سه قفله کردم. حتی در توی ساختمان را هم قفل کردم و یک چهار پایه گذاشتم پشت در. آن شب صمد خیلی زود آمد. آن وضع را که دید پرسید: این کارها چیه؟! ماجرا را برایش تعریف کردم. خندید و گفت: شما زن ها هم که چقدر ترسویید. چیزی نیست. بی خودی می ترسی. بعد از شام صمد لباسش را پوشید. پرسیدم: کجا؟! گفت: می روم کمیته کار دارم. شاید چند روز نتوانم بیایم. گریه ام گرفته بود. با التماس گفتم: می شود نروی؟ با خونسردی گفت: نه. گفتم: می ترسم. اگر نصف شب آن مرد و دار و دسته اش آمدند چه کارکنم؟ صمد اول قضیه را به خنده گرفت اما وقتی دید ترسیده ام کلت کمری اش را داد به من و گفت: اگر مشکلی پیش آمد از این استفاده کن. بعد هم سر حوصله طرز استفاده از اسلحه را یادم داد و رفت. اسلحه را زیر بالش گذاشتم و با ترس و لرز خوابیدم. نیمه های شب بود که با صدایی از خواب پریدم. یک نفر داشت در می زد. اسلحه را برداشتم و رفتم توی حیاط. هر چقدر از پشت در گفتم: کیه؟ کسی جواب نداد. دوباره با ترس و لرز آمدم توی اتاق که در زدند. مانده بودم چه کار کنم. مثل قبل ایستادم پشت در و چند بار گفتم: کیه؟! این بار هم کسی جواب نداد. چند بار این اتفاق تکرار شد. یعنی تا می رسیدم توی اتاق صدای زنگ در بلند می شد و وقتی می رفتم پشت در کسی جواب نمی داد. دیگر مطمئن شده بودم یک نفر می خواهد ما را اذیت کند. از ترس تمام چراغ ها را روشن کردم. بار آخری که صدای زنگ آمد رفتم روی پشت بام و همان طور که صمد یادم داده بود اسلحه را آماده کردم. دو مرد وسط کوچه ایستاده بودند و با هم حرف می زدند. حتما خودشان بودند. اسلحه را گرفتم رو به رویشان که یک دفعه متوجه شدم یکی از مردها همسایه این طرفی مان آقای عسگری است که خانمش پا به ماه بود. آن قدر خوشحال شدم که از همان بالای پشت بام صدایش کردم و گفتم: آقای عسگری شماید؟ بعد دویدم و در را باز کردم. آقای عسگری که مرد محجوب و سر به زیری بود عادت داشت وقتی زنگ می زد چند قدمی از در فاصله می گرفت. به همین خاطر هر بار که پشت در می رسیدم صدای مرا نمی شنید آمده بود از من کمک بگیرد خانمش داشت زایمان می کرد.
#یازهرا...🌹🍃
🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃
#ادامه_دارد...
🌹
🔹🌹
🌹🕊🌹
🕊🔹🌹🕊🔹🌹🕊🔹
#لبیک_یا_رسول_الله 🌹🍃
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا....🌹🍃
#لبیک_یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــ....🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb6
---~~ 🌴 #لبیک_یازینب...🌴~~---
#خاطره
بچهها به حاج قاسم گفتند ما اتاقی داریم که برای باباست. سردار گفت: مرا هم ببرید اتاق بابا را ببینم. اتاقی داریم که عکسها و وسایل اقا مهدی را گذاشتیم. سردار گفت: آفرین کار خوبی کردید. با خاک محل شهادت اقا مهدی دوستانش چند مهر درست کردند.
حاج قاسم گفت: میخواهم با این مهرها نماز بخوانم. دو رکعت نماز خواند. به من گفت اینجا نماز بخوانید و تبدیلش کنید به نماز خانه،
موزه قشنگی است.
هدیه به روح شهدا و شهدای مدافع حرم آل الله صلوات💐
🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌷
#لبیک_یا_رسول_الله 🌹🍃
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی....🌹🍃
#یازهرا...🌷🕊
#لبیک_یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــــ..🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb6
#حاج_حسین_یکتا:
امروز وقتی شما در فضای مجازی قرار می گیرید شهدا شما را نگاه می کنند، پس باید با وضو باشید و ذکر «ما رمیت اذ رمیت» بخوانید.شما الان بالای دکل دیده بانی قرار گرفتهاید و بخواهید یا نه، وسط میدان هستید.
چه بخواهی چه نخواهی
شهدامی بینند...
#لبیک_یا_رسول_الله 🌹🍃
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی....🌹🍃
#یازهرا...🌹🍃
#لبیک_یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــــ..🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb6
🌴 #یازینب...
🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷🕊 🕊🌷#معرفی_شهید_حسین_رضایی🌷🕊 پاسدار شهید حسین رضایی فرزند حاج زوار علی
#زنی_که_پیشنهاد_نامشروع_به_شهید_داد
🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷🕊
همسرش میگفت: یک ماه قبل از آخرین ماموریتش، قرار بود به منزل پدرم برویم. وسط راه ماشین خراب شد، ما را گذاشت در اتوبوس و خودش رفت دنبال کارهای ماشین. بعد از یک هفته آمد دنبالم و به تهران رفتیم. مدام توی فکر بود و حرفی نمی زد، چایی و میوه برایش آوردم، نخورد و در سکوت به سر می برد.
تا اینکه گفت: خانم من میترسم یک حرفی بزنم و شما به من بدبین شوید
ادامه داد: این مرتبه که می خواستم به خانه بیایم. مثل همیشه می خواستم چند نفری را سوار کنم تا تنها نباشم. یک آقایی ایستاده بود. برایش چراغ زدم تا بیاید سوار شود، اما وقتی من ماشین را نگه داشتم یک خانم آمد سوار شد و اتفاقا جلو هم سوار شد و من خجالت کشیدم بگویم که عقب بشین و یا اصلا سوار نشو، من هم مدام چراغ می زدم تا کسانی دیگر را هم سوار کنم.
آن خانم گفت: چرا اینقدر چراغ میزنی تا کسی دیگر را سوار کنی، من خودم پول همه کسانی را که می خواهی سوار کنی را میدهم
من بی توجه به حرف آن خانم چراغ میزدم و تند میرفتم. تا اینکه خانم سر صحبت را باز کرد و بعد از چند دقیقه ای از من یک درخواست نامشروع داشت
تازه آنجا بود که متوجه شدم آن زن با یک فکر و هدف خبیثانه ای سوار ماشین من شده است. خواستم از ماشین پیاده اش کنم، ولی پیاده نشد. تا اینکه تهدید کردم اگر پیاده نشوی به اولین پلیس راه که رسیدیم تو را تحویل می دهم
تا این حرف را زدم ترسید و از ماشین پیاده شد. حس سبک شدن داشتم
بعد از اینکه این قضیه را برای من تعریف کرد، مدام با خودش صحبت می کرد، می گفت: اگر به گناه می افتادم جواب دوستان شهیدم را چه می دادم، جواب تو را چه می دادم، فردای قیامت چه کار می کردم. و شاید مزد شهادت به خاطر فرار از گناه بود که خداوند به حسین من داد🌹🍃
#شهید_حسین_رضایی🌷🕊
#سالروز_شهادت💐
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات 💐
🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا....🌹🍃
#لبیک_یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــ....🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb6
---~~ 🌴 #لبیک_یازینب...🌴~~---
ان شاءالله یه شب
دوباره کنار این حوض بشینی
هی آب رو ببینی
هی با تموم قلبت بگی:
بالاخره اومدم...
#خدایا_شکرررت...
🍃🌺اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى....🌺🍃
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا....🌹🍃
#لبیک_یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــ....🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb6
---~~ 🌴 #لبیک_یازینب...🌴~~---
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
واکنش اصلاحطلبان به پیروزی بایدن😂
هدایت شده از 🌴 #یازینب...
🍃🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹🍃
سلام مولای من !
سلام بر بلندای رشادتت..
سلام بر زينب...
سلام...........
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدِاللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَابْنَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَّلاٰمُ عَلَيْكَ يَا بْنَ اَميرِالْمُؤْمِنين ، وَ ابْنَ سَيِّدِ الْوَصِيّينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ فاطِمَةَ سَيِّدَةِ نِسٰاءِ الْعٰالَمينَ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا ثارَاللهِ وَابْنَ
ثارِەِ ، وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ
وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ
عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداًما بَقیتُ
وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهار
ُوَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْن
وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
🍃🌹اللهم صل علي محمد و ال محمد و عجل فرجهم🌹🍃
#لبیک_یا_رسول_الله 🌹🍃
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا....🌹🍃
#لبیک_یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــ....🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb6
---~~ 🌴 #لبیک_یازینب...🌴~~---