eitaa logo
🌴 #یازینب...
2.4هزار دنبال‌کننده
18.6هزار عکس
8.3هزار ویدیو
27 فایل
@Yazinb69armaghan ما سینه زدیم،بی‌صدا باریدند از هر چه که دم زدیم،آنها دیدند مامدعیان صف اول بودیم ازآخر مجلس شهدارا چیدند این زمان زنده نگه داشتن یادشهداکمتر ازشهادت نیست #یازینب‌.. جهت تبادل🌹👇🌹 @ahmadmakiyan14 تبادل بالای ۲k🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
🌴 #یازینب...
#کتاب_دختر_شینا🌹🍃 #خاطرات : بانو قدم خیر محمدی کنعانی🌷🕊 #همسر سردار شهید حاج ستار ابراهیمی هریژ🌹🍃
🌹🍃 : بانو قدم خیر محمدی کنعانی🌷🕊 سردار شهید حاج ستار ابراهیمی هریژ🌹🍃 :بانو بهناز ضرابی.. فصل سیزدهم ..( قسمت دوم )🌹🍃 🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷🕊 لباس هایش را پوشید گفت: دنبال من آمده اند، باید بروم. انارها توی گلویم گیر کرده بود. هر کاری می کردم پایین نمی رفت. آمد پیشانی ام را بوسید و گفت: زود بر می گردم. نگران نباش. صبح زود با صدای سمیه از خواب بیدار شدم. گرسنه اش بود. باید شیرش می دادم تا بلند شدم و توی رختخواب نشستم سمیه خوابش برد از پشت پنجره آسمان را می دیدم که هنوز تاریک است به ساعت نگاه کرد پنج و نیم بود. بلند شدم وضو گرفتم که دوباره صدای گریه سمیه بلند شد بغلش کردم و شیرش دادم مهدی کنار خوابیده بود و خدیجه معصومه هم کمی آن طرف تر کنار هم خوابیده بودند دلم برایشان سوخت. چه معصومانه و مظلومانه خوابیده بودند طفلی ها بچه های خوب و ساکتی بودند از صبح تا شب توی خانه بودند بازی و سرگرمی شان این بود که از این اتاق به آن اتاق بروند دنبال هم بدوند. بازی کنند و تلویزیون نگاه کنند. روزها و شب ها را این طور می گذراندند یک لحظه دلم خواست زودتر هوا روشن شود دست بچه ها را بگیرم و تا سر خیابان ببرمشان چیزی برایشان بخرم بلکه دلشان باز شود. اما سمیه را چه کار می کردم. بچه چهل روزه را که نمی شد توی این سرما بیرون برد. سمیه به سینه ام مک می زد و با ولع شیر می خورد. دستی روی سرش کشیدم و گفتم: طفلک معصوم من چقدر گرسنه ای. صدای در آمد. انگار کسی پشت در اتاق بود سینه ام را به زور از دهان سمیه بیرون کشیدم. سیمه زد زیر گریه. با ترس و لرز و بی سر و صدا رفتم توی راه پله. گفتم: کیه ... کیه؟! صدایی نیامد. فکر کردم شاید گربه است. سمیه با گریه اش خانه را روی سرش گذاشته بود. پشت در میزی گذاشته بودم رفتم پشت در و گفتم کیه؟!کسی داشت کلید را توی قفل می چرخاند صمد بود گفت: منم باز کن. با خوشحالی میز را کنار کشیدم و در را باز کردم. خندید و گفت: پس چه کار کرده ای ؟!چرا در باز نمی شود. چشمش که به میز افتاد‌گفت: ای ترسو دستش را دراز کرد طرفم و‌گفت: سلام خوبی؟! صورتش را آورد نزدیک که یک دفعه مهدی و خدیجه و معصومه که از سر و صدای سمیه از خواب بیدار شده بودند دویدند جلوی در. هر دو چند قدم عقب رفتیم. بچه ها با شادی از سر و کول صمد بالا می رفتند. صمد همان طور که بچه ها را می بوسید به من نگاه می کرد می گفت : تو خوبی؟! بهتری؟!حالت خوب شده؟! خندیدم و گفتم: خوب خوبم. تو چطوری؟! مهدی بغلش بود و معصومه هم از یونیفرمش بالا می کشید. گفت:زود باشید باید برویم ماشین آورده ام. با تعجب پرسیدم: کجا‌ مهدی را گذاشت زمین و معصومه را بغل کرد:میخواهم ببرمتان منطقه دیشب اعلام کردند فرمانده ها می توانند خانواده هایشان را مدتی بیاورند پادگان شبانه حرکت کردم امدم دنبالتان. بچه ها با خوشحالی دویدند صورتشان را شستند لباس پوشیدند صمد هم تلویزیون را از گوشه اتاق برداشت و گفت: همین کافی است همه چیز آنجا هست فقط تا می توانی برای بچه ها لباس بردار. گفتم اقلا بگذار رختخواب ها را جمع کنم صبحانه بچه ها را بدهم. گفت: صبحانه توی راه می خوریم فقط عجله کن باید تا عصر سر پل ذهاب باشیم. سمیه را تمیز کردم تا توانستم برای بچه ها و خودم لباس برداشتم. مهدی را آماده کردم و دستش را دادم به دست خدیجه و معصومه و گفتم: شما بروید سوار شوید. پتویی دور سمیه پیچیدم. ...🌹🍃 🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃 ...‌ 🌹 🔹🌹 🌹🕊🌹 🕊🔹🌹🕊🔹🌹🕊🔹 🌹🍃 ....🌹🍃 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🕊🌷 روضه‌هایی زیادی برای حاج قاسم خواندم اما یک مرتبه، برای قرائت دعای عرفه در کربلای معلی حضور داشتیم که حاج قاسم با ما تماس گرفت و گفت: فلانی اگر خسته نمی‌شوی، می‌خواهم روضه‌ای برای ما بخوانی. در حالی که ایشان فرمانده همه ما بود، با حالتی متواضعانه از ما خواست تا روضه‌ای برای او بخوانیم و من گفتم این افتخاری برای من است که روضه برای شما بخوانم. به همراه جمعی به فراز گنبد حرم امام حسین رفتیم که دیدم حاج قاسم آن‌جاست و ابومهدی المهندس نیز در حال قرائت زیارت عاشورا بود. تمام حدود ۲/۵ ساعت که دعا و روضه خواندم، شانه‌های حاج قاسم می‌لرزید. روضه که تمام شد، حاج قاسم به ابومهدی گفت: جلو بایست تا نماز بخوانیم. او گریه کرد که قبول نمی‌کند اما سردار گفت من به تو می‌گویم و ما نماز به امامت ابومهدی خواندیم و در طول نماز هم حاج قاسم شانه‌هایش می‌لرزید به همراهانم گفتم، بی‌خود نیست تمام ابرقدرت‌ها از این مرد می‌ترسند. او به جای دیگری وصل است. ✍ راوی: حاج محمدرضا طاهری هدیه به روح شهدا و شهدای مدافع حرم آل الله و مدافع سلامت صلوات💐 🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌷 🌹🍃 ....🌹🍃 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
هدیه امام رضا... روح الله برای من هدیه امام رضا بود. همسری که امام هشتم بہ آدم هدیہ بدهد و امام حسین او را بگیرد وصف نشدنی است. من عروس چنین مردی بودم. با بچه‌های دانشگاه رفتہ بودیم مشهد، اونجا برای نخستین بار برای ازدواجم دعا کردم گفتم: یا امام رضا اگر مردی متدین و اهل تقوا بہ خواستگاری‌ام بیاد قبول می‌کنم . یک ماه بعد از اینکه از مشهد برگشتم روح الله اومد خواستگاری‌ام ... و شدم عروس امام رضا. ✍️ به نقل از همسر شهید هدیه به روح شهدا و شهدای مدافع حرم آل الله و مدافع سلامت صلوات💐 🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌷 🌹🍃 ....🌹🍃 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
5fca40e36ed74_42880501.mp3
4.17M
: ای بی‌نشونِ من کجایی؟😔 🎤: حاج محمود کریمی 🍃🌹اللهم عجل لولیک الفرج بحق حضرت زینب سلام الله علیها🌹🍃 🌹🍃 ....🌹🍃 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
🌴 #یازینب...
یازهرا... شدیدانیازدارم‌‌‌بگن‌ پاشوبریم‌روضه ی#مادر🥀 #جوان_ننه😔
...😔 ... .... 🍃🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹🍃 شب دوم بود، روضه داشتیم روبروی سیستم صوت نشسته بودم ی اقا پسر خیلی ناز اومد جلو ،میکروفن و دید ،ری اکشن جالبی داشت از جلوم رد شد اصلا نگفت سیستم صوت مسئول داره رفت میکروفن برداشت میخواست بخونه ...بعد خیلی باهوش بود سوال زیاد میکرد این چیه اون چیه خلاصه ول کن نبود خوش شانس بود دیگ چون من صبورم و سوال بچه هارو با ریز جزئیات جواب میدم خیلی باهاش حرف زدم ... ی جا خیلی جالب شد گفت:ممممن وختی برقا خاموش شد(موقع روضه) رفتم پیش مامانم اصلا نترسیدم از تاریکی. منم شروع کردم تعریف ازش.اره تو مردی دیگه نباید بترسی از این حرفا ،صورتش ی حالتی پیدا کرد غرور ،حس مردونگی ،خنده،بزرگی،خلاصه کیف میکرد ومن همیشه زیاد باور نداشتم وفکر میکردم اینا مقاتل نیست همش زبانحاله که امام حسن دستش تو دست مادرش بود،وحس مردونگی داشت و .. کی اونجا تشخیص داده؟ ،ینی نمیتونستم قبول کنم خیلی خوشحال و خندون این پسر بزرگتر دستش توو دست مادرش از توو این کوچه ها رد می شدن، مادرش این بچه رو دستش و گرفته بود، یه غروری داشت این بچه. توو این کوچه ها رد می شدن یهو دید یه سایه ای یه تاریکی نمیدونم چی بگم... یه سری از اراذل اوباش، لاتا عربده کشا از روبرو دارن میان، آروم آروم این بچه اومد جلو مادرش که یعنی من هستم... دید اینا دارن خیلی تند قدم بر میدارن، هی به مادرش گفت: مادر آروم، آروم برو. مادر انگار اینا با ما کار دارن، مادر بیا پشت سر من. یهو دید یکی از این سیاهی ها تند تند اومد جلو... یهو اون سیاهیه اومد جلو هیچ حرفی نزد دستش و برو بالا... "ایستادم به روی پنجه‌ی پایم اما دستش از روی سرم رد شد و بر مادر خورد مادرا آروم راه برید زمین کمی خیس است خدایا مادر کسی زمین نخورد.... وای مادرم....😔 🍃🌹اللهم عجل لولیک الفرج بحق حضرت زینب سلام الله علیها🌹🍃 🌹🍃 ....🌹🍃 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
amirkermanshahi-@yaa_hossein.mp3
8.54M
.. بی کسی رو سرمون آوار شد... 🎤 کربلایی امیر کرمانشاهی .... 🍃🌹اللهم عجل لولیک الفرج بحق حضرت زینب سلام الله علیها🌹🍃 🌹🍃 ....🌹🍃 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
هدایت شده از 🌴 #یازینب...
🍃🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹🍃 سلام مولای من ! سلام بر بلندای رشادتت.. سلام بر زينب... سلام........... اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدِاللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَابْنَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَّلاٰمُ عَلَيْكَ يَا بْنَ اَميرِالْمُؤْمِنين ، وَ ابْنَ سَيِّدِ الْوَصِيّينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ فاطِمَةَ سَيِّدَةِ نِسٰاءِ الْعٰالَمينَ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا ثارَاللهِ وَابْنَ ثارِەِ ، وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداًما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهار ُوَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ  اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْن وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ  🍃🌹اللهم صل علي محمد و ال محمد و عجل فرجهم🌹🍃 🌹🍃 🌹🍃 ....🌹🍃 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
الا اے آخرین آواےښڔمد کُجایےمَہدے آݪ مُحمّد بیا آقا هَمه چشم انتظارَند گُل زهرا دِڱر طاقَت ندارند خدایا با ظہور آیہ ے نور بده شادے به دلہاے پُر از شور دلَم مے میرَد با داغِ جدایے بیایابن الحَسن آقا کُجایے 🌹🍃 ....🌹🍃 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---