🌴 #یازینب...
🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷🕊 🕊🌷#زندگینامه_شهید_مصطفی_احمدی_روشن🌷🕊 مصطفی احمدی روشن در ۱۷ شهریور ۱۳
🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷🕊
🕊🌷#خاطره
خاطرات يكي از همرزمان و هم حجره اي هايش مي گويد:
يكي از بيشترين و بزرگترين و بهترين حالاتي كه در اين شهيد عارف وجود داشت بعد معنوي و عبادي اوبود. شهيد پردال از همان اوايل طلبگي داراي روح معنوي خاصي بود و از همان جا شروع به رشد معنوي و عبادي نموده بود اگر چه قبلاً هم اين رشر را داشته ولي اين صفت بارز او در زمان طلبگي رشد بسيار سريعي نمود. شبها بعد از اتمام مطالعه و درس اگر در حجره تنها بود درب حجره را از داخل قفل مي كرد و لامپ حجره را خاموش مينمود و در تاريكي شب تنهاي تنها به راز و نياز با معبود و معشوق خود ميپرداخت. گاهي اوقات كه نيمه هاي شب از كنار حجره اش رد ميشدم لحظه اي توقف مي كردم و به حجره تاريك او نگاه مي كردم احساس ميكردم اينجا حجره عشق است و حجره اي است كه ملائكه ا.. در آنجا حضور دارند.
👇👇
#ادامه_دارد
🌴 #یازینب...
🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷🕊 🕊🌷#خاطره خاطرات يكي از همرزمان و هم حجره اي هايش مي گويد: يكي از بي
گاهي اوقات پرده حجره را مي كشيد و چراغ كوچك و كم نوري را در پشت حجره روشن مي نمود و من از پشت در حجره اونظاره گر بعضي از حركات او بودم ميديدم كه او چگونه سجده هاي طولاني مي رود در هنگام قنوت مي ديدم كه همانند يك عاشق نيازمند دستهاي خود را به طرف آسمان بلند كرده و در حال راز و نياز مي باشد. نماز شب او در سخت ترين اوقات ترك نمي شد زمستان و تابستان گرسنگي و تشنگي و خستگي و بيحالي در نماز شب او اثري نمي گذاشت. در ماه رمضان بعد از طرف افطاري ساده مدت زماني مطالعه م ينمود وسپس به بنده پيشنهاد مي كرد كه به حرم حضرت معصومه سلام الله عليها برويم و هنگاميكه در حرم بوديم تاز اذان صبح مشغول راز و نياز بود و همانند مولايش امام سجادسر بر مهر ميگذاشت وسجده هاي طولاني مي نمود و بعد مي ديدم كه با چشمهاي اشك آلود سر از مهر بر ميدارد در شبانه روز بيش از هفده الي هيجده ساعت به مطالعه مي پرداخت و به تفسير قرآن علاقه وافري داشت و مرتب در درس تفسير قرآن استاد معظم حضرت آيت ا...جوادي آملي حضور داشت. شهيد پردال در حين تحصيل در حوزه مدت زيادي از اوقات خود را در جبهه سپري مينمود او بدون اينكه كسي اطلاع پيدا كند به جبهه مي رفت و در هنگاميكه در جبهه بود همانند زاهد شب و سلحشور روز حضور داشت و ساعت كوچكي داشت كه بوسيله آن براي نماز شب همانند سحر خيزان به رختخواب پشت پا مي زد و مهياي نماز شب مي شد و بسيار مواظب بود كه كسي از عبادت وي و راز و نياز با پروردگار خويش مطلع نشود. شهيد پردال كه در بيش از ۱۲عمليات و حمله شركت داشته و تجريبات نظامي زيادي اندوخته بود و همواره ترجيح مي داد به عنوان يك بسيجي ساده در كنار رزمندگان عاشقانه و خالصانه به حماسه آفريني بپردازد و براي آخرين بار كه در جبهه جزء گروهان ويژه فاتحين (طلاب)از لشكر ويژه ۲۳كربلا بود با اصرار بسيار زياد فرمانده اش و با طلب كمك از قرآنو استخاره زدن مسئوليتي را قبول نمود. و سرانجام در عمليات كربلاي ۵خود و فرمانده اش و عده اي ا رزمندگان تحت اختيارشان كه همگي از طلاب بودن به لقاي يار پيوستند و دعوت حق را عاشقانه و خالصانه همانند مولايشان حسين لبيك گفتند و به خيل شهداي روحاني پيوستند.
#سالروز_شهادت
🍃🌹هدیه به روح شهدا و شهدای مدافع حرم آل الله صلوات🌹🍃
🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌹🍃
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی....
#یازهرا...🌷🕊
#لبیک_یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــــ..🌷🕊
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb6
7.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#روحی_فداک_یازینب...🌹🏴
#وای_مادرم...😭
#ابومهدی ..🌷🕊
#حاج_قاسم...🌷🕊
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🏴
#یازهرا....🌹🏴
#لبیک_یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــ....🌹🏴
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb6
---~~ 🌴 #لبیک_یازینب...🌴~~---
بر زانوی تنهایی ام دارم سرت را
با گریه می بینم غروب آخرت را
من التماس لحظه های درد هستم
آیا نگاهی می کنی دور و برت را؟
دست مرا بستند و پشتم را شکستند
می بینی آیا حال و روز حیدرت را؟
حالا که روی پای من از حال رفتی
فهمیده ام اوضاع و احوال سرت را!
پروانه حرف عشق را هرگز نمی زد
می دید اگر یک مشت از خاکسترت را
افتاده ام پشت درِ قفل نگاهت
واکن دوباره چشمهای نوبرت را
بر زانوی تنهایی خود سر گذارم
وقتی ندارم بر سر زانو سرت را
🌴 #یازینب...
بر زانوی تنهایی ام دارم سرت را با گریه می بینم غروب آخرت را من التماس لحظه های درد هستم آیا نگاهی
ای وای مادرم مادرم مادرم....😭
می بینی آیا حال و روز حیدرت را؟
🌴 #یازینب...
بر زانوی تنهایی ام دارم سرت را با گریه می بینم غروب آخرت را من التماس لحظه های درد هستم آیا نگاهی
یازهرا....😭
من ندیدم که شبی پلک بهم بگذاری
هرشب از شدت درد کمرت بیداری
استراحت کن عزیزم ، بخدا میدانم
خسته ای ، بی رمقی ، سوخته ای ، بیماری
جان من سعی نکن با کمر تا شده ات
محض آرامش من بستر خود برداری
سرفه هایت بخدا قاتل جانم شده است
بس که خونابه در این سینه ی زخمی داری
سعی کن خوب شوی ، ای همه دارایی من
زینبت را به چه کس بعد خودت بسپاری
مونس خستگی حیدر خیبر شکنی
تو نباشی چه کسی میدهدم دلداری
🌴 #یازینب...
یازهرا....😭 من ندیدم که شبی پلک بهم بگذاری هرشب از شدت درد کمرت بیداری استراحت کن عزیزم ، بخدا مید
خسته ای،بی رمقی،سوخته ای،بیماری...
سعی کن خوب شوی،ای همه دارایی من...
زینبت را به چه کس بعدخودت میسپاری وای وای...😭
🌴 #یازینب...
یازهرا....😭 من ندیدم که شبی پلک بهم بگذاری هرشب از شدت درد کمرت بیداری استراحت کن عزیزم ، بخدا مید
زهرا جانم....
سرفه هایت بخدا قاتل جانم شده است....
در کوچه چه محشر شده سادات ببخشند
اینگونه مقدّر شده سادات ببخشند
این روضه ی ناموسی و این قصه ی کوچه
تکرار مکرر شده سادات ببخشند
دیوار که تقصیر ندارد به گمانم
هر چه شده از در شده سادات ببخشند
مادر که زمین خورده و بابا که شکسته
ششماهه که پرپر شده سادات ببخشند
مظلومه ی دنیاست ولی قاتل زهرا
مظلومیِ حیدر شده سادات ببخشند
دل سوخت ازین غصه که بین همه تقسیم
ارثیّه ی مادر شده سادات ببخشند...