eitaa logo
🌴 #یازینب...
2.4هزار دنبال‌کننده
18.5هزار عکس
8.3هزار ویدیو
27 فایل
@Yazinb69armaghan ما سینه زدیم،بی‌صدا باریدند از هر چه که دم زدیم،آنها دیدند مامدعیان صف اول بودیم ازآخر مجلس شهدارا چیدند این زمان زنده نگه داشتن یادشهداکمتر ازشهادت نیست #یازینب‌.. جهت تبادل🌹👇🌹 @ahmadmakiyan14 تبادل بالای ۲k🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
🌴 #یازینب...
ای میهمان بی بدن ای سر خوش آمدی از بزم این جماعت مهمان کش آمدی راهب نصرانی.. با چه سختی پول داد گف
راهب نصرانی.. آقا.. قسمش داد گفت با من حرف بزن ..😭 من دیدم رو نیزه داشتی قرآن میخوندی ..😭 این سر یه سر معمولی نیست ، بگو کی هستی...😭 روحت شاد جانی بت ... ما را ببرید پیش روضه راهب نصرانی...😭
🌴 #یازینب...
راهب نصرانی.. آقا.. قسمش داد گفت با من حرف بزن ..😭 من دیدم رو نیزه داشتی قرآن میخوندی ..😭 این سر ی
فرمود: أنَا المَظلومُ، أنَا العَطشانُ وأنَا المَقتولُ بِکَربَلاءَ، ..😭 یه وقتی دید یه هودجی از آسمان به زمین فرود آمد .. چندتا خانم پیاده شدن ، اما همه حواسشون به یه خانمیه که با قد خمیده داره راه میره ..😭 دست به پهلو گرفته داره راه میره..😭 وای مادرم ...😭 حسینم...😭
🌴 #یازینب...
فرمود: أنَا المَظلومُ، أنَا العَطشانُ وأنَا المَقتولُ بِکَربَلاءَ، ..😭 یه وقتی دید یه هودجی از آس
خوشا به بزم عزاخانه اش که تا دم صبح شنید پیش سرت روضه های زهرا را‌.😭 چرا برید سرت را به روی دامنِ من چرا نشاند به خون این دو چشم زیبا را..😭 چگونه سنگ شکسته جبین و دندانت چگونه زخم ترک داده رویِ لبها را...😭 به روی نیزه سرت بود و خیمه ها می سوخت رسید شعله و زلف تو در هوا می سوخت..😭 وای حسین...😭
🌴 #یازینب...
خوشا به بزم عزاخانه اش که تا دم صبح شنید پیش سرت روضه های زهرا را‌.😭 چرا برید سرت را به روی دامنِ م
بچه ها مادرمان حضرت زهرا... هی صدا میزنه دستت درد نکنه راهب.. سر پسرم با گلاب شستشو دادی😭 اما مسلمونا دورش کردن..😭 یکی با سنگ میزد..😭 یکی با نیزه میزد ..😭 یکی با شمشیر ..😭 امان از دل زینب...😭
🌴 #یازینب...
بچه ها مادرمان حضرت زهرا... هی صدا میزنه دستت درد نکنه راهب.. سر پسرم با گلاب شستشو دادی😭 اما مسل
داداش شهیدم جانی بت... امروز می آییم تشییع پیکرت ، می آییم شاید یه کم جبران کرده باشیم کار راهب نصرانی رو...😭 با گل ازت استقبال می‌کنیم 😭
بچه ها بزارید یه بار دیگه روضه راهب نصرانی... را بگم ...😭
🌴 #یازینب...
داداش شهیدم جانی بت... امروز می آییم تشییع پیکرت ، می آییم شاید یه کم جبران کرده باشیم کار راهب نصر
میگن راهبی بوده،شبش خواب حضرت عیسی مسیح را می‌بیند که می گوید: فلانی مهمانی داری و اون مهمان برای عیسی مسیح خیلی عزیز است باید از او خوب پذیرایی کنی آبرو داری کن راهب میگه بلند شدم از صبح هی چشمم به این راه دوخته شده بود قرار یک مهمان عزیز بیاد برای عیسی مسیح باید خوب پذیرایی کنم؛هی نگاه کرد هی نگاه کرد دید نیومد ظهر شد شروع کرد نگاه کردن دم دمای غروب...😭
🌴 #یازینب...
میگن راهبی بوده،شبش خواب حضرت عیسی مسیح را می‌بیند که می گوید: فلانی مهمانی داری و اون مهمان برای عی
جلو جلو اراذل اوباش دارن میان و پشت سر این اراذل اوباش یک آقا رو بستنش به شتری لنگ و پشت سر اون اقا ۸۴ زن و بچه و این ها، چندتا سر به نیزه بلند است این راهب کمی نگاه کرد دید بچه ها بیشتر به یک سر نگاه می کنند بین این همه سر یک سر خیلی جلوه دارد؛خود راهب نگاه کرد دلش را برد این سر...😭
🌴 #یازینب...
جلو جلو اراذل اوباش دارن میان و پشت سر این اراذل اوباش یک آقا رو بستنش به شتری لنگ و پشت سر اون اقا
گفت: این همان مهمان عیسی مسیح است بخدا😭 همان است،همانی که عیسی مسیح گفته بود😭 کاروان نزدیک شد،این ها صدا زدند راهب جاداری ما می خواهیم این جا استراحت کنیم،ما می خواهیم امشب اینجا باشیم.میگه گفتم: بله جا هست میگه دیدم خودشان خیمه زدند رفتن شروع کردن غذا آماده کردن اما بچه ها خانم ها پشت دیوار کمین کردند،پناه گرفتند...
🌴 #یازینب...
گفت: این همان مهمان عیسی مسیح است بخدا😭 همان است،همانی که عیسی مسیح گفته بود😭 کاروان نزدیک شد،این ها
امان از دل زینب...😭 میگه دیدم یک خانمی بین این خانم ها هی داره میگه رباب بچه هارا جمع کن؛کلثوم نزار بچه ها از هم جدا بشند؛فضه اگه می توانی یکی دوتایشان را بغل بگیر ؛اون ناز دانه راهم بگید بیاد بغل خود عمه این دختر بچه هی می گفت: عمه پام درد می کنه،عمه منزل قبلی از کاروان جا موندم بد زدند عمه کمرم درد میکنه،همه را آرام کرد. راهب میگه: این سر سرکی؟گفتند راهب این سر بزرگی این سر حسین پسر پیغمبره..😭
🌴 #یازینب...
امان از دل زینب...😭 میگه دیدم یک خانمی بین این خانم ها هی داره میگه رباب بچه هارا جمع کن؛کلثوم نزار
میگه سر را گرفتم گفتم:《من این سر را می خواهم امشب گفتن این جوری نمیشه باید پول بدی؛میگه هرچی پول داشتم جمع کردم دادم به این ها که این سر را یک شب نگه دارم سر را اورد توی دیر شروع کرد با این سر حرف زدن؛ ای سر تو کی هستی، خودت رو به من معرفی کن؛هی حرف زد دید جوابی نمی شنوه😭 حسین...😭
🌴 #یازینب...
میگه سر را گرفتم گفتم:《من این سر را می خواهم امشب گفتن این جوری نمیشه باید پول بدی؛میگه هرچی پول داش
خدایا به حق عیسی به این سر بگو بامن حرف بزنه میگه یک وقت دیدم این لبها داره به هم می خوره.میگه گوشم رو بردم جلو ببینم چی میگه؛صدا آمد راهب چی می خوای بشنوی؟ صدازد شما کی هستید؟ میگه دیدم لبها دوباره به هم می خوره می خوای من را بشناسی《انا ابن محمد مصطفی(صلی الله علیه و آله و سلّم)،انا ابن علی المرتضی(علیه‌السلام) انا ابن فاطمه زهرا(سلام الله علیها)؛راهب داره گوش میده‌. یهو لب ها دوباره به هم خورد: انا المظلوم،انا الغریب،انا العطشان یک دفعه دیدند صورت به صورت این سر گذاشت:چرا صورتت خون آلودِ؟ این خون علی اکبر علی اصغر..😭 حرف هاشو زد؛شروع کرد با گلاب این سر را شست و شو دادن،تاصبح با این سر درد و دل کرد وقتی صبح شد.کاروان آماده ،منتظر راهب سر را برگردانه؛بعضی از بچه ها میگفتن:عمه خدا به دادمان برسِه،آن ها که مسلمان بودند باسر بابامون اون جوری کردند،این که مسیحی است چی کار میکنه یک وقت دیدن زینب میگه الهی خیر ببینی،خدا خیرت بده راهب، چی شد مگه عمه؟پاشید ببینید با باباتون چه کرده. یا حسین..😭 یا حسین...😭یا حسین..😭 تمام میکنم روضه امشب رو 😭 التماس دعا...