eitaa logo
🌴 #یازینب...
2.4هزار دنبال‌کننده
18.2هزار عکس
8.1هزار ویدیو
27 فایل
@Yazinb69armaghan ما سینه زدیم،بی‌صدا باریدند از هر چه که دم زدیم،آنها دیدند مامدعیان صف اول بودیم ازآخر مجلس شهدارا چیدند این زمان زنده نگه داشتن یادشهداکمتر ازشهادت نیست #یازینب‌.. جهت تبادل🌹👇🌹 @ahmadmakiyan14 تبادل بالای ۲k🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊🌹🔹 🌹 🔹 🌷 مدافع حرم طلبه شهید احمد مکیان🌷 🍃🌺 : سند گمنامی🌺🍃 دوم...(قسمت هشتم ) 🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷🕊 🌺 برادر من فرشته نبود اینکه بخواهم بگویم هیچ عیب و نقصی نداشت نه ولی سعی می کرد به مرور زمان خودش را خوب کند به نظرم چیزی که احمد را به مقام شهادت رساند اراده قوی و محکمی بود که از خودش نشان می داد بارها شده بود کاری را با هم شروع می کردیم ولی به خاطر مسائلی وسط کار خسته می شدیم ولی احمد تا آخر کارش را ادامه می داد. مثل همین حفظ قرآن. من و محمد حسن تا جز ۱۰ حفظ کردیم ولی احمد تقریبا حفظش را کامل کرد. راوی: 🌷🕊 🍃🌺محمد حسین مکیان🌺🍃 ...‌ 🌹 🔹🌹 🌹🕊🌹 🕊🔹🌹🕊🔹🌹🕊🔹 ... http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3
🌴 #یازینب...
🕊🌹🔹 🌹 🔹 #زندگینامه 🌷 مدافع حرم طلبه شهید احمد مکیان🌷 🍃🌺 #کتاب : سند گمنامی🌺🍃 #فصل دوم...(قسمت
🕊🌹🔹 🌹 🔹 🌷 مدافع حرم طلبه شهید احمد مکیان🌷 🍃🌺 : سند گمنامی🌺🍃 دوم...(قسمت یازدهم ) 🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷🕊 🌺 توی ورزش کردن هم اراده و پشت کارش بیشتر از ما بود. یک مدتی با هم می رفتیم بدنسازی. ما بعد از مدتی که رفتیم خسته شدیم و رها کردیم ولی احمد مصمم و با اراده تا آخر ادامه داد‌ هم روی خوارکش وقت گذاشت و هم روی ورزش. به همین خاطر خاطر هم رشد کرد و از نظر جسمانی از ما خیلی بزرگتر و قوی تر شد. 🌷🍃🌷🍃🏴🍃🌷🍃🌷 ..(قسمت دوازدهم ) .. مدتی بود که وارد یک هیت عزاداری شده بودیم. با بچه های هیت هم خیلی رفیق بودیم. تا اینکه یکی از دوستان برای ما صحبتی کرد به این مضمون که روشی که در این هیت برای عزاداری انتخاب شده اشتباه است و شما دارید اشتباه عمل می کنید. ما هم شور جوانی داشتیم و قبول نمی کردیم که کسی بگوید کار شما اشتباه است. حتی به او برگشتیم که چرا این حرف ها را می زنی. ولی احمد وقتی حرف های این بنده خدا را شنید و دید حرف حق می زند حرفش را قبول کرد. بچه های هیت از رفقای صمیمی ما و احمد بودند و سخت بود این حرف ها را به آنها بزنیم ولی ولی احمد اینکار را کرد و اشتباهات بچه ها را تذکر داد. حتی وقتی دید حاضر نیستند از کارهای اشتباهشان دست بردارند دور همه شان را خط کشید و قطع رابطه کرد. راوی: 🌷🕊 🍃🌺محمد حسین مکیان🌺🍃 ...‌ 🌹 🔹🌹 🌹🕊🌹 🕊🔹🌹🕊🔹🌹🕊🔹 ... http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3
🕊🌹🔹 🌹 🔹 🌷 مدافع حرم طلبه شهید احمد مکیان🌷 🍃🌺 : سند گمنامی🌺🍃 دوم...(قسمت شانزدهم ) 🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷🕊 🌺 ..🌹 یکبار به خاطر شوخی هایی که می کردیم بینمان شکر آب شده بود همان موقع من نیاز شدید به پول پیدا کردم با اینکه بینمان کدورت بود و رابطه خوبی نداشتیم ولی طوری که من نفهمم پول را به من رساند. اول هم متوجه نشدم ولی بعدها فهمیدم کار احمد بوده است. 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 ....(قسمت هفدهم) ...🌹 من به خاطر سفرهای تفریحی و زیارتی که می رفتم زیاد بدهکار می شدم توی خانواده به این مسله معروف شده بودم از طرفی خوشم نمی آمد که کسی با حالت ترحم و کمک کردن به من پول بدهد. احمد که از بدهی ها و روحیاتم خبر داشت می رفت روی فاز شوخی و می گفت حسن من نذر کردم اگر فلان مشکلم حل بشه بدهی های تو رو بدهم. اینجوری هم به من کمک می کرد هم موجب ناراحتی و سرشکستگی من نمی شد. راوی: 🌷🕊 🍃🌺 محمدحسن مکیان🌺🍃 ...‌ 🌹 🔹🌹 🌹🕊🌹 🕊🔹🌹🕊🔹🌹🕊🔹 ... http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3
🕊🌹🔹 🌹 🔹 🌷 مدافع حرم طلبه شهید احمد مکیان🌷 🍃🌺 : سند گمنامی🌺🍃 دوم...(قسمت نوزدهم ) 🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷🕊 🌺 ... هیتی که توی خانه راه انداخته بودیم طوری بود که همه بچه ها می توانستند مداحی کنند فقط باید قبل از مراسم یک بار پشت بلند گو تمرین می کردند تا بقیه تایید کنند و اگر مشکلی هست قبل از مراسم رفع شود. یک بار که مداح و روضه خوانمان شهر هایشان تمام شده بود و دیگر چیزی برای خواندن نداشتند من از فرصت استفاده کردم و رفتم پشت بلندگو شعری که از قبل آماده کرده بودم را خواندم و یک اشتباه خنده دار کردم جایی از مداحی باید می گفتم بی بی زینب و چند بار این جمله را تکرار می کردم ولی من با صدای بلند می گفتم بی بی حیدر حیدر با همین اشتباه بچه ها ریختند به خنده و مجلس عزاداری تبدیل به مجلس خنده شد سینه زنی به هم ریخت و مجلس همانجا تمام شد بعد از جلسه همه مرا سرزنش می کردند ولی احمد از من دفاع کرد و گفت تقصیر خودمان بود که قبل از مراسم نگذاشتیم تمرین کند همین حمایت احمد باعث شد تا بعد از آن هم دوباره مجالی برای مداحی کردنم فراهم شود. راوی: 🌷🕊 🍃🌺 محمدحسن مکیان🌺🍃 ...‌ 🌹 🔹🌹 🌹🕊🌹 🕊🔹🌹🕊🔹🌹🕊🔹 ... http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3
🌴 #یازینب...
🕊🌹🔹 🌹 🔹 #زندگینامه 🌷 مدافع حرم طلبه شهید احمد مکیان🌷 🍃🌺 #کتاب : سند گمنامی🌺🍃 #فصل دوم...(قسمت
🕊🌹🔹 🌹 🔹 🌷 مدافع حرم طلبه شهید احمد مکیان🌷 🍃🌺 : سند گمنامی🌺🍃 دوم...(قسمت بیستم ) 🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷🕊 🌺 ...💐 من و برادر دو قلویم با احمد و دوستش برای خودمان یک گروه بودیم گروهی که بیشتر جاها با هم بودند بین ما احمد قدرت مدیریت بیشتری داشت به همین خاطر نقش سرگروه را برایمان بازی می کرد نه اینکه بخواهد نظرش را به ما تحمیل کند ولی طوری بود که ما از احمد حرف شنوی داشتیم. مثلا اگر بحث می شد برای تفریح کدام کوه برویم و هر کس نظری می داد حرف احمد ختم کلام بود طوری بود که دیگر روی حرفش حرف نمی زدیم. دیگران هم که ما را می دیدند همین حس را داشتند احمد را بزرگ ما حساب می کردند نمونه اش بحث رنگ کاری ساختمان بود اول از همه من کار را پیدا کردم بعد بچه ها آمدند و کارمان گروهی شد ولی صاحب کارمان وقتی می خواست کاری را به گروه محول کند کار را به احمد می داد. راوی: 🌷🕊 🍃🌺 محمدحسن مکیان🌺🍃 ...‌ 🌹 🔹🌹 🌹🕊🌹 🕊🔹🌹🕊🔹🌹🕊🔹 ... http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3