#زهرا...
#درد_دل...
🕊🌷بسم رب شهدا و الصدیقین🌷🕊
۲۲بهمن۱۳۶۱
رملهای داغ و سوزناک کانالکمیل
ارتش بعثی که با تمام توان دشت را
زیر آتش گرفته بود
شهید ابراهیم هادی
بچههایی که پنج روز در محاصره بودند
و رمقی برایشان نمانده بود
همه بچهها تشنه لب کنار یکدیگر
با جراحتهای فراوان ب دیوارههای کانال
تکیه داده و ذکر #یازهرا...میگفتند..
در این میان فقط شهدا بودند
که دستان عباسبنعلی را بوسیده
و سیراب شده بودند..
خبری از ابراهیم نبود..
میان سرخی غروب
سه نفر ب طرفمان دویدند
پرسیدیم از کجا میآئید..؟!
حال حرف زدن نداشت
نفسی تازه کرد و گفت:
از بچههای کانالکمیل هستیم
با اضطراب پرسیدم بقیه بچهها..؟!
به سختی سرش را بالا آورد و گفت:
فکر نکنم کسی دیگر زنده باشد..
هول شدم
گفتم چطور ۵روز مقاومت کردید؟!
گفت:
ما زیر جنازهها مخفی بودیم
اما یکی بود که این پنج روز کانال رو
سرپا نگه داشت..
دوباره نفسی تازه کرد و گفت:
عجب آدمی بود
یک طرف آرپیجی میزد و یک طرف
با تیربار شلیک میکرد..
آن یکی گفت: این پسر اصلا خستگی نداشت..
گفتم: مگر فرماندهان شهید نشدند
پس از که حرف میزنی؟!
گفت: نمیدانم جوانی بود که نمیشناختمش
موهایش کوتاه بود و شلوار کردی پایش بود
و با مداحیهایش ب ما روحیه میداد..
با نگرانی دستانش را گرفتم و گفتم:
آقا ابرام رو میگی؟درسته؟؟
گفت: آره انگار دوتا از بچههای قدیمی کانال آقا ابراهیم صدایش میزدند..
آن یکی گفت: تا آخرین لحظه که عراق
آتیش میریخت با ما بود بعد بهمون گفت که عراق نیروهایش رو برده عقب و احتمال داره آتیش سنگین بریزه..
گفت: من دیدمش که زدنش
با همان انفجارهای اول روی زمین افتاد
بدنم سست شد
اشک از چشمانم جاری شد
شانههایم تکان میخورد..
خبر مفقود شدن ابراهیم
سریع بین بچهها پخش شد..
صدای صادق آهنگران
داغ همه را تازه میکرد
ای از سفر برگشتگان
کو شهیدانتان کو شهیدانتان..
آره رُفقا
داداش ابراهیم مفقود شد
گمنام شد..
داداش ابراهیم که میگفت
قشنگترین شهادت شهادتیه که
هیچی ازت باقی نمونه..
داداش ابراهیم به افضل شهادت رسید..
ابراهیم فرشته بود..
بچهآسمان بود..
خیر و صلاح رو تشخیص میداد..
خالص و مخلص بود..
شهید هادی مفقود شد
اما یاد و عشقش بیشک تو دل خیلیا هست
یادش چراغ راه خیلیا شده
خیلیا باهاش راه رو پیدا کردن
خیلیا حاجت گرفتن
خیلیا بهش میگن داداش..
و ابراهیم یه داداش واقعیه
برای همه اونایی که میخان
شبیه ابراهیم زندگی کنن
و راهش رو ادامه بدن..
#برامون_دعا_کنید....😔
#یازینب...
🌴 #یازینب...
درد_دل...🌷🕊 #شهدا_التماس_دعا....😔 🍃🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹🍃 امروز پنجشنبه است... #شب_جمعه.. ی
#السلام_علیک_یا_فاطمهالزهرا...🌹🍃
#اَلسَّلامُ_عَلَیْکِ_یا_سَیِّدَتَنا_رُقَیَّةَ_بِنْتَ_الْحُسَیْنِ_الشَّهیدِ....🌹🍃
#شب_هجدهم_ماه_مبارک_رمضان...🌹
#یازهرا...🌹🍃
#درد_دل...
🕊🌷بسم رب شهدا و الصدیقین🌷🕊
۲۲بهمن۱۳۶۱
رملهای داغ و سوزناک کانالکمیل
ارتش بعثی که با تمام توان دشت را
زیر آتش گرفته بود
#شهید_ابراهیم_هادی🌷🕊
بچههایی که پنج روز در محاصره بودند
و رمقی برایشان نمانده بود
همه بچهها تشنه لب کنار یکدیگر
با جراحتهای فراوان ب دیوارههای کانال
تکیه داده و ذکر #یازهرا...میگفتند..
در این میان فقط شهدا بودند
که دستان عباسبنعلی را بوسیده
و سیراب شده بودند..
خبری از ابراهیم نبود..
میان سرخی غروب
سه نفر ب طرفمان دویدند
پرسیدیم از کجا میآئید..؟!
حال حرف زدن نداشت
نفسی تازه کرد و گفت:
از بچههای کانالکمیل هستیم
با اضطراب پرسیدم بقیه بچهها..؟!
به سختی سرش را بالا آورد و گفت:
فکر نکنم کسی دیگر زنده باشد..
هول شدم
گفتم چطور ۵روز مقاومت کردید؟!
گفت:
ما زیر جنازهها مخفی بودیم
اما یکی بود که این پنج روز کانال رو
سرپا نگه داشت..
دوباره نفسی تازه کرد و گفت:
عجب آدمی بود
یک طرف آرپیجی میزد و یک طرف
با تیربار شلیک میکرد..
آن یکی گفت: این پسر اصلا خستگی نداشت..
گفتم: مگر فرماندهان شهید نشدند
پس از که حرف میزنی؟!
گفت: نمیدانم جوانی بود که نمیشناختمش
موهایش کوتاه بود و شلوار کردی پایش بود
و با مداحیهایش ب ما روحیه میداد..
با نگرانی دستانش را گرفتم و گفتم:
آقا ابرام رو میگی؟درسته؟؟
گفت: آره انگار دوتا از بچههای قدیمی کانال آقا ابراهیم صدایش میزدند..
آن یکی گفت: تا آخرین لحظه که عراق
آتیش میریخت با ما بود بعد بهمون گفت که عراق نیروهایش رو برده عقب و احتمال داره آتیش سنگین بریزه..
گفت: من دیدمش که زدنش
با همان انفجارهای اول روی زمین افتاد
بدنم سست شد
اشک از چشمانم جاری شد
شانههایم تکان میخورد..
خبر مفقود شدن ابراهیم
سریع بین بچهها پخش شد..
صدای صادق آهنگران
داغ همه را تازه میکرد
ای از سفر برگشتگان
کو شهیدانتان کو شهیدانتان..
آره رُفقا
داداش ابراهیم مفقود شد
گمنام شد..
داداش ابراهیم که میگفت
قشنگترین شهادت شهادتیه که
هیچی ازت باقی نمونه..
داداش ابراهیم به افضل شهادت رسید..
ابراهیم فرشته بود..
بچهآسمان بود..
خیر و صلاح رو تشخیص میداد..
خالص و مخلص بود..
شهید هادی مفقود شد
اما یاد و عشقش بیشک تو دل خیلیا هست
یادش چراغ راه خیلیا شده
خیلیا باهاش راه رو پیدا کردن
خیلیا حاجت گرفتن
خیلیا بهش میگن داداش..
و ابراهیم یه داداش واقعیه
برای همه اونایی که میخان
شبیه ابراهیم زندگی کنن
و راهش رو ادامه بدن..
#برامون_دعا_کنید....😔
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات 💐
🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا....🌹🍃
#یـــازیــنـــبــــــ....🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb4
---~~ 🌴 #لبیک_یازینب...🌴~~---
🌴 #یازینب...
#السلام_علیک_یا_فاطمهالزهرا...🌹🍃 #اَلسَّلامُ_عَلَیْکِ_یا_سَیِّدَتَنا_رُقَیَّةَ_بِنْتَ_الْحُسَیْن
#السلام_علیک_یا_فاطمهالزهرا...🌹🍃
#اَلسَّلامُ_عَلَیْکِ_یا_سَیِّدَتَنا_رُقَیَّةَ_بِنْتَ_الْحُسَیْنِ_الشَّهیدِ....🌹🍃
#شب_هجدهم_ماه_مبارک_رمضان...🌹
#یازهرا...🌹🍃
#درد_دل...
🕊🌷بسم رب شهدا و الصدیقین🌷🕊
۲۲بهمن۱۳۶۱
رملهای داغ و سوزناک کانالکمیل
ارتش بعثی که با تمام توان دشت را
زیر آتش گرفته بود
#شهید_ابراهیم_هادی🌷🕊
بچههایی که پنج روز در محاصره بودند
و رمقی برایشان نمانده بود
همه بچهها تشنه لب کنار یکدیگر
با جراحتهای فراوان ب دیوارههای کانال
تکیه داده و ذکر #یازهرا...میگفتند..
در این میان فقط شهدا بودند
که دستان عباسبنعلی را بوسیده
و سیراب شده بودند..
خبری از ابراهیم نبود..
میان سرخی غروب
سه نفر ب طرفمان دویدند
پرسیدیم از کجا میآئید..؟!
حال حرف زدن نداشت
نفسی تازه کرد و گفت:
از بچههای کانالکمیل هستیم
با اضطراب پرسیدم بقیه بچهها..؟!
به سختی سرش را بالا آورد و گفت:
فکر نکنم کسی دیگر زنده باشد..
هول شدم
گفتم چطور ۵روز مقاومت کردید؟!
گفت:
ما زیر جنازهها مخفی بودیم
اما یکی بود که این پنج روز کانال رو
سرپا نگه داشت..
دوباره نفسی تازه کرد و گفت:
عجب آدمی بود
یک طرف آرپیجی میزد و یک طرف
با تیربار شلیک میکرد..
آن یکی گفت: این پسر اصلا خستگی نداشت..
گفتم: مگر فرماندهان شهید نشدند
پس از که حرف میزنی؟!
گفت: نمیدانم جوانی بود که نمیشناختمش
موهایش کوتاه بود و شلوار کردی پایش بود
و با مداحیهایش ب ما روحیه میداد..
با نگرانی دستانش را گرفتم و گفتم:
آقا ابرام رو میگی؟درسته؟؟
گفت: آره انگار دوتا از بچههای قدیمی کانال آقا ابراهیم صدایش میزدند..
آن یکی گفت: تا آخرین لحظه که عراق
آتیش میریخت با ما بود بعد بهمون گفت که عراق نیروهایش رو برده عقب و احتمال داره آتیش سنگین بریزه..
گفت: من دیدمش که زدنش
با همان انفجارهای اول روی زمین افتاد
بدنم سست شد
اشک از چشمانم جاری شد
شانههایم تکان میخورد..
خبر مفقود شدن ابراهیم
سریع بین بچهها پخش شد..
صدای صادق آهنگران
داغ همه را تازه میکرد
ای از سفر برگشتگان
کو شهیدانتان کو شهیدانتان..
آره رُفقا
داداش ابراهیم مفقود شد
گمنام شد..
داداش ابراهیم که میگفت
قشنگترین شهادت شهادتیه که
هیچی ازت باقی نمونه..
داداش ابراهیم به افضل شهادت رسید..
ابراهیم فرشته بود..
بچهآسمان بود..
خیر و صلاح رو تشخیص میداد..
خالص و مخلص بود..
شهید هادی مفقود شد
اما یاد و عشقش بیشک تو دل خیلیا هست
یادش چراغ راه خیلیا شده
خیلیا باهاش راه رو پیدا کردن
خیلیا حاجت گرفتن
خیلیا بهش میگن داداش..
و ابراهیم یه داداش واقعیه
برای همه اونایی که میخان
شبیه ابراهیم زندگی کنن
و راهش رو ادامه بدن..
#برامون_دعا_کنید....😔
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات 💐
🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا....🌹🍃
#یـــازیــنـــبــــــ....🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb4
---~~ 🌴 #لبیک_یازینب...🌴~~---