eitaa logo
🌴 #یازینب...
2.4هزار دنبال‌کننده
18.2هزار عکس
8.1هزار ویدیو
27 فایل
@Yazinb69armaghan ما سینه زدیم،بی‌صدا باریدند از هر چه که دم زدیم،آنها دیدند مامدعیان صف اول بودیم ازآخر مجلس شهدارا چیدند این زمان زنده نگه داشتن یادشهداکمتر ازشهادت نیست #یازینب‌.. جهت تبادل🌹👇🌹 @ahmadmakiyan14 تبادل بالای ۲k🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
..... 🍃🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹🍃 پنج سفره از ضیافتت، جمع شد... و تو همچنان، به سفره داری ات، مشغولی.. ...؟ خداااا از بس آغوش گشودی.. و... من، رمیدم!! از بس، بوسه بارانم کردی و.. من ساده از کنار بوسه های بی نظیرت رد شدم!! از بس، سفره گستردی و... من به هنر رنگ رنگ تو، دل ندادم!!؟؟ ... از خودم خسته ام خدا.... از قلبی، که توان دریا شدن ندارد... از بالهایی، که جان بال زدن ندارد... از سجده هايي، که به درآغوش کشیدنت، ختم نمی شود... سحر است که؛ زمین را برایم خلوت کرده ای... تا من... دست در دست تو... گوشه ای از آسمان را بگیرم و.. پرواز کنم.. اما.. سنگینی روح کوچکم.. چنان زمین گیرم کرده.. که حتی هوس پرواز هم، به سرم نمی افتد!! چه کنم، محبوبم...؟؟ بی تو...همه آسمان هم، در یک شیشه دربسته، حبس می شود... چه رسد به روح تنگ من.. که عمريست در چهارچوب بدنم، حبس شده است!! امشب برای دریا شدنم...قنوت می گیرم.. برای رها شدنم از زنجیرهایی.. که پای دل مرا سخخخت بسته اند... تو...؛تنها گشاینده گره های کور زمینی... من جز تو... هیچ گره گشایی را نمي شناسم... ... خدا ؛ امشب گره های کوری را که همه عمر، به پای قلبم زده ام...باز می کنی؟؟ جامانده.... ...🌹🍃 🍃🌹اللهم عجل لولیک الفرج بحق حضرت زینب سلام الله علیها🌹🍃 ...🌹🍃 ...🌹🍃 ..🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3
🌴 #یازینب...
🌷 🔰او ۲۷ سال داشت و اهل همدان بود. از آن بچه های دوست داشتنی که هر پدری آرزوی آن را دارد. ، متین، خوش رفتار، درسخوان و ... به تازگی هم ازدواج💍 کرده بود. 🔰هر سال در ایام محرم به مناسبت سرور و سالار شهیدان ابا عبدالله الحسین🚩 در منزل پدری‌اش مراسم برپا میکردند تا اینکه بنا بر گفته خودش:↯↯   🔰یکی از همان روزها (محرم ۱۳۸۸)، بعد از مراسم خیلی خسته شده بودم آخرشب بود خوابیدم کمی قبل از اذان صبح بود که در خواب شهید چیت سازیان را دیدم، چند نفری👥 هم همراه ایشان بودند که من نشناختم. ایشان رو به من کرد و گفت: حتما به مراسم شما می آیم👌 و به شما سر می زنم.   🔰درحالیکه قشنگی روی لبانش نقش بسته بود که زیبایی و چهره اش را دو چندان می کرد. دلتنگی شدیدی💔 مرا احاطه کرد و دوست داشتم که با آنان باشم، موقع خداحافظی گفتم: علی آقا من میخواهم همراه شما بیایم😢 گفت: شما هم می آیی اما هنوز نرسیده است! 🔰برادرش می گوید: محمد اصلا آدم گوشه نشین و اهل نشستن و یک جا ماندن نبود🚫 حتی اگر یک روز می آمد همدان، آن روز را هم مدام در عجنب و جوش بود. برای مثال همین ، شب 21 ماه مبارک آمد همدان، با هم رفتیم گنج نامه و نشستیم چای☕️ خوردیم که شروع کرد به کردن من که مواظب پدر و مادر باش. 🔰این آمدن و رفتن من به همدان فقط به خاطر پدر و مادر است اما این بار که دارم میرم ، دیگر پدر و مادر را به تو می سپارم♥️ عادت داشت می خواست داخل اتاق من بشود در می زد. این آخرین بار نیمه شب در زد🚪 و داخل شد و گفت: اگه میشه مقداری بزار تا توی حال خودم با شم. 🔰من رفتم. شروع کرد به خواندن. برگشتم و گفتم: محمد چقدر نماز می خوانی؟😳 کمرت درد می گیرد، خسته میشی. گفت: امیر می خواهم توی این ماه رمضان شوم. 🔰خانه شان را بنده رنگ کردم، در کمدش را باز کردم و دیدم تمام در کمدش را با عکس های شهدا📸 پر کرده است و بالایشان نوشته بود: ای سر و پا! من بی سر و پا، خود را کنار عکس شهدا🌷 پیدا کردم. 🔰خوب که دقت کردم یک جای روی در کمدش بود، گفتم: محمد عکس یکی از شهدا🌷 رو بزن اینجا، این جای خالی قشنگ نیست😬 گفت: آنجا، جای عکس است. راوی: برادر شهید ... @yazinb3
🌴 #یازینب...
‌ #دلنوشته_ماه_مبارک_رمضان🌹🍃 #سحر_پنجم ... 🌹🍃 🍃🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹🍃 #زیباترین فصل زندگی ام.
🌹🍃 ....🌹🍃 🍃🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹🍃 ، جمع شد... و تو همچنان، به سفره داری ات، مشغولی.. ...؟ خداااا از بس آغوش گشودی.. و... من، رمیدم!! از بس، بوسه بارانم کردی و.. من ساده از کنار بوسه های بی نظیرت رد شدم!! از بس، سفره گستردی و... من به هنر رنگ رنگ تو، دل ندادم!!؟؟ ... از خودم خسته ام خدا.... از قلبی، که توان دریا شدن ندارد... از بالهایی، که جان بال زدن ندارد... از سجده هايي، که به درآغوش کشیدنت، ختم نمی شود... شش سحر است که؛ زمین را برایم خلوت کرده ای... تا من... دست در دست تو... گوشه ای از آسمان را بگیرم و.. پرواز کنم.. اما.. سنگینی روح کوچکم.. چنان زمین گیرم کرده.. که حتی هوس پرواز هم، به سرم نمی افتد!! چه کنم، محبوبم...؟؟ بی تو...همه آسمان هم، در یک شیشه دربسته، حبس می شود... چه رسد به روح تنگ من.. که عمريست در چهارچوب بدنم، حبس شده است!! امشب برای دریا شدنم...قنوت می گیرم.. برای رها شدنم از زنجیرهایی.. که پای دل مرا سخخخت بسته اند... تو...؛تنها گشاینده گره های کور زمینی... من جز تو... هیچ گره گشایی را نمي شناسم... ... خدا ؛ امشب گره های کوری را که همه عمر، به پای قلبم زده ام...باز می کنی؟؟ ...🌹🍃 🌹🍃 🌹🍃 ....🌹🍃 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---