eitaa logo
🌴 #یازینب...
2.5هزار دنبال‌کننده
22.4هزار عکس
10.7هزار ویدیو
35 فایل
@Yazinb69armaghan ما سینه زدیم،بی‌صدا باریدند از هر چه که دم زدیم،آنها دیدند مامدعیان صف اول بودیم ازآخر مجلس شهدارا چیدند این زمان زنده نگه داشتن یادشهداکمتر ازشهادت نیست #یازینب‌.. جهت تبادل🌹👇🌹 @ahmadmakiyan14 تبادل بالای ۲k🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
🌴 #یازینب...
🏴🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹🏴 🏴🌹#زندگینامه_ابوثمامه_صائدی🌹🏴 ابوثمامه صائدی عمرو بن عبدالله بن کعب مع
بیشتر منابع، نام ابوثمامه عمرو نقل کرده‌اند؛ اما برخی منابع نام‌های دیگری برای او نوشته‌اند و در ذکر برخی دیگر از مشخصات او با هم اختلاف دارند که گویا پاره‌ای از این اختلاف‌ها، معلول اشتباه کاتبان است از جمله کنیه او را ابوتمامه و نامش را زیاد و عمر و نسبت او را نیز مختلف آورده‌اند مانند صائدی، انصاری، صیداوی و صاعدی. بنو صائد، از زیرشاخه‌های قبیله هَمْدان است. برخی منابع نسب‌شناسی، نام مشخصات کامل ابوثمامه را چنین ذکر کرده‌اند: «زیاد بن عمرو بن عریب بن حنظلة بن دارم بن عبدالله الصائدی». دوران حضرت علی و امام حسنابوثمامه از تابعین و مشاهیر شیعه در کوفه بوده است.او از اصحاب امیرالمؤمنین است که در همه جنگ‌های دوران حکومت آن حضرت حضور داشته است. او را از اصحاب امام حسن نیز شمرده‌اند و بنابر برخی منابع، او در مبارزات آن حضرت با معاویه شرکت داشت. پس از مرگ معاویه، ابوثمامه در ماجرای دعوت امام حسین شرکت داشت و در خانه سلیمان بن صُرد خزاعی در کوفه حضور یافت و چون امام حسین به مکه رفت، نامه‌ای خطاب به آن حضرت به مکه فرستاد. وی هنگام مأموریت مسلم بن عقیل از سوی امام حسین در کوفه، کمک‌های مالی مردم را دریافت می‌کرد و تهیه اسلحه را بر عهده گرفت. مسلم بن عقیل پس از قیام در کوفه، فرماندهی قبیله‌های تمیم و هَمْدان را به او واگذار کرد. پس از شهادت مسلم بن عقیل تحت تعقیب ابن زیاد قرار گرفت و چند روزی در قبیله خود پنهان شد.سپس با نافع بن هلال، مخفیانه از کوفه بیرون رفت و در راه مکه به کربلا، به امام حسین پیوست و همراه آن حضرت، به کربلا رفت. او در واقعه کربلا مانعِ حضورِ مسلحانه کثیربن عبدالله شعبی، قاصد ابن سعد، نزد امام حسین شد و در روز عاشورا، هنگام ظهر، فرا رسیدن وقت نماز را به اردوگاه امام حسین اطلاع داد و امام او را دعا کرد. درباره جزئیات نبردهای ابوثمامه مطالب اندکی هست. طبری می‌گوید که وی، پسرعموی خود را که در لشکر عمر سعد بود به هلاکت رساند و پس از مالک بن دودان رهسپار میدان شد.وی چنین رجز می‌خواند: عزاء لآل المصطفی وبناته علی حبس خیر الناس سبط محمد عزاء لزهراءالنبی وزوجها خزانة علم الله من بعد أحمد عزاء لأهل الشرق والغرب کلهم وحزنا علی حبس الحسین المسدد فمن مبلغ عن النبی و بنته بأن ابنکم فی مجهد‌ای مجهد ترجمه:«تعزیت می‌گویم به آل پیامبر و دخترانش به خاطر گرفتاری نوادگان پیامبر که بهترین انسان‌ها هستند. تعزیت بر حضرت زهرا و همسرش که خزانه علم الهی بود پس از پیامبر. تعزیت بر همه مردمان مشرق و مغرب زمین و اندوه برای گرفتاری حسین راستگو و درست کردار کیست رساننده این پیام از من به حضرت نبی و دخترش که فرزندتان در رنج و سختی است و چه رنج و سختی بزرگی». از گفتگوی او با امام حسین در کربلا که منابع تاریخی نقل کرده‌اند، برمی‌آید او آگاهانه و مشتاقانه جنگ در رکاب امام حسین و شهادت را پذیرفته است.وی به دست قیس بن عبدالله به شهادت رسید. ...🌹🏴 ..🇮🇷🏴 _••🏴🌹 ...🌹🏴••_ ..🥀 ....🥀 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb2
🌴 #یازینب...
🏴🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹🏴 🏴🌹#زندگینامه_نافع_بن_هلال_بجلی🌹🏴 نافع بن هلال بَجَلی یا نافع بن هلال ج
در بعضی از منابع تاریخی و مقاتل، نام نافع بن هلال با نام هلال بن نافع اشتباه ثبت شده است.در حالی‌که هلال بن نافع نیز در واقعه کربلا حضور داشته ولی جزو سپاهیان عمر بن سعد و از گزارشگران آن واقعه است. نافع بن هلال از تیرۀ جمل، یکی از شاخه‌های قبیلۀ مَذحِج بوده و تبار یَمَنی داشته است. در منابع تاریخی با نسبت جَمَلی، بَجَلی، مُرادی، و بَجَلی مرادی از او یاد شده است. حکومت حضرت علی نافع از یاران امیرالمؤمنین علی علیه السلام بود و در جنگ‌های جمل، صفین و نهروان شرکت جست. گفته شده که نافع فردی شجاع و تیرانداز بوده است. از ابومِخنَف نقل شده که امیرمؤمنان علی او را آیین رزم آموخته بود. نافع بن هلال قبل از شهادت مسلم بن عقیل از کوفه خارج شداو یکی از چهار نفری بود که در عذیب الهجانات، به امام حسین پیوستند. حضرت از آنان احوال مردم کوفه را پرسید و آنان در پاسخ گفتند: اشراف و بزرگان کوفه به جهت رشوه‌هایی که گرفته‌اند علیه شما هستند و بقیه مردم، دلشان با شما ولی شمشیرشان علیه شما است.[۸] در برخی منابع به جای نافع بن هلال از جابر بن حارث سلمانی یاد شده است. تجدید بیعت با امام روز دوم محرم، امام حسین وارد کربلا شد. حضرت اهل بیت و یارانش را جمع کرد و خطاب به آنان سپس سخنانی ایراد کرد. پس از سخنان امام اصحاب در حمایت از آن حضرت، یکی پس از دیگری برخاستند و بر بیعت مجدد خود با ایشان پای فشردند. نافع، پس از زُهِیر بن قِین سخنانی در حمایت از امام ایراد کرد. پس از این که به دستور عمر بن سعد، آب را بر اردوگاه امام حسین بستند، امام حسین حضرت ابوالفضل را شبانه با سی سوار و بیست پیاده از جمله نافع بن هلال، به سوی فرات برای آوردن آب فرستاد. نافع در جلوی آنان در حرکت بود تا به شریعه فرات رسیدند. آنان مقداری آب به خیمه‌ها رساندند.شب عاشورا در نیمه‌های شب عاشورا که امام حسین، برای بررسی تپه‌ها و گردنه‌های اطراف، تنها از خیمه خارج شد؛ نافع آهسته به دنبال ایشان به راه افتاد. در راه بازگشت حضرت به نافع فرمود: «آیا نمی‌خواهی در این شب تار از بین این دو کوه بگذری و جان خودت را نجات دهی؟» نافع خود را به روی قدم‌های امام انداخت، گفت: «شمشیری دارم که به هزار درهم می‌ارزد و اسبی دارم که به همین اندازه می‌ارزد، پس به آن خدایی که به حضور در رکاب شما، بر من منت نهاد سوگند، تا هنگامی که شمشیرم به کار آید هرگز از شما جدا نمی‌شوم.» همچنین گفته شده است نافع هنگامی که احساس کرد اهل بیت امام حسین نگران وفاداری اصحاب آن حضرت هستند. با مشورت حبیب بن مظاهر اصحاب امام را نزدیک خیمه آن حضرت جمع کردند و آنان وفاداری خود را نسبت به امام اعلام کردند. برخی نقل کرده‌اند که هلال بن نافع تازه ازدواج کرده بود و چون روز عاشورا اراده میدان نبرد کرد، همسرش او را از رفتن منع نمود؛ ولی او بر یاری امام اصرار ورزید، و چون امام از قضیه آگاه شد، هلال را فرمود: همسرت نگران است و من دوست ندارم در جوانی به فراق یکدیگر مبتلا شوید؛ اگر می‏‎خواهی عیالت را بردار و از این بیابان برو. هلال گفت:‌ای پسر رسول خدا اگر در سختی تو را رها کنم و سراغ عیش و نوش خود روم، فردای قیامت پاسخ جدّت رسول خدارا چه گویم. گفته شده است در روز عاشورا پس از آنکه عَمرو بن قَرَظَه انصاری به شهادت رسید، برادرش علی، که از سپاهیان عمر بن سعد بود، به امام اعتراض کرد و به آن حضرت حمله کرد. اما نافع بن هلال او را مجروح ساخت. لشکر عمر بن سعد در حمله دسته جمعی او را محاصره کرده و هدف تیر و سنگ‌ قرار دادند و بازوان او را شکسته و او را به اسارت گرفتند. شمر و گروهی از یارانش، او را نزد عمر بن سعد آوردند. عمر بن سعد به او گفت: «ای نافع! وای بر تو! چرا با خود چنین کردی؟» نافع در حالی‌که خون بر محاسنش جاری بود گفت: «پروردگار من از قصد من آگاه است.» «به خدا سوگند، من دوازده نفر از شما را کشتم و خودم را ملامت نمی‌کنم، اگر بازوان من سالم بود نمی‌توانستید مرا اسیر کنید.» عمر بن سعد به شمر دستور داد تا او را بکشد! نافع به شمر گفت: «به خدا قسم‌ ای شمر! اگر تو از مسلمین باشی بر تو سخت خواهد بود که خدا را ملاقات کنی، در حالی‌که خون‌های ما را برگردن داشته باشی. خدا را سپاس می‌گویم که مرگ ما را به دست بدترین خلقش، قرار داد!» سپس به دست شمر به شهادت می‌رسد. نام نافع بن هلال در زیارت رجبیه امام حسین و زیارت ناحیه مقدسه آمده است. 👇👇
در منابع مختلف نام او، بشیر یا بشر و نام پدرش، عمرو یا عمر ثبت شده است. او از اهالی حضرموت و از قبیله کنده بود. او در کربلا به امام حسین پیوست و یکی از پسرانش به نام محمد نیز با او همراه بود. برخی منابع گفته‌اند: در روز عاشورا به بشیر گفتند پسرت در مرز ری اسیر شده است. او گفت: حساب کار او را به خدا وامی‌گذارم. دوست ندارم او اسیر باشد و من زنده بمانم. وقتی امام حسین این سخن او را شنید، فرمود: خدا تو را رحمت کند. تو از بیعت من آزادی. برو و برای رهایی فرزندت تلاش کن. او گفت: درندگان مرا زنده زنده بخورند اگر از شما جدا شوم و شما را با وجود اندک بودن یاران، تنها گذارم و بخواهم سراغ شما را از کاروانها بگیرم.» امام فرمود: پس این جامه‌ها را به پسرت محمد (که در کربلا همراه پدرش بود) بده تا برای آزاد کردن برادرش از آن استفاده کند. امام پنج لباس گرانبها به ارزش هزار دینار به او داد. در اینکه او در واقعه کربلا در چه هنگام به شهادت رسیده، دو گزارش متفاوت وجود دارد: بنابر گزارش ابومخنف، هنگام عزیمت امام حسین به میدان، تنها دو تن از یاران ایشان باقی مانده بودند: بشیر بن عمرو و عمرو بن ابی مطاع (و بنا بر نقلی سوید بن عمرو خثعمی). بشیر با دیدن آمادگی امام برای رفتن به میدان، بر آن شد تا از امام پیشی گیرد. پس به میدان رفت و پیش از امام به شهادت رسید.ولی در برخی منابع او را از شهدای حمله نخستین دانسته شده است. نام او در زیارت‌نامه‌ها نام او در زیارت رجبیه آمده است: «السَّلَامُ عَلَی بَشِیرِ بْنِ عَمْرٍو الْحَضْرَمِی»در زیارت ناحیه (غیر مشهور) نیز آمده است: «السَّلَامُ عَلَی بِشْرِ بْنِ عُمَرَ الْحَضْرَمِی شَکرَ اللَّهُ لَک قَوْلَک لِلْحُسَینِ وَ قَدْ أَذِنَ لَک فِی الِانْصِرَافِ أَکلَتْنِی إِذَنِ السِّبَاعُ حَیاً إِذَا فَارَقْتُک وَ أَسْأَلُ عَنْک الرُّکبَانَ وَ أَخْذُلُک مَعَ قِلَّةِ الْأَعْوَانِ لَا یکونُ هَذَا أَبَداً» ...🌹🏴 ..🇮🇷🏴 _••🏴🌹 ...🌹🏴••_ ..🥀 ....🥀 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb2
شبیب بن عبدالله نهشلی بصری را از بنی‌نهشل تیره‌ای از قبیله بنی‌تیم و از اعراب عدنانی یا بنی‌نفیل بن دارم دانسته‌اند.در برخی کتاب‌های متأخر به زبان فارسی به عنوان غلام حارث بن سریع همدانی معرفی شده که با سیف بن حارث و مالک بن عبدالله بن سریع، به کربلا آمده‌ است در این صورت با گزارش‌هایی که می‌گوید از مدینه همراه امام بوده است چندان سازگار نیست. مامقانی شبیب بن عبدالله غلام حارث بن سریع کوفی و صحابی پیامبر را غیر از شبیب بن عبدالله نهشلی دانسته است.محمدمهدی شمس الدین از حبیب بن عبدالله نهشلی به عنوان یکی از شهدای کربلا نام برده است و احتمال داده که شبیب بن عبدالله نهشلی با حبیب بن عبدالله نهشلی و ابوعمرو نهشلی یکی باشند شبیب از تابعین و از یاران امام علی بود و در جنگ‌‌های جمل، صفّین و نهروان شرکت داشت. بعد از شهادت امام علی به امام حسن پیوست و در کنار او بود. در زمان امام حسین وی جزء اصحاب آن حضرت به شمار می‌آمد. هنگامی که امام از مدینه به سوی مکه و سپس کربلا حرکت کرد او در کنار امام بود. در روز عاشورا در نبرد با دشمنان در حمله اول به شهادت رسید.در زیارت ناحیه از وی چنین یاد شده است: السَّلامُ عَلی شَبیبِ بْنِ عَبْدُ اللَّه النَّهْشَلی‌. ...🌹🏴 _••🏴🌹 ...🌹🏴••_ ..🥀 ....🥀 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6