🌴 #یازینب...
به یاد #سردار_شهید_حاج_حسن_اکبری🌷🕊 #شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات 💐 🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد
🕊🌷بسم الربّ الشهداوالصدیقین🌷🕊
مطالب من نه تنهایادآوری #شهیدقهرمان بلکه بیانگر احوالات مردی است که باداشتن رشادت ها،مروت ها،پهلوانی هاوفضایل اخلاقی بادریافت
مدال شهادت به کمال رسیده،
#سردار_شهید_حاج_حسن_اکبری شهیدجاویدالاثر،🌷🕊
شهیدمدافع حرم حضرت زینب سلام الله علیها،دانش آموخته ای ازمکتب ولایت است که خودمعلمی شددرتدریس خلوص وعشق وایثار،جرعه نوشی ازجام ساقی
کوثرکه خودساقی گردیدبرتشنگان،
وشدمدافع حرم خواهر امام حسین(علیهالسلام)
حضرت زینب(سلام الله علیها)،چیرگی برنفس راآموخت،
آنهم ازبهترین معلمش ومولایش علی(علیه السلام)
وچه زیبابه تصویرکشیدسیمای فتوت ومردانگی را، #سردار_شهید_حاج_حسن_اکبری🌷🕊 نشان دادکه می شوددراوج
آزادگی بندگی کردولی فقط حضرت حق را.
برادرم،
#سردار_شهید_حاج_حسن_اکبری🌷🕊 درسال۱۳۴۹/۳/۲۴
درجنوب شهرتهران درمحله ی هاشمی فعلی درخانواده ای مذهبی وپرجمعبت به دنیا آمد.
ایشان۲برادروهفت خواهردارندوفرزندششم خانواده بودند.
پدرومادربازحمت فراوان وباکسب روزی حلال مشغول به بزرگ کردن۱۰فرزندبودندوپدرومادر
قدکشیدن فرزندان را هرروزدرکنارانواع مشکلات میدیدند تاوقتی که جنگ شروع شد
ازهمان روزهای اول درجبهه هامشغول به فعالیت،بود.مادرم تعریف می کندازیک سال بعدجنگ که قدری بزرگ شده بودهرروزبه من
می گفت اجازه ی منوازپدربگیرتابه جبهه بروم.
البته مسئول اعزام بسیج محله هم مخالف بود
ومی گفت سنش کم است تااینکه اولین حضورش درجبهه ومخفیانه وبدون اطلاع والدین
وبادستکاری درشناسنامه اتفاق افتاد
تااینکه درچندین بارحضوردرجبهه شهیدنشدولی
به درجه جانبازی ۵۵درصدنائل آمد.
درخلال جنگ درسپاه پاسداران انقلاب اسلامی
استخدام ودردوره های تکاوری،چتربازی،
جنگ های چیریکی واسلحه شناسی وخنثی سازی
بمب وانواع مین هاراآموخت ودردانشگاه
امام حسین بادرجه استادی مشغول به تدریس به دانشجویان دررشته دافوس گردید.
که بعدازشهادت یکی ازسالن های تدریس دانشگاه امام حسین بنام (سردارشهیدحاج حسن اکبری)
نام گذاری شده است.
ازدواج ایشان نیزحکایت عجیبی دارد.
ایشان باشخصی به نام عباس کاشفی نیک
که بعدهادرجبهه ودرآغوش برادرم شهیدشد،
دوستی عمیقی داشتندبه طوری که باهم به جبهه می رفتندوباهم به مرخصی می آمدند.
درسال های آخرجنگ هنگامی که شهید(عباس)
تیرخورده بود درآغوش برادرم بودونفسهای آخررامی کشیدوبه برادرم گفت(من دراین لحظات
آخرعمرم خواسته ای ازتودارم تومثل برادرم بودی
ومن ازتوبسیارآموختم،می خواهم دامادخانواده ی
ماشوی.)برادرم پس ازقدری تفکرگفت باشدولی من ازتوخواسته ای دارم وهنگامی که آقا امام حسین رادیدی سلام من رابه ایشان برسان وبگوکه من هم به جمع شهدابپیوندم وآرزویم شهیدشدن است،پس عباس دربغل برادرم شهید شد.
جنگ تمام شد وبرادرم به خواستگاری خواهرشهیدعباس رفتند وشدندهم دامادو هم
پسرشان،برادرم فکرشهادت بود وقولی که عباس به اوداده بود،اما حدودسی سال ازپایان جنگ
گذشت وبرادرم درگیرکارهای دانشگاه وکارهای اداری بود
ولی همیشه وبخصوص درایام عزاداری محرم به فکر جبهه وجنگ ودوستان شهیدش علی الخصوص عباس بود.
شهیداکبری بسیارمهربان بودوبااینکه اثرات جانبازی۵۵درصدوموادشیمیایی و موج انفجار
وترکش هادربدنش اذیتش می کردوبارهادربیمارستان بقیه الله بستری وعمل های
مختلف انجام می دادوباهمه وعلی الخصوص کودکان وپدرومادرش واقوام وهمکارانش بسیارمهربان ورئوف بود.هرگاه به جمعی وارد
می شد،همه رامهمان بستنی یاشیرینی می کرد،
به خصوص کودکان را بسیار تکریم می کرد.
درسرسفره ی مهمانی ها بچه هارادورخودمی نشاندودرظرف آن هاغذامی کشیدتاآن هاشروع به
غذاخوردن نمی کردلب به غذانمی زد.
پدرمن بهمن ماه۱۳۹۴به رحمت خدارفت،برادرمن درطول بیماری پدرم بسیارزحمت کشیدندوایشان رابه مراکزدرمانی وبیمارستان می بردند
وبارهاشده بودباتوجه به مشاغل زیادشان خودش
به خانه مراجعه وحتی انسولین پدرم راتزریق
می کرد.
خلاصه همه جوره درخدمت پدرومادربود،پس ازفوت پدرم،برادرم که بسیاروابسته ی پدرم بود،بسیاردلتنگ ایشان بودومی گفت:(دوست دارم با پدرم محشورشوم وحتی تاچهل روز به خانه ی خودنرفت ودرمنزل ودرکنارمادرم بودوهمیشه درسرمزارپدرم به مامی گفت من سال بعد درکنارپدرم خواهم بود،امافکرمیکردیم که ایشان براثراحوالات روحی حرفهایی میزندودراثرگذشت زمان حال ایشان بهترخواهدشد،ولی این طورنبودوبه واقعیت پیوست ،چهلمین روزشهادت برادرم مصادف بااولین ساگردپدرم شد.
فکررفتن به سوریه این طورآغازشد،یک روزنزد
مادرم رفت وازایشان کسب اجازه کردکه به من درسوریه جهت خنثی سازی بمب های به جامانده ازداعش وپاکسازی شهرهای آزادشده نیازدارند،مادرابتدامخالفت کردچون برای تنها فرزند ایشان خواستگارآمده بودوازدواج تنهافرزندش نزدیک،امابرادرم تصمیمش راگرفته بودوخلاصه مادرم راراضی کردوبه عنوان(فرمانده یگان تخریب)درشهریور۹۵به سوریه اعزام شد.
🌴 #یازینب...
🕊🌷بسم الربّ الشهداوالصدیقین🌷🕊 مطالب من نه تنهایادآوری #شهیدقهرمان بلکه بیانگر احوالات مردی است که ب
باتوجه به اینکه ایشان جانباز۵۵درصدبود.
بار اول که به سوریه رفت مجددا مصدوم
شد و بعداز درمان دوباره عازم سوریه شد و در شهر تدمر قرارگاه نصر۳ با فرماندهی یگان تخریب در بیست ودوم آذرماه نودوپنج پس از اصابت موشک به شهادت رسید و بدن بی جان او تکه تکه شد و جاویدالاثر ماند وتاکنون پیکر مطهرش به میهن اسلامی بازنگشته است..
برای شادی ارواح طیبه شهدا صلواتی هدیه کنیم.💐
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات 💐
🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا....🌹🍃
#لبیک_یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــ....🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb6
---~~ 🌴 #لبیک_یازینب...🌴~~---
🌴 #یازینب...
#کتاب_دختر_شینا🌹🍃 #خاطرات : بانو قدم خیر محمدی کنعانی🌷🕊 #همسر سردار شهید حاج ستار ابراهیمی هریژ🌹🍃
#کتاب_دختر_شینا🌹🍃
#خاطرات : بانو قدم خیر محمدی کنعانی🌷🕊
#همسر سردار شهید حاج ستار ابراهیمی هریژ🌹🍃
#نویسنده :بانو بهناز ضرابی..
فصل چهاردهم ..( قسمت هشتم )🌹🍃
🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷🕊
خانم دارابی که دلش پیش من مانده بود با یک قابلمه غذا آمد توی آشپزخانه. آن قدر ناراحت بودم که صدای در را نشنیده بودم. بچه ها در را برایش باز کرده بودند. وقتی مرا با آن حال و روز دید نشست و کلی برایم حرف زد از فامیل و دوست و آشنا که هفت هشت تا بچه داشتند از خانواده هایی که حسرت یک بچه مانده بود روی دلشان، از کسانی که به خاطر ناشکری زیاد بچه سالمی نداشتند. حرف های خانم دارایی آرامم می کرد بلند شد سفره را انداخت و غذا را کشید و با اصرار خواست غذا بخورم. می گفت: گناه دارد این بچه ها را غصه نده. پدرشان که نیست. اقلاً تو دیگر اوقات تلخی نکن.
چند هفته ای طول کشید بالاخره با خودم کنار آمدم و به این وضع عادت کردم. یک ماه بعد صمد آمد. این بار می خواست دو هفته ای همدان بماند. بر خلاف همیشه این بار خودش فهمید باردارم. ناراحتی ام که دید گفت: این چیزه ناراحتی ندارد خیلی هم خوشحالی دارد. خدا که دور از جان درد بی درمان نداده نعمت داده باید شکرانه اش را به جا بیاوریم زود باشید حاضر شوید می خواهیم جشن بگیریم خودش لباس بچه ها را پوشاند حتی سمیه را هم اماده کرد و گفت: تو هم حاضر شو.
می خواهیم برویم بازار. اصلا باور کردنی نبود صمدی که هیچ وقت دست هایش را نمی گرفت تا سر کوچه ببرد حالا خودش اصرار می کرد با هم برویم بازار هر چند بی حوصله بودم اما از اینکه بچه ها خوشحال بودند راضی بودم. رفتیم بازار وظفریه همدان. برای بچه ها اسباب بازی و لباس خرید آن هم به سلیقه خود بچه ها. هرچه گفتم این خوب نیست یا دوام ندارد می گفت کارت نباشد می خواهیم جشن بگیریم. آخر سر هم رفتیم مغازه ای و برای من چادر و روسری خرید. یک پیراهن بلند و گشاد هم خرید که گل های ریز و صورتی داشت با پس زمینه نخودی و سفید. گفت: این آخرین پیراهن حاملگی است که می خریم. دکیر تمام شد لب گزیدم که یعنی کم آرام تر. هر چند صاحب مغازه خانمی بود و ته مغازه در حال آوردن بلوز و دامن بود و صدامیان را نمی شنید با این حال خجالت می کشیدم.
وقتی رسیدیم خانه دیگر ظهر شده بود رفت از بیرون ناهار خرید و آورد بچه ها با خوشحالی می آمدند لباس هایشان را با ما نشان می دادند. با اسباب بازی هایشان بازی می کردند بعد از ناهار هم آن قدر که خسته شده بودند همان طور که اسباب بازی ها دستشان بود و لباس ها بالای سرشان خوابشان برد.
فردا صبح وقتی صمد به سپاه رفت حس قشنگی داشتم فکر می کردم چقدر خوشبختم زندگی چقدر خوب است اصلا دیگر ناراحت نبودم به همین خاطر بعد از یکی دو ماه بی حوصلگی و ناراحتی بلند شدم و خانه را از آن بالا جارو کردم و دستمال کشیدم. آبگوشتم را بار گذاشتم بچه ها را بردم و شستم. حیاط را آب و جارو کردم آشپزخانه را شستم و کابینت ها را دستمال کشیدم. خانه بوی گل گرفته بود. برای ناهار صمد آمد. از همان جلوی در می خندید و می آمد. بچه ها دوره اش کردند و ریختند روی سر و کولش. توی هال که رسید نشست بچه ها را بغل کرد و بوسید و گفت: به به قدم خانم چه بوی خوبی راه انداختی. خندیدم و گفتم: آبگوشت لیمو است. که خیلی دوست داری بلند شد و گفت: آن قدر خوبی که امام رضا( ع) می طلبدت دیگر. با تعجب نگاهش کردم با ناباوری پرسیدم: می خواهیم برویم مشهد. همان طور که بچه ها را ناز و نوازش می کرد می گفت: می خواهید بروید مشهد؟!
آمدم توی هال و گفتم: تو را به خدا اذیت نکن راستش را بگو. سمیه را بغل کرد و ایستاد و گفت: امروز اتفاقی از یکی از همکارها شنیدم برای خواهرها تور مشهد گذاشته اند. رفتم و توی قضیه را در آوردم. دیدم فرصت خوبی است. اسم تو را هم نوشتم. گفتم: پس تو چی؟! موهای سمیه را بوسید و گفت: نه دیگه مامانی، این مسافرت فقط مخصوص خانم هاست. باباها باید بمانند خانه. گفتم: نمی روم ب هم برویم یا اصلا ولش کن من چطورها با این بچه ها بروم.
#یازهرا...🌹🍃
🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃
#ادامه_دارد...
🌹
🔹🌹
🌹🕊🌹
🕊🔹🌹🕊🔹🌹🕊🔹
#انتقام_سخت
#ترور
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا....🌹🍃
#لبیک_یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــ....🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb6
---~~ 🌴 #لبیک_یازینب...🌴~~---
خاکریزشیطان.mp3
1.7M
#پادکست_صوتی
#حاج_حسین_یکتا
🎤داستانروضهپشتبیسیم...
#لبیک_یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــ....🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb6
---~~ 🌴 #لبیک_یازینب...🌴~~---
هوا هوای گدایی
ببین من بد را
دلم هوای تو کرده...😭
هوای مشهد را ...🌹🍃
#اللَّهُمَّ_صَلِّ_عَلَى_عَلِیِّ_بْنِ_مُوسَى_الرِّضَا_الْمُرْتَضَى...🌹🍃
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا....🌹🍃
#لبیک_یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــ....🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb6
---~~ 🌴 #لبیک_یازینب...🌴~~---
هدایت شده از 🌴 #یازینب...
#ساعت ۸ به وقت امام هشتم...🌹🍃
غیر از شه خراسان
از ما کسی رضا نیست
پر میزنم به مشهد
هر روز ساعت بیست
#سلام_آقا...🌹🍃
🍃🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹🍃
🍃🌹اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى
الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ
وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ
وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى
الصِّدّیقِ الشَّهیدِ
صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً
مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً
کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِک..َ🌹🍃
🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌹🍃
🍃🌹اللهم عجل لولیک الفرج بحق حضرت زینب سلام الله علیها🌹🍃
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا....🌹🍃
#لبیک_یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــ...🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb6
---~~ 🌴 #لبیک_یازینب...🌴~~---
AUD-20201210-WA0059.
9.49M
آقا جانم حسین...😭
#شور_اربعین(دلم برا کربلا پر میزنه ...😭
🎤 : کربلایی نریمان پناهی
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا....🌹🍃
#لبیک_یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــ....🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb6
---~~ 🌴 #لبیک_یازینب...🌴~~---
#شهید_ثانی یک شب از خواب برخاست ودیدکه نماز شبش قضا شده،گریه کردو گفت:خدا چه کردم که نماز شبم ازدستم رفت.
حالا امروز بعضی ها نماز صبحشان هم قضا میشود امابرایشان مهم نیست.
هزارتومانی اش گم شود ناراحت است اما نماز صبحش قضا شده و نگران نیست.😔
#آیت_الله_مجتهدی_تهرانی_ره🥀
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا....🌹🍃
#لبیک_یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــ....🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb6
---~~ 🌴 #لبیک_یازینب...🌴~~---
🌴 #یازینب...
نامه ی پدری که پسرش امروز صب اعدام شده رو که خوندین، بعدش این عکسا رو خوب ببینین فقط دونفر از شهدای
#عجب_سرنوشتی
سال پنجاه و هفت به دنیا آمده باشی، نامت را به عشق امام انقلاب، روح الله بگذارند، تمام دوران کودکی و نوجوانی ات در جلسات قرائت قرآن کریم و احیا و هیئات مذهبی محبان اهل بیت گذشته باشد، پدرت مسئول عالی رتبه تبلیغات اسلامی باشد،ولی تو در میانه زندگی بلغزی. بشوی مدیر یک کانال معاند که همراه با دشمن سعودی و وهابیت ابتدا علیه انقلاب و بعدتر بر علیه همان قرآن ، اهل بیت و ملتی که همان سال تولدت به پا خواستند لجن پراکنی کنی .
#عجب_سرنوشتی!
بارالها زندگی ما و فرزندانمان را در مسیر اسلام و قرآن قرار ده و در همان مسیر بمیران.
خداوندا عاقبت و سرنوشت همه ی ما را ختم به خیر بفرما.
🍃🌹اللهم اجعل محیای محیا محمد و ال محمد و مماتی ممات محمد و ال محمد🌹🍃
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا....🌹🍃
#لبیک_یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــ....🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb6
---~~ 🌴 #لبیک_یازینب...🌴~~---
🌴 #یازینب...
#درد_دل....🌹🍃 🍃🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹🍃 گمانم من چندتا عذرخواهی به شما بدهکارم آقا! مثلا قرار
🌹درد_دل...🌹🍃
#نماز...💐
🍃🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹🍃
بقول استاد مون
کجای دنیا رو دیدی
مخلوق به خالق خورده بگیره!!!...
۱۵۰۰ سال پیش طرف بَرْده داشت
به بَرْده هرچی میگفت
مجبور به اطاعت بود
خدا مارو برده نیافرید!!!
انسان آفرید
انسان گونه رفتار کنیم...
#درعجبمازانسانیکهمیداند
#نمازآدمرابهخدانزدیکترمیکند
#ونمیخواند...😔
🌹🍃🌹🍃🌹
بین تبلیغات تلویزیون
یا همون پیام های بازرگانی خودمون ؛
دیدم آقایی داشت تبلیغ
اسپری لکه بر میکرد
بعدش یک خانوم تبلیغ کرم جوان سازی...
یک لحظه با خودم گفت
ای کاش میشد
اسپری ای تولید میشد
که لکه های گناه رو از ما جدا میکرد
کاش کرمی تولید میشد که جوانی مارا به ما باز بر میگرداند
تا شاید برای خدا از ته دل جوانی می کردیم...
پی نوشت:
حواسمون نیست
خدا بهتر از اسپری و کرم بهمون داده...
ولی از بس بی خیالیم
قدرشو نمی دونیم
#نماز..
صدبار اگر توبه شکستی بازآ...🌹🍃
التماس دعا...🌹🍃
🍃🌹اللهم عجل لولیک الفرج بحق حضرت زینب سلام الله علیها🌹🍃
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا....🌹🍃
#لبیک_یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــ....🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb4
---~~ 🌴 #لبیک_یازینب...🌴~~---
🌴 #یازینب...
🌹درد_دل...🌹🍃 #نماز...💐 🍃🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹🍃 بقول استاد مون کجای دنیا رو دیدی مخلوق به خالق خ
#رفقا...🌹🍃
#کانال زدن #دغدغه_میخواد
#هدف_میخواد
#برنامه_میخواد
نه اینکه اگر کسی
شکست عشقی خورد
یه کانال بزنه ده نفر دور خودش
جمع کنه و براشون ناله کنه...
اینکه برای حال خودمون
کانال بزنیم
و توش از بدبختی های شخصی
کار ها و عقاید خودمون و... بنویسیم
روز قیامت میان جلومونو میگیرن
چرا وقتتو تلف کردی
چرا بیهوده وقت بقیه رو گرفتی...
چرا؟
کانال زدن فقط به افزایش ممبر نیست
به دعوت دلِ به دعوت یک فردِ
نه اینکه فقط دنبال این باشیم
تعداد کانالمون الکی الکی زیاد بشه...
هر خونه ای نیاز به یک پِی قوی داری
پِی کانال رو باید قشنگ دربیاری...
وگرنه بارون که بیاد
کانالتونو با خودش می بره...
.
ما ها اینجا بیکار نیستیم
که پست بذاریم تا عده ای بخوانند
آمده ایم تا بگوییم فضا خالی نیست
پست نمیذاریم
حقیقت میذاریم
و گه گداری حواسمان هست
ماموریت اصلی ما
فتح قدس است
نه دلبستن به یک کانال
و چند فدایت بشوم های حرام...
.
#تلنگر_به_خودمون.....
التماس دعا...
#یاعلی_ان_شاالله_کربلا🌹
🍃🌹اللهم عجل لولیک الفرج بحق حضرت زینب سلام الله علیها🌹🍃
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا....🌹🍃
#لبیک_یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــ....🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb6
---~~ 🌴 #لبیک_یازینب...🌴~~---
هدایت شده از 🌴 #یازینب...
🍃🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹🍃
سلام مولای من !
سلام بر بلندای رشادتت..
سلام بر زينب...
سلام...........
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدِاللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَابْنَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَّلاٰمُ عَلَيْكَ يَا بْنَ اَميرِالْمُؤْمِنين ، وَ ابْنَ سَيِّدِ الْوَصِيّينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ فاطِمَةَ سَيِّدَةِ نِسٰاءِ الْعٰالَمينَ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا ثارَاللهِ وَابْنَ
ثارِەِ ، وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ
وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ
عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداًما بَقیتُ
وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهار
ُوَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْن
وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
🍃🌹اللهم صل علي محمد و ال محمد و عجل فرجهم🌹🍃
#لبیک_یا_رسول_الله 🌹🍃
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا....🌹🍃
#لبیک_یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــ....🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb6
---~~ 🌴 #لبیک_یازینب...🌴~~---