#فراموش_نکن
تمام سرمایه زندگیت
دعای خیر و الدین است
اعجازجمله معروفشان
"دستت به خاک بخوردطلا شود"
را،دست کم نگیر
دوستت دارم هایت را
از آنهادریغ نکن
فرصت ها کوتاه هستند
#یازهرا...🌹🍃
#یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــــ...🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
#نه" بزرگ مردم به تمام توان رسانه اي ضدانقلاب و شبكه هاي معاند ماهواره اي براي ايجاد آشوب در ٥ دي
ميلياردها دلار هزينه و زمينه سازي براي تكرار آشوبها به سد محكم ملت ايران خورد
درحاليكه طي هفتههاي گذشته، رسانههاي ضدانقلاب با برنامهريزيهاي گسترده درصدد تشويق مردم به حضور در خيابانها بودند تا با هدايت عواملشان، اغتشاش و آشوب را دوباره كليد بزنند اما امروز، كشور شاهد مساله خاصي نبود و فراخوانهاي ضدانقلاب با بي توجهي مردم مواجه شد
سردرگمي كانالها و رسانههاي معاند و ضدانقلاب در پي عدم استقبال از فراخوان آنها بهگونهاي مشهود است كه حتي تصاوير آرشيوي نيز نتوانست اين فضاحت را توجيه و برايشان جبران كند
به طور كلي درهيچ يك از مراسم چهلم كه قرار بود محور تجمع و آغاز اغتشاشات باشد، هيچ اقدام ضدامنيتي رخ نداده است.
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
#تفکر
اگر برای فرج به اصلاح خود نپردازیم !!
بیم آن است که در ظهور آن حضرت از او فرار کنیم !!!.....
#آیت_الله_بهجت_ره
📕در محضر بهجت ، ج۲ص۱۳۳
#شبتون_شهدایی
التماس دعای فرج.....
🌹 اللهم عجل لولیک الفرج...🌹
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🌸 #زمینه_سازظهورباشیم🌸
🍃🌺اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌺🍃
🌹اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🌹
🍃🌺 @Yazinb3🌺🍃
جانم آرام است...
من زیر نگاه تو چشم گشودهام
و پایان همه قدمهايم را
به تو سپردهام
و یقین دارم که تو
برای همه قدمهای من
بهترین سرانجام را نقاشی میکنی
شـ🌙ـب زمستـونی شمـا
مملـو از مهـر خـدا 🌟
هدایت شده از 🌴 #یازینب...
شـــ🌙ــبِ مـــن
با تــــو
بـــخیر می شود
تـ♡ـویی که حتــی
حـــس بـــودنت
می ارزد به ،
تــــــمامِ
نــداشته هایم،آقا
شب بخیرمولای غریبم
____~••°° #یازبنب...°°••~_____
🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷
🍃🌹 #روز_شمار_شهدا.. 🌹🍃
امروز #جمعه #۶_دی ۱۳۹۸ هجری شمسی ...
@Yazinb3
#ولادت_شهید_محمود_احمدنیا🌷
(استان آذربایجان غربی، شهرستان خوی) (۱۳۱۵ ه.ش)
#ولادت شهید غلامحسین میرزایی🌷
(استان فارس، شهرستان ممسنی، روستای گچگران) (۱۳۴۳ ه.ش)
#ولادت شهید حمید شاهمحمدی🌷
(استان همدان، شهرستان همدان) (۱۳۴۵ ه.ش)
#ولادت شهید حسن هدایت نمای منفرد🌷
(استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۴۶ ه.ش)
#شهادت شهید شفیع جیرده علیزاده🌷
(استان مازندران، شهرستان رامسر) (۱۳۵۹ ه.ش)
#شهادت شهید عباسعلی کشاورزیان🌷
(استان سمنان، شهرستان دامغان) (۱۳۶۰ ه.ش)
#شهادت شهید ابراهیم غفاری🌷
(استان مازندران، شهرستان رامسر) (۱۳۶۰ ه.ش)
#شهادت شهید محمدتقی سوهانی🌷
(استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۱ ه.ش)
#شهادت شهید جواد قدرتی🌷
(استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۱ ه.ش)
#شهادت شهید لطیف رنجبری🌷
(استان کردستان، شهرستان بیجار، روستای آله کبود) (۱۳۶۲ ه.ش)
#شهادت شهید حمید میانچیان 🌷
(استان آذربایجان شرقی، شهرستان تبریز) (۱۳۶۳ ه.ش)
#شهادت شهید غلام عرب فیروزجائی🌷
(استان مازندران، شهرستان بابل) (۱۳۶۴ ه.ش)
#شهادت شهید حسن دهقاننژاد 🌷
(استان قزوین، روستای کمال آباد) (۱۳۶۴ ه.ش)
#شهادت شهید محمدحسن هراتی مقدم🌷
(استان مازندران، شهرستان ساری) (۱۳۶۵ ه.ش)
#شهادت شهید حسین غیاثآبادی🌷
(استان مرکزی، شهرستان اراک) (۱۳۶۵ ه.ش)
#شهادت شهید اسماعیل لطفی🌷
(استان خراسان رضوی، شهرستان نیشابور) (۱۳۶۵ ه.ش)
#ولادت شهید مدافع حرم رضا حاجیزاده🌷
(استان مازندران، شهرستان آمل) (۱۳۶۶ ه.ش)
#شهادت شهید حسن شوروزی🌷
(شورورزی) (استان خوزستان، شهرستان اهواز) (۱۳۷۷ ه.ش)
#شهادت شهید مدافع حرم حمید تقوی🌷
(استان خوزستان، شهرستان اهواز) (۱۳۹۳ ه.ش)
#شهادت شهید حسین صبوحی🌷
(استان اصفهان، شهرستان گلپایگان) (۱۳۹۳ ه.ش)
#شهادت شهید محمد هاشمی🌷
(استان اصفهان، شهرستان گلپایگان) (۱۳۹۳ ه.ش)
#شهادت شهید سیدمجید مهدوی🌷
(استان اصفهان، شهرستان گلپایگان) (۱۳۹۳ ه.ش)
#شهادت شهید سلمان رهنما🌷
(استان کرمان، شهرستان بردسیر) (۱۳۹۷ ه.ش)
#یازهرا....🌹🍃
.
هدیه به روح شهدا و شهدای مدافع حرم آل الله صلوات💐
🕊🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌷🕊
____~°°•• #یازینب...••°°~_____
#یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــــ...🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
🍃🌹 @yazinb2 🌹🍃
باسلام واحترام
🕪🕪قراره درسراسر ایران این آیه برای نزول باران خونده بشه.
📣📣📣لطفا پخش کنین،و مخصوصا تو گروههاتون :
بسم الله الرحمن الرحيم
وَ هُوَ الَّذي يُنَزِّلُ الْغَيْثَ مِنْ بَعْدِ ما قَنَطُوا وَ يَنْشُرُ رَحْمَتَهُ وَ هُوَ الْوَلِيُّ الْحَميدُ (۲۸شوری)
🌧⛈🌩🌨☔🌧⛈🌩
و اوست كسى كه باران را -پس از آنكه [مردم] نا اميد شدند- فرود مى آورد، و رحمت خويش را مى گسترد.
بعضيا از نشر قران خجالت ميکشن.
خدايا هرکى کپى کرد رو عاقبت بخیرکن
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
﷽❣ #سلام_آقا ❣﷽
چشمهاے بشریٺ بہ نگاهٺ نگران
سالهایی سٺ ڪہ مانده سٺ بہ راهٺ نگران
اینقدر گریہ نڪن پیرشدے آقاجان
ڪہ دل منتظرانسٺ ز آهٺ نگران
✍تقصیر تو نیسٺ...
ما بدیم آقاجـــان
گفتیم بیا و...
جا زدیم آقاجــــــان😔
✍اے ڪاش بہ جاے این بیا
گفتن ها...
یڪ لحظہ بہ خود مےآمدیم،
آقاجــــان
گر نیایے تاقیامٺ انتظارٺ
مے ڪشم
منٺ عشق ازنگاہ پر شرارٺ
مے ڪشم
نازچندین سالہ چشم خمارٺ
مے ڪشم
تا نفس باقےسٺ اینجاانتظارٺ
مے ڪشم
هدایت شده از 🌴 #یازینب...
🍃🌺🍃🌸🍃
❇️عصر جمعه و استجابت دعا
🌹شيخ طوسى رحمة اللّه فرموده:
هنگام اجابت دعا ساعت آخر روز جمعه تا غروب آفتاب است،
سزاوار است مؤمن در آن ساعت بسيار دعا كند.
⚠️و روايت شده: ساعت اجابت دعا، هنگامى است كه نيمى از خورشيد غروب كرده باشد و نيمه ديگر آن در مغرب ديده شود.
حضرت فاطمه عليها السّلام در آن هنگام دعا مى كرد، بنابراين دعا در آن ساعت مستحب است.
🌹و دعايى را كه از پيامبر صلى اللّه عليه و آله روايت شده مستحب است در ساعت اجابت دعا بخواند و آن دعا اين است:
🌹سُبْحَانَكَ لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ يَا حَنَّانُ يَا مَنَّانُ يَا بَدِيعَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ يَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِكْرَامِ
📗مفاتیح الجنان
#ساعت_استجابت_دعا_عصر_جمعه
#التماس_دعای_فرج
#لبیک_یامهدی_عج
🍃🌺اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌺🍃
🌹اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🌹
🍃🌺 @Yazinb3🌺🍃
🌴 #یازینب...
#عاشقی_به_افق_حلب...🌹🍃 #قسمت_دهم..🌹🍃 🍃🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹🍃 من تازه از مدرسه برگشته بودم و م
#عاشقی_به_افق_حلب..🌹🍃
#قسمت_یازدهم..🌹🍃
🍃🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹🍃
عمو حسین بعد از ۱۰ دقیقه صحبت با مامان زهرا، خداحافظی کرد و رفت...
بابا به کمک مامان به اتاقشان رفت تا استراحت کند.
مهدی هم روی کاناپه خوابش برده بود...
آنقدر شیرین خوابیده بود که دلم نیامد بیدارش کنم، پتویش را رویش کشیدم تا همانجا بخوابد...
ساعت حدودا ۴:۴۵ دقیقه بود و من ساعت ۵:۳۰ دقیقه کلاسم شروع میشد...
اصلا حوصله کلاس زبان را نداشتم، اما نمیتوانستم بعد از 3سال کلاس رفتن یکباره زبان آمریکایی را رها کنم...
به مترجمی علاقه زیادی داشتم.
هوا سرد بود...
پالتوی چرم مشکی رنگم را برداشتم و با شلوار جین و شال مشکی ست کردم...
کوله پشتی قرمز رنگم را برداشتم...
چون ماه محرم بود رنگ تیره پوشیدم، علاوه بر این من عاشق رنگ مشکی بودم.
به آیینه نگاه کردم، غم و غصه از صورتم میبارید، دوست نداشتم کسی مرا این قیافه ببیند...
سعی کردم ناراحتی ام را پشت کمی آرایش پنهان کنم...
از آرایش غلیظ متنفر بودم، به همین دلیل کاملا رسمی آرایش میکردم.
دیر شده بود...
تلفن همراه مامان را برداشتم تا بعد از کلاس با عمو محمد تماس بگیرم و جویای جواب آزمایش بابا شوم...
من ۱۶ سالم بود و از نظر مامان و بابا هنوز برای داشتن یک گوشی شخصی بچه بودم...
مامان در آشپزخانه در حال تدارک شام بود.
خداحافظی کردم و به سمت کلاس حرکت کردم...
#ادامه_دارد...🌹🍃
#نویسنده_میم_سلیمی🌹🍃
#یازهرا...🌹🍃
#یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــــ...🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
🌴 #یازینب...
🕊🌹🔹 🌹 🔹 #کتاب_دختر_شینا🌹🕊 #خاطرات : بانو قدم خیر محمدی کنعانی🌹🍃 #همسر سردار شهید حاج ستار ابراهیمی
🕊🌹🔹
🌹
🔹
#کتاب_دختر_شینا🌹🕊
#خاطرات : بانو قدم خیر محمدی کنعانی🌹🍃
#همسر سردار شهید حاج ستار ابراهیمی هریژ🌷🕊
#نویسنده :بانو بهناز ضرابی..
فصل دوازهم..( قسمت ۲ )🌹🍃
🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷🕊
صدای صمد مهدی که داشت خوابش می برد بیدار شده بود و گریه می کرد او را از بغلم گرفت بوسید و گفت:اگر دیر آمدم ببخش بابا جان عملیات داشتیم خواهرم آمد توی اتاق گفت آقا صمد مژدگانی بده این دفعه بچه پسر است. صمد خندید و گفت: مژدگانی می دهم اما نه به خاطر اینکه بچه پسر است به این خاطر که الحمدلله هم قدم و هم بچه ها صحیح و سلامت اند.
بعد مهدی را داد به من و رفت طرف خدیجه و معصومه آن ها را بغل گرفت و گفت: به خدا یک تا موی این دو تا را نمی دهم به صد پسر فقط از این خوشحالم که بعد از من سایه یک مرد روی سر قدم و دخترهاست.
لب گزیدم خواهرم با ناراحتی گفت: آقا صمد دور از جان چرا حرف خیر نمی زنید. صمد خندید و گفت: حالا اسم پسرم چی هست؟ معصومه و خدیجه آمدند کنار مهدی نشستند او را بوسیدند و گفتند: داداس مهدی.
چهار پنج روزی قایش ماندیم. روزهای خوبی بود. مثل همیشه با هم می رفتیم مهمانی. ناهار خانه این خواهر بودیم و خانه آن برادر با اینکه قبل از آمدن صمد موقع ولیمه مهدی، همه فامیل ها را دیده بودم اما مهمانی رفتن با صمد طور دیگری بود همه با عزت و احترام بیشتری با من و بچه ها رفتار می کردند. مهمانی ها رسمی تر برگزار می شد. این را می شد حتی از ظرف چینی و قاشق استیل نو فهمید. روز پنجم صمد گفت: وسایلت را جمع کن برویم خانه خودمان. آمدیم همدان. چند ماه بود خانه را گذاشته و رفته بودم گرد و خاک همه جا را فرا گرفته بود تا عصر مشغول گرد گیری و رفت و روب شدم . شب صمد خوشحال و خندان آمد. کلیدی گذاشت توی دستم و گفت: این هم کلید خانه خودمان.
از خوشحالی کلید را بوسیدم صمد نگاهم می کرد و می خندید گفت: خانه آماده ایت فردا صبح می توانیم اسباب کشی کنیم فردا صبح رفتیم خانه خودمان. کمی اسباب و اثاثیه هم بردیم. خانه قشنگی بود. دو اتاق خواب داشت و یک هال کوچک و آشپزخانه. دستشویی بیرون بود سر راه پله ها جلوی در ورودی اما حمام توی هال بود از شادی روی پایم بند نبودم موکت کوچکی انداختم توی حیاط و بچه ها را رویش نشاندم. جارو را برداشتم و شروع کردم به تمیز کردن. خانه تازه از دست کارگر و بنا در آمده بود و کثیف بود با کمک هم تا ظهر شیشه ه را تمیز کردیم و کف آشپزخانه و هال و اتاق ها را جارو کردیم. عصر آقا شمس الله و خانمش هم آمدند. صمد رفت با کمک چند نفر از دوست هایش اسباب و اثاثیه مختصری را که داشتیم آوردند و ریختند وسط هال. تا نصف شب وسایل را چیدیم این خانه از خانه های ما بزرگ تر بود. مانده بودم تنها فرشمان را کجا بیندازیم.
#یازهرا...🌹🍃
🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃
#ادامه_دارد...
🌹
🔹🌹
🌹🕊🌹
🕊🔹🌹🕊🔹🌹🕊🔹
#یـــــازیــــــــنــــــــبــــــــ...🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
جُمعھ ھا
وضعِ دلَم
بَدجور
مےریزَد بِھَم
قِصـهٔ
یڪ مَردِ تنھا
غُصھ دارَم میڪُنَد...
#اݪݪهمعجللولیڪالفرج
بیاید برای ظهور آقا تلاش کنیم ....!