eitaa logo
🌴 #یازینب...
2.4هزار دنبال‌کننده
18.5هزار عکس
8.3هزار ویدیو
27 فایل
@Yazinb69armaghan ما سینه زدیم،بی‌صدا باریدند از هر چه که دم زدیم،آنها دیدند مامدعیان صف اول بودیم ازآخر مجلس شهدارا چیدند این زمان زنده نگه داشتن یادشهداکمتر ازشهادت نیست #یازینب‌.. جهت تبادل🌹👇🌹 @ahmadmakiyan14 تبادل بالای ۲k🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ دلتنگی‌ام را بگذار به حساب غبطه غبطه‌ام را بگذار به حساب دلتنگی؛ غبطه مخصوص سربازهاست سربازهایی که اسیر چشم‌های فرمانده‌شان می‌شوند .. ...😔 حاج قاسم التماس دعا...😭
صادقانه‌ترین عشق من .._۲۰۲۱_۱۲_۲۳_۱۹_۱۶_۲۶_۱۸۵.mp3
8.07M
یه‌جا اگه راست گفته باشم...🌹🍃 تو جمله‌ی : .. 🌹🍃 خطاب به شما بوده .. صادقانه‌ترین عشق من ..🌹🍃 🌹🍃 ....🌹🍃 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ---~~ 🌴 ...🌴~~---
جمعه است...زمستان،فراق، دلتنگی،غم... شما بگویید با این دل بی‌قرار تنها چه کنیم؟... شما بگویید با این دیدگان خیس به‌راه مانده، با این قلب زخمی منتظر، با این جان عطشناکِ درمانده... چه کنیم؟... ای کاش آفتاب ظهورتان، از مشرق انتظار، سر می زد و جهانِ مرده، با نور حیات‌بخش عدالت، روشن می‌شد... خدا شما را برساند... 🍃🌹 اللهم عجل لولیک الفرج بحق حضرت زینب سلام الله علیها🌹🍃 🌹🍃 ....🌹🍃 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
27.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕊🌷بسم رب الشهدا والصدیقین🌷🕊 کشف پیکرهای مطهر ۷ شهید دوران دفاع مقدس در جزیره مجنون شمالی گروه‌های تفحص شهدا موفق شدند امروز پنجشنبه ۲ دی ماه ۱۴۰۰ پیکرهای ۷ شهید دفاع مقدس را در منطقه جزیره مجنون شمالی تفحص کنند. 💐🕊 🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃 🌹🍃 ....🌹🍃 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
🌷🕊 خـدایـا ... اگر مسئولیتی به من واگذار شد و من‌ سوء استفاده کردم ، و یا زندگـی دنیـایی مرا به ‌خود جـذب کرد ، لحظه‌ای امانم مده و نابودم‌ کن ... ▫️فرمانده گردان ویژه شهدا ▫️لشڪر ۲۵ ڪربـلا ▫️شهادت : هفت‌تپه ۱۳٦۵ 🌷🌷 💐 🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃 🌹🍃 ....🌹🍃 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ---~~ 🌴 ...🌴~~---
شهادت را به تماشاچی‌ها نمی‌دهند! اگر که عاشقِ شهادتی اول باید سرباز خوبی باشی خوب مبارزه کنی و حتی تو این راه مجروح بشی اما هیچ‌وقت کم نیاری. 💐 🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃 🌹🍃 ....🌹🍃 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ---~~ 🌴 ...🌴~~---
🌴 #یازینب...
🕊🌹🔹 🌹 🔹 #کتاب_همسایه_پیامبر🌹🕊 #خاطرات : شهید داوود دانایی 🌹🍃 فصل نهم..( قسمت پنجم)🌹🍃 🕊🌷بسم رب ا
🕊🌹🔹 🌹 🔹 🌹🕊 : شهید داوود دانایی 🌹🍃 فصل نهم..( قسمت ششم)🌹🍃 🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین عمیق رفتم تو فکر حرف هاش از آن آدمی که لحظاتی قبل عصبانی و معترض بودم تبدیل شده بودم به یک موم نرم از آن به بعد همیشه موقع استفاده از بیت المال کلمه به کلمه حرف های داوود توی گوشم بود که زنگ خطر و هشدار را برای روز معادم به صدا در می آورد. یادم هست که یک روز دیدم پوتین های زوار در رفته و فرسوده شده بودند گفتم بروم تقاضای یک پوتین نو بکنم رفتم پیش داوود سلام علیک که کردم گفتم آقا داوود اگر زحمتی نیست یه جفت پوتین نو بهم بدهید پوتین هایم خراب و کهنه شده لبخند ملایم و مهربانی به من زد می شناختمش می دانستم هیچ وقت کسی را دست خالی رد نمی کند برای همین یقین داشتم با درخواستم موافقت می کند و نه نمی آورد نگاهی انداخت به پوتین هایم سرش را بالا گرفت و نگاهی بهم انداخت گفت اره کهنه و پاره شد اما فکر نمی کنی اگر تعمیرشون کنی برای یه چند وقت دیگه هم میشه ازشون استفاده کرد لحظه ای تامل کردم دیدم حق با اوست راست می گوید پوتین هام هنوز جا برای تعمیر شدن داشت گفتم خب بله هنوز امکان ترمیم و استفاده اش هست با اینکه حرفش را قبول کردم اما کمی هم دست خالی رد کردنش خورد توی ذوقم خیلی دلم می خواست یک جفت پوتین نو گیرم می امد باهاش خداحافظی کردم که بروم همین که خواستم بروم یک دفعه دستم را گرفت برگشتم سمتش پولی را از جیبش در آورد و گذاشت تو دستم از پول شخصی خودش بود گفت این هم هزینه تعمیرش خجالت زده شدم گفتم نه آقا داوود این چه کاریه خودم تعمیرش می کنم گفت نه حتما باید بگیری هر چه کردم قبول نکرد به زور پول را گذاشت تو دستم خداحافظی کردم و رفتم هم زودتر از موعد چیزی از بیت المال مصرف نکرد و هم دست خالی ردم نکرد. خودم و داوود نشسته بودیم کنار رودخانه داشتیم با هم حرف می زدیم و اختلاط می کردیم تو حین حرف زدن مان یک دفعه یکی از بچه ها با قایق موتوری مثل جت از کنارمان رد شد صدای غام غام موتورش پیچید توی گوشمان نگاهی بهش انداختیم و دوباره گرم صحبت شدیم کمی که گذشت دوباره سر و کله اش پیدا شد و با قایق از کنارمان سریع رد شد چندین بار دیگر نیز این حرکت تکرار شد داوود نگاهی به او کرد بسیجی نوجوانی بود داشت از این ور رودخانه می رفت آن ور رودخانه و برای خودش همین طور دور می زد و چرخ می خورد. ...🌹🍃 🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃 ... 🌹 🔹🌹 🌹🕊🌹 🕊🔹🌹🕊🔹🌹🕊🔹 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 https://eitaa.com/aflakiyanekhaki8899 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---