eitaa logo
درد دل... و داستان های اهل بیت علیهم السلام
9 دنبال‌کننده
7 عکس
1 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از 🌴 #یازینب...
..🌺🍃 (عج)🌹🍃 🍃🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹🍃 _قائم_آل_محمّد_هستم!🌹🍃 احمد بن فارس اديب مي‌گويد: در همدان طايفه اي زندگي مي‌كردند كه معروف به «بني راشد» بودند، و همه آنها شيعه بوده و پيرو مذهب اماميه بودند. كنجكاو شدم و پرسيدم: چطور بين همه اهل همدان فقط شما شيعه هستيد؟ پيرمردي كه ظاهر الصلاح و متشخّص به نظر مي‌رسيد، گفت: جدّ ما راشد كه - طايفه ما به او منسوب است - سالي به حجّ مشرّف شد، وي پس از بازگشت از سفر، قصه خود را چنين نقل كرد: هنگام بازگشت، چند منزل در بيابان پيموده بوديم كه از شتر فرود آمدم تا كمي پياده روي كنم. مدّت زيادي پياده حركت كردم تا اين كه خسته شدم. پيش خود گفتم: بهتر است براي استراحت و خواب، كمي توقّف كنم، آنگاه كه انتهاي قافله به نزد من رسيد، برمي خيزم. به همين جهت، خوابيدم، وقتي بيدار شدم ديدم هنگام ظهر است و خورشيد به شدّت مي‌تابد و هيچ كس ديده نمي شود. ترسيدم؛ نه جاده ديده مي‌شد و نه ردّ پايي مانده بود. ناچار به خدا توكّل كردم و گفتم: به هر طرف كه او بخواهد مي‌روم! هنوز چند قدمي راه نرفته بودم كه به منطقه اي سبز و خرّم رسيدم، گويا آن جا به تازگي باران باريده خاكش معطر و پاك بود. در ميان آن باغ، قصري بود كه چون شمشير مي‌درخشيد. با خود گفتم: خوب است كه اين قصر را كه قبلاً نديده و وصف آن را از كسي نشنيده ام، بهتر بشناسم. به طرف آن رفتم. وقتي مقابل در قصر رسيدم، ديدم دو نفر خادم كه سفيد پوست هستند آن جا ايستاده اند. سلام كردم، آن‌ها با لحن زيبايي پاسخ دادند و گفتند: بنشين كه خداوند خيري به تو عنايت فرموده است. يكي از آن‌ها وارد قصر شد. بعد از اندك زماني، بازگشت و گفت: برخيز و داخل شو! وقتي وارد قصر شدم، ساختماني را ديدم كه تا آن زمان عمارتي بدان زيبايي و نورانيت نديده بودم. خادم پيشتر رفت و پرده اتاقي را كنار زد و گفت: وارد شو! وارد اتاق شدم. جواني را ديدم كه چهره اش همچون ماه در شب تاريك مي‌درخشيد، بالاي سرش شمشير بلندي از سقف آويزان بود كه فاصله كمي با سر مبارك او داشت. سلام كردم و او با مهرباني و زيباترين لحن پاسخ داد و پرسيد: آيا مرا مي‌شناسي؟ - نه واللَّه. - من قائم آل محمّدعليهم السلام هستم كه در آخر الزمان با همين شمشير - اشاره به آن شمشير كرد - قيام مي‌كنم، و زمين را بعد از آن كه انباشته از ظلم و جور شده باشد، پر از عدل و داد مي‌كنم. با شنيدن اين كلمات نوراني، به پاي حضرت عليه السلام افتادم و صورت به خاك پاي مباركش مي‌ساييدم. - فرمود: اين كار را مكن! سرت را بلند كن! تو فلاني از ارتفاعات همدان نيستي؟ آري! اي آقا و مولايم! - دوست داري كه به نزد خانواده ات بازگردي؟ - آري! مولايم، مي‌خواهم مژده آنچه را كه خداوند به من ارزاني داشته، به آنها برسانم. آن گاه حضرت به آن خادم اشاره كرد. او دست مرا گرفت و كيسه پولي به من داد و با هم از خدمت امام عليه السلام مرخص شديم. چند قدم كه رفتيم. سايه‌ها و درختان و مناره مسجدي را ديدم. او گفت: آيا اين جا را مي‌شناسي؟ گفتم: نزديك همدان شهري است كه «اسد آباد» نام دارد. اين جا شبيه آن جا است. او گفت: اين جا «اسد آباد» است. برو! كه هدايت يافتي و واقعاً راشد شدي! من كه به منظره پيش روي خود خيره شده بودم، وقتي بازگشتم، او را نديدم. وارد «اسد آباد» شدم. به كيسه نگاه كردم، پنجاه و چهار سكّه طلا در آن بود و تا زماني كه آن‌ها را داشتيم خير به ما روي مي‌آورد. (۱۳۵) 🌹🍃🌹🍃🌹 : ۱۳۵) كمال الدين، ج ۲، ص ۴۵۳ و ۴۵۴، من شاهد القائم عليه السلام؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۴۰ - ۴۲. 🍃🌹اللهم عجل لولیک الفرج بحق حضرت زینب سلام الله علیها🌹🍃 ...🌹🍃 ...🌹🍃 ..🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb4
هدایت شده از 🌴 #یازینب...
... مردی به نزد حلوا فروشی رفت و گفت: «مقداری حلوای نسیه به من بده» حلوا فروش قدری حلوا برایش در کفی ترازو گذاشت و گفت: « امتحان کن ببین خوب است یا نه » مرد گفت: « روزه‌ام باشد موقع افطار.» حلوا فروش گفت: « هنوز ۱۰ روز به ماه رمضان مانده؛ چطور است که حالا روزه گرفته‌ای؟» مرد گفت: « قضای روزه پارسال است.» حلوا فروش حلوایش را از کفه ترازو برداشت و گفت: «تو قرض خدا را به یکسال بعد می‌اندازی قرض من را به این زودی‌ها نخواهی داد.» من به تو حلوا نمی‌دهم... ...🌹🍃 ...🌹🍃 ..🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb2
هدایت شده از 🌴 #یازینب...
...🌷🕊 🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷🕊 پیام داده بود نوشته بود خسته شدم از خودم از زندگی از دنیا چرا این دردا تموم نمیشه..؟! چرا نمیگذره..؟! منم فقط آدرس شهدا رو بلدم آدرس بهش دادم رفت.. شهدا شهدا شهدا دستِ عنایت و لطف شهدا همیشه پُره برای ما برای ما که جز آغوش گرمشون جایی رو نداریم آغوش ائمه آغوش شهدا همون جوونایی که بدون خبر رفتن و شاید هنوز استخواناشون هم برنگشته همونا که گاهی منکر فداکاری و ایثارشون میشیم و میگیم مگه مجبور بودن اما خُب اونا چیزی در وجودشون بود که شاید الان ما در وجودمون نیست.. نوشته بود صدا میزنمشون اما جواب نمیدن باید بگم که امکان نداره شهید سیدمجتبی‌علمدار میگن که هروقت شما دلتون میگیره و گوشه و کنار میشینید و با عکسامون حرف میزنید اینجا همه شهدا بخاطر شما گریه میکنن.. این خیلیه شهدا هیچ‌وقت تنهامون نمیزارن این از کمی معرفت ماست که دست عنایتشون رو تو زندگیمون نمی‌بینیم.. وقتی رو این زمین خاکی بودن بخاطر ما رفتن و حالا هم که همنشین آقا اباعبدالله به یادمون هستن و دستمون رو خالی نمیزارن بچه‌ها بیایید با رفقا عهد ببندید به‌خاطر شهدا به عشق شهدا بگذریم ما هم مثل اونا بگذریم از خودمون از گناهامون.. حرف زیادی نزنم اومدم فقط بگم که گره‌های زندگی رو بسپرید دست شهدا.. برادری کنید برای شهدا خواهری کنید برای شهدا و مطمئن باشید که ردتون نمیکنن ماهایی که فقط کلمه شهید رو شنیدیم و هیچی از جنگ نمیدونیم از دل مادرها و پدرهای منتظر از دل همسرای شهدا از دل همه کوچولوهایی که حقشون بود تا باباشون کنارشون باشه پس حداقل به احترام کوچولوها مواظب خون شهدا باشید یادت باشه شهدا دوست دارن که اینجایی اینجا حرم امن شهداست.. .... هدیه به روح شهدا و شهدای مدافع حرم آل الله صلوات💐 🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌷 .... ...🌷🕊 ..🌷🕊 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb2
هدایت شده از 🌴 #یازینب...
....😔 و چند خط روضه...😔 🍃🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹🍃 🍃🌹بسم رب الحسن بن علی...🌹🍃 ...🌹 بچه ها سلام علیکم💐 زائرای امام حسن علیه‌السلام خوش اومدین💐 به حرم آقا خوش اومدین...💐 اگرلایق بودم میخوام چند لحظه ای واسه آقا امام حسن علیه‌السلام خادمی کنم... آخه امروز دوشنبه س... دوشنبه هارو امام حسنی ها خوب میفهمن!!!! بچه ها گفتم حرم... باورش سخته آقا حرم نداره نه؟؟؟ ولی بچه شیعه ها که هستن... ما که هستیم.... توی هر کدوم از خیمه هامون براش حرم درست میکنیم اصلا خیمه چیه بابا؟ دلامون حرم آقاس.... بچه ها آقا غریبه... خیلی غریب.... اونقدر غریب ، که از همسرش زخم خورد... همسر..‌😔 پیامبر اکرم روزی مهمان خانه ی فاطمه دخترش شد... حسن و حسین علیه‌السلام مشغول بازی باهم بودن... کُشتی میگرفتن... حضرت فاطمه سلام الله علیها شنید که پیامبر حسن را تشویق به خواباندن پشت حسین بر زمین میکند... حضرت فاطمه ناراحت شد... به رسول الله گفت: بابا جان ... حسینم از حسن کوچکتره... بچه ی کوچکترم را چرا تشویق نمیکنی؟ رسول الله فرمودند: صدای عرشیان و زمینیان ، دامادم علی را شنیدم که میگفتند... ای جانم حسین! حسین ماشاءالله!!!! دیدم حسن کسی رو نداره تشویقش کنه...😭 ای جاااانم حسن... غریب آقام.. غریب آقام... غریب آقام.... دیگه چی بگم واسه شما؟: ای کاش امشب چراغ بقیع روشن بود.‌‌.. ای کاش میتونستیم دور ضریح آقامون بگردیم!!! ای کاش همراه مهدی فاطمه سلام الله علیها ضریح اقا رو طواف میکردیم...🥀 امروز پرونده مون رفت دست آقا... به نظرت بعد از اینکه پرونده مونو آقا دید... خوشحال میشه؟😔 مطمئن باشید الان که یاد امام حسن علیه‌السلام رو کردید اقا حتما گناهارو بخشیده... اخه آقا خیلی میبخشه... بچه ها ذکر امروز 🌹🍃 ذکر بگید تا آروم بشید... این دقیقه هارو یاد اقا حسن بن علی... باشیم... به یاد غربتش.. مظلومیتش... تا به حال دلتون خواسته که بشینید وسط صحن حرم آقا؟ اصلا تابه حال به حرم آقا فکر کردین؟: بچه ها آقا حرم نداره... ولی ما که میتونیم براش بسازیم: اتاق هامون رو حرم مادرمون فاطمه سلام الله علیها کنیم... حرم آقا امام حسن علیه‌السلام کنیم... این کار باعث میشه تا داخل حرم معصومین گناه نکنیم! وقتی درس میخونی یا کار میکنی ، دوشنبه ها به نیت آقا امام حسن علیه‌السلام کار کن!! درس بخون!!! هر روزی که درس میخونید و یا کار میکنید، یک روزش رو به امامای معصوم اختصاص بده... معنوی درس بخون! اگه میخوای نوکر یا سرباز آقا صاحب الزمان ارواحنا فداه باشی اینایی که بالا گفتم بهت کمک میکنه... البته همه ی رکن هاش اینا نیست... این اعمال، مثل آمپول تقویتی هستن... بهمون کمک میکنن برای زندگی بهتر.... اگه دنیات قشنگ تر نشد! اتاقت رو به بهانه اینکه حرم آقا امام حسن علیه‌السلام یا مادر سادات هست تمیزش کن، مرتبش کن! یک روز رو به این اختصاص بده که گلاب بپاشی به درو دیوار... به نیت اینکه داری خادمی حرم رو بجا میاری! معصومین رو دعوت کن اتاقت... لازم نیست کارای خاصی رو انجام بدی... همینکه یه شبایی از دنیا خسته بشی و ساعتی ، یا حتی دقیقه ای رو بری کنج حرم ( اتاقت) زار بزنی و گریه کنی تا دلت سبک شه... کافیه... بهشون بگو بخاطرشون حرم زدی... بگو چون شرایط نداشتی بری پیششون خودت دست بکار شدی ظرف های خونه رو شستی با خودت بگو ظرف های حرم آقا امام حسن علیه‌السلام رو میشورم... بچه ها میتونیم یار آقا باشیم... با کوچیکترین کارها میشه به عرش خدا رسید... این خاصیت مغناطیسی عشق خدا و ائمه به ماست... حالا میتونیم از امروز شروع کنیم خودمون بشیم خادم حسن بن علی... اتاقمون بشه حرم حسن بن علی.. اگه حاضری واسه ی خادمی پس بسم الله....💐 امیدوارم که حرفای امروزو دوست داشته باشید... اگه هم که مورد رضایت نبود حلالمون کنید... قصد اجرای محفل رو امروز نداشتم..‌. اما از دوست خوبمون که توی شخصی هم گفتن انجام بدیم از همینجا میگم دمت گرم خادم حسن بن علی...🌹🍃 شمارو به خدای بزرگ میسپارم...💐 دعای فرج یادتون نره... مواظب باشیم آقا امام زمان (عج) رو توی غربت تنها نزاریم... در پناه خدا یاعلی کربلا 🌹 _••🍃🌹 ...🌹🍃••_ ..🥀 ....🥀 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb2
هدایت شده از 🌴 #یازینب...
...😔 ۱۳۹۹/۰۶/۰۴ بسم الله الرحمن الرحیم در دهه اول محرم باید مقداری از لذایذ زندگی را که از خوردن و نوشیدن و حتی خوابیدن به دست می آید ترک نموده و مانند کسی باشند که پدر یا فرزند خود را از دست داده است. هر که عاشق شود و آن‌گاه عشق پنهان دارد و بر عشق بمیرد شهید است. یه چیزی بگم ؟؟ خیلی حرف نمیزنم ولی میگم این دهه اول یکم بیشتر مراعات کن وسوسه شیطون رو پس بزن به احترام حسین علیه سلام چشماتو وگوشاتو از نامحرم بگیر ! همین.. خیلی سخته اما تا جایی تونستی .. ی چیز دیگه هم بگم دراین باره اینکه اگر تو عاشق کسی شدی چه دختر چه پسر که امام حسینیه چادریه بچه هیئتیه کارش ازنظرتو درسته حرفای قشنگ میزنه کمال گراست اخر معرفته ... پس اینو بدون امام حسین راضی به این ارتباط نیست اگر بود جور میکرد که حلال بشه چیزی که حرامه بقول معروف این دندون لق رو بکن بنداز دور بزار حال دلت سبک بشه بسپر دست اهلش بسپر به امام حسین علیه السلام بگو اقا دلم و محتویاتش دست شما مگه غیراینه ؟؟؟ اونی رو که میخوایش مگه بخاطر خدا نمیخوای؟ مگه بخاطر نزدیکی به اهل بیت نمیخوای ؟ مگه بخاطر مسیر امام زمانی عاشقش نشدی ؟ پس بده دست همونی که بخاطرش این انتخابوداشتی خودت بدست نگیر بده دست کسی که بلده کاره این روزا روزای پاکسازیه بخدا قسم که عافیت و عاقبتت رو نمیتونی خودت تعیین کنیاااا بزار دلت سبک شه بند دلت رو از دنیا بکن دلتو بده به دل امام حسین زیاد حرف زدم حلالم کنید بریم سر روضه امشب 😔 یازینب...مددی
هدایت شده از 🌴 #یازینب...
... 🏴🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹🏴 (علیه‌السلام )کوچك است😔 در زمان مرحوم علامه ي بحرالعلوم قدس سره، قبر مقدس حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام خراب شد. به علامه ي بحرالعلوم خبر دادند که قبر مقدس حضرت عباس عليه السلام دارد خراب مي شود علامه بحرالعلوم دستور داد تا قبر شريف آن حضرت، ترميم و تعمير شود. بنابر اين شد که در روز معيني مرحوم علامه به اتفاق استاد بنا، به سرداب مقدس بروند و قبر را تجديد بنا کنند.در روز مقرر، مرحوم علامه همراه با استاد بنا، در سرداب و زيرزمين مطهر وارد شدند، معمار نگاهي به قبر و نگاهي به علامه کرد و گفت: آقا اجازه مي فرماييد که سؤالي بکنم؟ علامه فرمود: بپرس؟ استاد بنا گفت: «ما تا حالا خوانده و شنيده بوديم که حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام اندامي موزون و رشيد و قدي بلند و چهار شانه داشته اند. به گونه اي که وقتي سوار بر اسب مي شده اند، زانوهايشان در برابر گوشهاي اسب قرار مي گرفته است. پس بنابراين بايد قبر مقدس آن حضرت هم بزرگ و طولاني باشد! ولي من مي بينم که صورت قبر ايشان کوچک است؟!» آيا شنيده هاي من دروغ است؟ يا کوچکي قبر علت ديگري دارد؟! علامه بحرالعلوم به جاي جواب دادن، سر به ديوار گذاشتند و سخت گريه کردند. گريه ي طولاني علامه، معمار را نگران و ناراحت و مضطرب نمود و عرضه داشت: آقاي من! چرا گريان و اندوهناک شديد و سرشک غم از ديدگان فرومي ريزيد؟! مگر من چه گفتم؟ آيا از سؤالي که من کردم، تأثر در شما ايجاد شده است؟ علامه فرمودند: استاد بنا! پرسش تو دل مرا به درد آورد. چون شنيده هاي تو درست و صحيح است، اما من به ياد مصائب و دردهاي وارد شده، بر عمويم عباس عليه السلام افتادم. آري حضرت عباس عليه السلام، اندامي رشيد و قد و قامتي بلند داشتند. ولي به قدري ضربت شمشير و تيرها و گرزها و نيزه ها، بر بدن نازنين او وارد کردند، که بدنش را قطعه قطعه نمودند و آن اندام رشيد به قطعات خونين تبديل شد. آيا انتظار داري که بدن پاره پاره ي حضرت عباس عليه السلام که توسط امام سجاد عليه السلام جمع آوري و دفن شد، قبر بزرگتر از اين قبر داشته باشد؟  📓کرامات العباسيه ص ۷۸ به نقل از شخصيت حضرت ابوالفضل عليه ‏السلام 🏴🌹اللهم عجل لولیک الفرج بحق حضرت زینب سلام الله علیها🌹🏴 ...🌹🏴 ..🇮🇷🏴 _••🏴🌹 ...🌹🏴••_ ..🥀 ....🥀 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb2
هدایت شده از 🌴 #یازینب...
🏴🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹🏴 برزخ زوار امام حسين علیه السلام يكى از علماء نجف اشرف كه يك شخصيت علميست مقيد بود هر هفته روزهاى پنجشنبه كه حوزه تعطيل مى‌شد صبح كه نماز مى‌خواند پياده از راه خانه كه يك راه كويرى بود تقريبا سيزده فرسخ مى‌آمد كربلا براى زيارت حضرت سيدالشهداء علیه السلام و بعد برمى‌گشت. به او گفتند: آقا شما ديگر پير شده‌ايد ناتوان گرديده‌ايد سرما گرما حركت مى‌كنيد مى‌رويد كربلا، آخر آن هم پياده پس سواره برويد زيرا براى شما زحمت است. ايشان فرمودند: واقعش آن وقتى كه چيزى نديده بودم مى‌رفتم حالا كه چيز‌ها هم ديدم نروم... گفتند: چه ديدى؟ فرمود: 【يك سال تابستان هوا خيلى گرم بود نماز صبح را خواندم رسم اين بود يك مقدار غذا يك كوزه آب يك عصا آن هم آن غذا را مى‌بستم توى بسته‌اى با كوزه آب مى‌گذاشتم سر عصا و عصا را مى‌انداختم سر شانه و راه مى‌افتادم. قدرى كه از نجف بيرون آمدم در آن هواى قلب الاثر تشنه شدم، گفتم: از اين آبها بخورم اما حيفم آمد ديدم يك كوزه آب بيشتر نيست به راه افتادم هوا خيلى گرم بود يك مقدار ديگر راه آمدم كم كم آفتاب بالاى سرم آمد ديدم ديگر نمى‌توانم تحمل كنم گفتم: مقدارى از اين آبها بخورم عصا را برگرداندم كوزه را برداشتم نگاه كردم ديدم تمام آبها بخار شده رفته هوا يك قطره آب توى كوزه نيست واى من تشنه وسط بيابان... ديگر نفهميدم چه شد چشمهايم سياهى رفت خوردم زمين از هوش رفتم. در چه حالى بودم نمى‌دانم، يك وقت ديدم نسيم خنكى به صورتم خورد چشمهايم را باز كردم ديدم باغ و گلستان درختها نهرهاى جارى... بَه چقدر عالى اينجا كجاست اين درختها چيه اين نهرهاى جارى چيه اين آدمهاى خوشرو وزيبا و تو دل بُرو كيا هستند. از جاى خودم بلند شدم كوزه هم دستم بود ولى خشك و آب داخل آن نبود آمدم به اين آقايانى كه تشريف داشتند گفتم: آقا اينجا كجاست من بين نجف و كربلا اين تشكيلات را نديده بودم؟ گفتند: حالا آب را بخور چون تشنه هستى كوزه ات را هم پركن چون به دردت مى خورد بعد ما به شما مى‌گوئيم كجا هستى وقتى از آب خوردم ديدم عجب آبى اين چه آبى است!؟ چقدر لذيذ چقدر عالى كوزه‌ام را پر كردم سر حال شده آمدم جلو. گفتم: خوب آقايان اينجا كجاست؟ گفتند: اينجا عالم برزخ زوار قبر آقا امام حسين علیه السلام است يعنى آنهائى كه حساب با امام حسين علیه السلام باز كردند عالم برزخ ايشان اينجاست. يك وقت ديدم باد گرم به صورتم مى‌خورد چشمهايم را باز كردم ديدم همان وسط صحراى نجف است هيچ اثرى از آن درختها و باغها نيست و فقط آنچه كه هست كوزه پر از آب است اما از آن آبها...】 گفت: حالا منى كه به چشمم اين چيزها را ديده حالا ديگر زيارت آقايم امام حسين علیه السلام را ترك كنم. اى كسانى كه با امام حسين علیه السلام حساب باز كرديد خيلى قدر خودتان را بدانيد. کرامات الحسینیه (علیه السلام)، صفحه ۱۶۳ ...🌹🏴 ..🇮🇷🏴 _••🏴🌹 ...🌹🏴••_ ..🥀 ....🥀 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb2
هدایت شده از 🌴 #یازینب...
.. علیه‌السلام 🏴🌹بسم‌ الله الرحمن الرحیم 🌹🏴 مرحوم آیت الله العظمی اراکی درباره شخصیت والای میرزاتقی خان امیرکبیر فرمود: شبی خواب امیرکبیر را دیدم جایگاهی متفاوت و رفیع داشت پرسیدم چون شهیدی و مظلوم کشته شدی این مرتبت نصیبت گردید؟ با لبخند گفت: خیر سؤال کردم چون چندین فرقه ضاله را نابود کردی؟ گفت: نه با تعجب پرسیدم: پس راز این مقام چیست؟ جواب داد: هدیه مولایم حسین است! گفتم: چطور؟ با اشک گفت: آنگاه که رگ دو دستم را در حمام فین کاشان زدند، چون خون از بدنم می‌رفت تشنگی بر من غلبه کرد سر چرخاندم تا بگویم قدری آبم دهید ناگهان به خود گفتم میرزاتقی خان! دو تا رگ بریدند این همه تشنگی!!! پس چه کشید پسر فاطمه؟ او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود! از عطش حسین حیا کردم، لب به آب خواستن باز نکردم و اشک در دیدگانم جمع شد. آن لحظه که صورتم بر خاک گذاشتند امام حسین آمد و گفت: به یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی، آب ننوشیدی این هدیه ما در برزخ، باشد تا در قیامت جبران کنیم. : 📗کتاب آخرین گفتارها ‌ ...🌹🏴 ..🇮🇷🏴 _••🏴🌹 ...🌹🏴••_ ..🥀 ....🥀 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb2
هدایت شده از 🌴 #یازینب...
....😔 🏴🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹🏴 میگه به آقای بهجت گفتم: نفسم خیلی اذیتم میکنه؛ گفت:شکایتش رو به امام زمانت کن!😔 🌹🏴🌹🏴🌹🏴 به آن سری كه بريدند در مقابل خواهر به موی خانم بزرگ حضرت زينب كبریٰ ، دعـا كنيم بيايد😔 یااباصالح... 🌹🏴🌹🏴🌹🏴 یاصاحب الزمان ! از آن زمان که شنیدم حسین چطور خودش را تا نزدیک پیکر عباسش کشانده و چطور کمرشکسته، برگشته، فهمیدم شما به سیصد و سیزده نفر نیاز ندارید؛ شما یک عباس می‌خواهید که دلتان نه به قوّت بازویش، که به استحکام دلش گرم باشد. یک عباس که بدانید اگر تمام دنیا مقابلتان باشد، عباستان پشت سر است. یک عباس که افتخار کند به برادریش، به یاریش، به جان نثاریش. که وقتی ببینیدش بگویید طوبی لک! عباسی که با وجودش، به سیصد و اندی نفر که هیچ، به سیصد و اندی هزار نفر هم بی‌نیاز باشید. که وقتی به صورتش، به قد و قامتش، به دستِ ادبِ روی سینه‌اش می‌نگرید؛ لبخند بزنید حتی در میان معرکه‌ی مصیبت و اندوه. شما کسی را خواهانید که همچون عباس، علمدارتان باشد. سر و دست و چشم و جان بدهد اما علمتان را زمین نگذارد. قدم از قدم شما جلوتر نگذارد، حتی آب را هم پیش از شما ننوشد. کفیل غم نگاهتان و شادی دلتان باشد. از ابتدا باشد و تا انتهای دنیا هم دست از دامنتان ندارد. ساقی جان‌ و دلِ تشنه و منتظرتان شود. شما منتظر عباس‌ها هستید و ما در تقلای عباس شدن... برای عباس شدن وشبیه قمربنی هاشم بودن کار شاقی نیازی نیست یا زور بازو بلکه فقط مبارزه با نفس وهوای درون هست بچه ها جان ! همه ی هم وغمتون مبارزه با خواسته های دلتون باشه مبارزه با لذت های زود گذر مبارزه با چیزی که میخوای ومیتونی انجامش بدی اما بخاطر خدا واهل بیت نمیری سمتش اونوقت چی میشه،؟ میشی عباسی که اونقدر عظمت وجایگاهی نصیبشون میشه که حضرت زهرا سلام الله علیها میفرمان روز قیامت نوبت ب من نمیرسد و دودست عباس برای شفاعت شیعیان کافی است ... میشی عباسی که اونقدر عظمت داره که حتی خدا در نماز نام ایشون رو اورده و ما باهرنماز بهشون سلام میدیم میدونی کجای نماز ؟ السلام علینا وعلی عبادالله صالحین ... تمام وقتتان منور به بوی آرامش بخش آقامون سیدمهدی عج التماس دعای فرج و......😔 🏴🌹اللهم عجل لولیک الفرج بحق حضرت زینب سلام الله علیها🌹🏴 ...🌹🏴 ..🇮🇷🏴 _••🏴🌹 ...🌹🏴••_ ..🥀 ....🥀 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb2
هدایت شده از 🌴 #یازینب...
....😔 🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷🕊 سلام رفقا... هستید؟ یکم حرف دارم باهاتون اینجا شده مخزن دل... حال خوب و بدمون با شهدا و رفقای اهل دل تنظیم میشه.... آقا ختم کلام روحمون مریض شده با خودمون بد کردیم اومدم مرهم بذارید.... اینکه یه مدت دلمون شدییییدا پر میزد برا بهشت زهرا.....به کنار اینکه گناه کردیم توفیق این دلتنگی و دیدار و از دست دادیم هم به کنار ،بذااینو بگم اینکه ی مدت آرزوی شهادت داشتیم خودمون و به آرزو نزدیک میکردیم دلمون آماده پرزدن بود به کنار ولی الان نگاه می‌کنیم حس می‌کنیم فرسخ ها فاصله داریم با شهدا رو چه کنیم...واقعا نمی‌فهمم چ کردیم با این دل وامونده میگن اعمال هرروز و اخرشب بسنج ببین چند چندی اینکه از غروب مات و مبهوتم هرچی فکر میکنم یادم نمیاد این چندروز چه کاری کردم که آنقدر بدون سعادت شدم این داره نابودم میکنه .... انگار این دل انقدررر دچار سردرگمی شده که خودشم نمیدونه کجای راهه؟یا نه شاید قبح یه سری رفتارا براش ریخته شده فک نمیکنه اسمش گناه باشه؟ یا نه.... همین قدر خرااب واگویه های شبانه من بدبخت ،بیچاره ام، واگیر دارم...انگ گناه و معصیتم...نفسام مریضتون می‌کنه .. بایدم منوجابذارید و برید ،بایدم از من فرار کنید..شماها پاکید ،عزیزید،آبرومندید،سالمید اما من...جزام گناه سر تا پامو گرفته... یه مرداب خشکیده ام اما منم یه زمانی مثل شما زلال و جاری بودم پاک بودم رفیقتون بودم اگر همه اینا نبودم بابا!! نوکرتون که بودم! ... بگید چیکار کنیم این دل وامونده دوباره سر به راه شه نمازاش رنگ آرامش داشته باشه نمازشب می‌تونه خوب کنه حال این بی نوا رو؟!.... رفقا... برامون خیلی دعا کنید خیلیااا صاحب الزمان عج تنهاست نیاز داره خودمون و جمع و جور کنیم... شهدا التماس دعای فرج و شهادت...😭 ...🌹🏴 _••🏴🌹 ...🌹🏴••_ ..🥀 ....🥀 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6
هدایت شده از 🌴 #یازینب...
... از طرف کربلا نرفته ها😔 ....😭 🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹 سلام رفقـا حالتون خوبه؟ میبینم که گوشه کانال نشستید و صدایی ازتون در نمیاد...🙂 ما هم که این شبا وقت میکنیم و میایم یه سوهانی به دل غم زدتون میکشیم... میگن یه عده از این مامورهای عراقی هستن که مخصوص حضور داخل حرم هستن یه سوال از آقا بپرسیم...؟ آقا جان دورت بگردم یعنی ما اندازه نگاه اونا ارزش نداریم که مطلق چشمشون روبه گنبده؟ آخ آخ کی بشه برم داخل بین الحرمین از اون سر تا این سر بگم خداروشکر که کربلارو دیدم آقااااا جان خداروشکر که بین الحرمین رو دیدم این قولو به خودم دادم که رسیدم به حرم خیلی مردونه مثل داش مشتیا بگم حرف نداری به مولا... یعنی میشه واقعا؟ خداوکیلی انقدر گفتیم اللهم الرزقنا کربـلا خود کربلا دلش برامون سوخت تو دیگه چرا نمیزاری بیام دستبوسیت آقا...؟ خسته شدم حسین... امشبـو دارم با اشک مینویسم براتون یه چی میگم دلم اروم شه هق هقا کم شه آقا جان اگه منو نمیبری ولی جون مادرت این اربعین دست این ۸۵۹ نفر رو به ضریح خوشگلت برسون ....... الان فقط یه چی میتونه آرومم کنه همون نوحه‌ی حاج مهدی ک میگه خجالت میکشی کربلا نرفتی؟ خجالتم داره😔 اره من کارم از خجالت گذشته من آب شدم هر سال که رفیقام رفتن و من جا موندم چشمای خوشگلتونو ببندید آروم تر از همیشه گوش بدید از کربلا فراقش نصیب ما شد... این اشکا نمیزارن که بنویسم امشب خلاصه هرکی براتِ کربلاشو گرفت که گرفت کسی هم که نگرفت دعا میکنم اربعین لااقل دق مرگـ نشه... التماس دعـا ...🌹🏴 _••🏴🌹 ...🌹🏴••_ ..🥀 ....🥀 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6