رخدادهای روز هفتم محرم‌الحرام 🤍⚜️ @yeganestory ⚜️

🔘 ارباً اربا علی اکبر من 🎼 #تنظیم_استودیویی 🎧 #نواهنگ فوق‌العاده👌 ♥️ #احساسی 🏴 #یا‌علی‌اکبر 🤍⚜️ @yeganestory ⚜️

🔘 بالا بلند بابا 🎼 #تنظیم_استودیویی 🎧 #نواهنگ فوق‌العاده👌 ♥️ #احساسی 🏴 #یا‌علی‌اکبر 🤍⚜️ @yeganestory ⚜️

┄┅┄✶🍃🌸🍃✶┄┅┄ ‌‌‌‌‌‌‌‌#استوری ...... 🖤🕊 #شب_نهم_محرم #حضرت_عباس عاشـقی رایـج نبود، عـباس آڹ را باب ڪرد… او دو دستش را ڪنار علقمہ نذرِ سرِ ارباب ڪرد… #السلام_علیک_یا_علمدار_کربلا 💔🥀 ‎‌‌‎

..

🔹دامن کشان رفتی دلم زیر و رو شد... 🔹چشم حرامی با حرم روبرو شد.... 🔹 بیا برگرد خیمه...... #حاج_محمود_کریمی

امشبی را شه دین در حرمش مهمان است حاج محمود کریمی #اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع

حسین جان😭 #اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع

🏴#مولای‌من ▪️وارث خون خدا و پسر خون خدا به خدا خون خدا منتظر توست بیا... ▪️صبح هم منتظر صبح ظهور تو بُوَد روز ما و شب ما منتظر توست بیا... ▪️بر سر گنبد زرین حسین بن علی پرچم کرب و بلا منتظر توست بیا... #اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج تعجیل در فرج مولایمان صلوات آجرک‌ الله یا بقیه الله 🏴

💬 قرائت "زیارت عاشــورا" 🎧 با نوای علی فانی به نیت سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمــان ارواحنافداه ❤️🌹 @allamedahr

شهید ۹ ساله‌ای که ظهر عاشورا مدافع حرم شد

▪️ نبرد تمام شد… اما پرچم حسین زمین نیفتاده، شیرزنی علم بر دوش می‌گیرد تا پیام امام زمانش را به تمام تاریخ برساند.

سلام مولایم امروز روز توست ما از خدا فقط تو را آرزو كرديم تو را جان غربت حسين فقط خودت را از خدا بخواه ما جز تو چيزى از خدا نمی‌خواهيم... بحق الحسین اللهم عجل لولیک الفرج

حسین اگر در سرزمینی پا گذارد نامش میشود کربلا 🍃 و اگر دَست به خاکی بزند #تربت نام‌ میگیرد همان خاک بهشتی ... امّا برای من کافیست گوشه چشمی به دلم بیاندازد تا دلم را #حرم‌الله کند

❄️✨❄️✨❄️✨❄️✨❄️✨❄️✨❄️ ❄️✨❄️✨❄️✨❄️✨❄️✨❄️✨ ❄️✨❄️✨❄️✨❄️✨❄️✨❄️ ❄️✨❄️✨❄️✨❄️✨❄️✨ ❄️✨❄️✨❄️✨❄️✨❄️ ❄️✨❄️✨❄️✨❄️✨ ❄️✨❄️✨❄️✨❄️ ❄️✨❄️✨❄️✨ ❄️✨❄️✨❄️ ❄️✨❄️✨ ❄️✨❄️ ❄️✨ ❄️ ⚜ پـــٰازِݪ ⚜ فصل ۲ #پارت_۳۳۸ _بفرمایید اتاق ته راهرو و از اتاقتون بیرون نیاید. _چشم جناب سروان لعنتی ، همین کم بود . او به سمت اتاق رفت و من از این اتفاق عصبی تر شدم و هرچه ناسزا بلد بودم ، نثار فروغی کردم . طولی نکشید که امیرعلی هم آمد. _به به سلام جناب سروان ...ماموریت جدیدتونه؟! _سلام حوصله ندارما ...بنال که می خوام برم یه گوشه ای بگیرم بخوابم بلکه از دست تو و فروغی و زندگی خلاص شم . خندید: _ای بابا ..تو حبس ابدی ، خلاص نمی شی . نشست روبه رویم ، روی مبل و گفت : _هیچی دیگه ... چی بگم مامان من به کیمیا گفته که مراسم نگیریم . قبول دارم اشتباه کرده ....ولی پیشنهاد داده فقط ...به قرآن منظور بدی نداشته ،حالا مادر شما زنگ زده ، که مگه کیمیا دختر سر راهی بوده که می خواین از همه چی بزنید ...تو بگو کیان ...من از چی زدم؟! گفتید سرویس طلا ، نخریدم؟خودتون گفتید عقد محضری ، نگرفتم؟گفتید مهریه فلان گفتم چشم ، حالا از چی زدم که مادرت این حرفو می زنه ...حالا اینا هیچ ....به مادرم گفته الا و بلا یا تا آخر همین ماه یه مراسم می گیریم با تالار و تشریفات و فلان و بهمان یا طلاق ...آخه این بحث که چیزی نیست که سرش حرف طلاق پیش بیاد...از اون طرف به من زنگ زده که تا تکلیف مراسم ازدواجمون مشخص نشده ، پامو نذارم خونه ی شما ....مگه جنگه ؟! این حرفا و این کارا ، رابطه ی من و کیمیا رو خراب می کنه ، آخه این چه وضعیه ! تو رو خدا باهاش حرف بزن ... من به مادر و پدرم نگفتم که سادات خانم چی گفته و گرنه ممکن بود ، اونا هم یه تصمیم عجولانه بگیرند. از امیرعلی این دوراندیشی بعید بود و از مادر من ، این رفتار عجولانه و بچگانه . آنشب اعصابم از همه داغون تر بود سر زده آمدن خانم حدیدی و حرفای امیرعلی و پیشنهاد خانم سعادتمند و...همه با هم سرم خراب شد . ❄️✨❄️✨❄️✨❄️ ✨@yeganestory✨✨✨ ❄️✨❄️✨❄️✨❄️ ❄️ کُپی حَرام اَست و نویسنده راضی نیست و پیگرد الهی و قانونی دارد ❄️ ❄️ ❄️✨ ❄️✨❄️ ❄️✨❄️✨ ❄️✨❄️✨❄️ ❄️✨❄️✨❄️✨ ❄️✨❄️✨❄️✨❄️ ❄️✨❄️✨❄️✨❄️✨ ❄️✨❄️✨❄️✨❄️✨❄️ ❄️✨❄️✨❄️✨❄️✨❄️✨ ❄️✨❄️✨❄️✨❄️✨❄️✨❄️✨ ❄️✨❄️✨❄️✨❄️✨❄️✨❄️✨❄️

.

..

.