eitaa logo
یک جرعه بنوش😌
67 دنبال‌کننده
31 عکس
10 ویدیو
0 فایل
اینجا قراره یه قدم به شهدا نزدیک تر بشیم @dellghavi آیدی ثبت سفارش کتاب🆔️
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم دوستای خوبم سلام برای شهید شدن، باید شهید باشیم😍😎 اینجا می‌خوایم با شهدا دوست و دوست تر بشیم،با خوندن خاطرات شون، باهاشون آشنا و آشنا تر بشیم تا به آسمون نزدیک و نزدیک تر بشیم 😌🤗 شمام همراه ما باشید و دوستای عزیز تون رو هم دعوت کنین اگر موافقید شروع کنیم😉 https://eitaa.com/yekJoreeBenoosh 🌹🌹🌹
چندتا هشتگ رو اینجا باهاش کار داریم اولین معرفی کتاب رو از یادداشت های پرطرفدار سال ۹۹ من بببنین😅👇 https://eitaa.com/yekJoreeBenoosh 🌹🌹🌹
صدای افتادن یک قوطی خیلی آرام از اشپزخانه به گوشم خورد صدای انفجارهای «نبعه» اما مهیب تر به گوش میرسید ... دختر و پسر کوچکم به تکاپو افتاده بودند پشت مبل... من اما حواسم پیش کشته ها و زخمی های نبعه بود و سرنوشت "امل" صدای شرشر آب را شنیدم... از غم سرنوشت «امل»، اشکهایم همینطور میریخت و دستمال کاغذی پشت دستمال کاغذی بر میداشتم... ، با افتادن حسنِ «قصه» از سقف مینی بوس  کتاب از دستم افتاد.. فرود آمدم ایران، مشهد، منزل خودمان. یادم افتاد... صدای قوطی، شرشر آب، پشت مبل، از جا پریدم و صحنه روبه رو، میخکوبم کرد : قوطی خالی و عسل های لابلای اسباب بازی ها ،روی زمین... دویدم سمت شیر آب، پسرم بود و و کف پاهای پر از عسلش، و فرش خانه در مسیر آشپزخانه...تاااا لباسهای دخترم... همه پر بود از عسل... آن چنان غرق کتاب شده بودم که نفهمیدم بچه ها رفته اند سراغ ظرف عسل و تمامش را روی سر و کله هم خالی کرده اند. فریاد هایم را سانسور میکنم...😱😭😡 دیروز صبح این کتاب را شروع کردم: مرد رویاها، داستان زندگی اقا مصطفی چمران تا چند دقیقه دیگر انشاالله تمام میشود. نمیدانم بروم  سراغ مواخذه بچه ها یا تمیز کردن خانه مبل و فرش و عسلی که حیف و میل شد و تمیزکاری اش... این ها که چیزی نیست، فدای سرت آقامصطفی! فقط خدا میداند چقدر از شناختنت خوشحالم 🎉متن از:فاطمه سادات نمازی🎉 https://eitaa.com/yekJoreeBenoosh 🌹🌹🌹