https://eitaa.com/tigh_khastrh/4594
الان یعنی انداختی مارو دور حاجی😢💔
دیـــــوانه ایی در شهر عُقَلا
~<♡<~ در خیالم ، خیالت را می جویم و چون بی خیالان عالم در این قوطی دنیا می زیستم . قایقی شکسته را د
~<♡>~
رقص انگشتان بر روی کلاویه هایت تزریق آرامش است در این سمفونی مرگبارِ وجود..
نواختن نت هایی غریب درمیانِ ملودی آشنا؛ و گمشدن در سفیدی و سیاهی آواها ، میشود همین موسیقی به ظاهر گوشنوازِ از آب و گل در نیامده من:)
همان موسیقی که نوایش برای بازارِ متروکه چشم هایی بس تاریک و مخوف سروده شد..
نجوای سکوتم را میان سنگینی گوش هایت میشنوی؟ رقص آوای دوریمان چه؟!
بعید میدانم در میان جنگل فاصله ها جایی برای پرواز دلتنگی باشد .
دشت ها از فرط ناکامیِ چشیدن باران خشک شدند و آهوی سرکش این دیار چو من سراسیمه به دنبال سرابِ دوستی میگردد .
دراین میان تنها جانمیسپارم به همایون که از وصال میخواند و میرقصم به طنین سازِ آوایش ...
تنها میدانم چشم ها را باید در این هیاهو بست؛ و خود را در بی قراری ِبیکلام دست ها جا گذاشت...
تو چ دانی شاید همین باشد درب فرار از روزگار ...
#دلارام(ز_ع)
#درد_نامه_های_یک_دیوانه
در شبِ تیرهی خود چشم به ماهی دارم
جز تماشایِ تو از دور چه راهی دارم(:
#شعر
زِ عشقت بند بندِ این دل دیوانه می لرزد
خرابم می کنی اما خرابی با تو می ارزد!
-هوشنگ ابتهاج
#شعر
هدایت شده از -مغموم-
تابـلو راهنما تو راهرو شلوغ ذهنے:)!...