eitaa logo
یک جرعه تفکر
4.2هزار دنبال‌کننده
161 عکس
305 ویدیو
8 فایل
نکاتی که ارزش تفکر دارند ارادتمند سیدمحمدسجادی ارتباط با ادمین @Seyedmohamad_sajadi
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 ماه رمضان شروع شده بود... عراقی ها به اسرا خیلی سخت میگرفتند. نماز خواندن و روزه گرفتن جرم محسوب میشد. بارها عراقی ها میریختند و نمازمان رو خراب میکردند. برای اینکه روزه بگیریم نقشه های زیادی میکشیدیم. بچه ها غذای ظهر رو توی نایلون میریختند و زیر پیرهنشون پنهان میکردند. این میشد غذای افطار... وای به حال کسی میشد که لو میرفت. حسابی شکنجه اش میکردند. بعضی ها هم ته مونده ی غذای شب برا سحری نگه میداشتند. ماه رمضون با تمام سختی هاش خیلی باصفا بود... 📚 راوی: سردار مرتضی حاج باقری ⚘ شادی روح شهدا صلوات ⚘ ‌|🦋| کانال تربیتی یک جرعه تفکر⚘️ 👈عضو شوید
✍️ راهکارِ جالبِ برای موفقیت در کارهای سخت و دشوار : برای یه کارِ بزرگ و سخت که توی فناوری‌اش مشکل داشتیم ، انتخاب شدم. حسن گفت: اگه می‌خوای در این‌کار موفق باشی ، بچه‌های گروه‌ات رو جمع‌کن، بعد دستاتون رو بهم بدید و هم‌قسم بشین و بگین: خدایا! ما برای رضای تو این‌کار رو می‌کنیم ، و همه‌ی ثوابش رو تقدیم می کنیم به حضرت زهرا(س)... بچه‌ها خالصانه به حرفِ حسن عمل کردند ، و اتفاقاً در کوتاه ترین زمانِ ممکن که کسی فکرش رو نمی کرد ، کار انجام شد... 🌷خاطره ای از زندگی سردار شهید حسن تهرانی‌مقدم 📚منبع: پایگاه‌های اینترنتی تبیان و شهید آوینی 🦋| کانال تربیتی یک جرعه تفکر⚘️ @yek_jore_tafakor
بــی‌تعارف بگویم: نیرویی که نمازش را اول وقت نمـی‌خواند، خوب هم نمـی‌جنگد! ما هرچه داریم از معنویت داریم، هرجا که ذره‌ای پشتمان لرزید، به دلیلِ ضعف توکلمان به خدا بـوده است..! . 📚 شـهید حسـن باقـری ⚘ شادی روح شهدا صلوات ⚘ ‌🦋| کانال تربیتی یک جرعه تفکر⚘️ @yek_jore_tafakor
✍ عکس‌العمل جالب شهید شیرودی که باعث تعجب خبرنگاران خارجی شد کنار هلی‌کوپترِ جنگی‌اش ایستاده بود و به سوالاتِ خبرنگاران جواب می‌داد. خبرنگار ژاپنی پرسید: شما تا چه هنگام حاضرید بجنگید؟ شیرودی خندید. سرش را بالا گرفت و گفت: ما برای خاک نمی‌جنگیم؛ ما برای اسلام می‌جنگیم ، تا هر زمان‌که اسلام در خطر باشد... این را گفت و به راه افتاد. خبرنگاران حیران ایستادند. شیرودی آستین‌هایش را بالا زد. چند نفر به زبان‌های مختلف از هم می ‌پرسیدند: کجا؟!!! خلبان شیـرودی کجا می رود؟ هنوز مصاحبه تمام نشده !!! شهید شیرودی همانطور که می‌رفت، برگشت. لبخندی زد و بلند گفت: نماز! دارند اذان می‌گویند... 📌خاطره‌ای از زندگی خلبان شهید علی‌اکبر شیرودی 📚منبع: کتاب برگی از دفتر آفتاب ، صفحه 201 🦋| کانال تربیتی یک جرعه تفکر⚘️ @yek_jore_tafakor