🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌻 خوبان عالم را هر روز یاد کنیم، حتی با ذکر یک صلوات....
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
«اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم »
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
🌻سردار سرافراز سپاه اسلام حاج قاسم سلیمانی🌻
✅️@yek_nokte_az_bikaran
«اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم»
🌸قسمت۴۰
🔆درچهره سرهنگ نشانه های آرامش پدیدار شد وگفت:ما نمیخواهیم مردم راتحریک کنیم شمادرسخنانت به اصلاحات شاه اهانت کردی
🔆لحن سرهنگ عوض شد واز جمله مطالبی که درخلال سخنانش گفت این بودما هم مانند شمامسلمانیم وآقای خمینی رادوست داریم شکی نیست که این حرف را راست نمیگفت،بلکه قصدفریب وظاهر سازی داشت
🔆در دل گفتم خدایا تو راشکر که این نظامی مغرور را واداشتی ناچار شود بایک طلبه جوان فقیر که درچنگ او است ظاهر سازی وچاپلوسی کند
🔆ملایمت و مهربانی نشان داد وشروع کرد به نصیحت من، شما درآغاز زندگی و جوانی هستی؛چرا خودت را به دردسر می اندازی و مشکلات درست میکنی؟!
🔆چنین نصایحی معمولاً مخاطب رانرم میکند و وقتی نرم شد،با او تندی میکنند و هر چه بخواهند به او دیکته میکنند.لذا باید در چنین موقعیتی طوری قاطعانه سخن گفت که نصیحت کننده را ناامید سازد
🔆به او گفتم:قبلا مرا دربیرجنددستگیر کردند حرفی راکه آنجا زدم برای شما هم تکرار میکنم.به او گفتم:شما مأموريد و من هم مأمورم.من موظفم رسالت دینی خودرا انجام دهم،شما هم میتوانید وظیفه ای راکه بر عهده داریدانجام دهید.شما کاری بیش ازکشتن من ازدستتان برنمی آید ومن خود را برای کشته شدن آماده کرده ام؛پس مرا از چه میترسانید؟!
🔆تأثیرچنین سخنی روی اهل دنیامانند تأثیرصاعقه است.آنها از کلمه «مرگ» وحشت دارند.این افسر ازاینکه می دید جوانی در سرآغاز راه زندگی، به او میگوید: من
خود رابرای مرگ آماده کرده ام و از آن نمیترسم!حیرت زده شد و فرو ریخت.
🌱کتاب «خون دلی که لعل شد» زندگی نامه مقام معظم رهبری
✅️@yek_nokte_az_bikaran
«الهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم»
🌸قسمت۴۱
🔰سرهنگ سرش را برگرداند،حیرت زده شد و فرو ریخت.خونسردی و آرامش خود را بازیافت و دوباره بامهربانی به من گفت: ان شاالله مسئله ای برایت پیش نمی آید.فقط بایدتعهد بدهی که دوباره دست به چنین کارهایی نزنی. حالابرای پاسخ دادن به چند سؤال به اتاق کناری برو
🔰دراتاق بازجو مرا به سؤال گرفت بالای منبر چه گفتی؟چرا چنین گفتی؟ مقصودت ازفلان مطلب چه بود؟این سؤالها نشان میداد همه آنچه من بالای منبر گفته ام به آنها رسیده، وقتی بازجویی پایان یافت،مرابه جای دیگری بردند
🔰در آنجا باچهره های عبوس خاصی مواجه شدم و فهمیدم اینجا ساواک است.رئیس ساواک زاهدان در آن زمان ازاشرار معروف بود.او قبلاً همین مقام را درمشهد داشت و بعد به زاهدان منتقل شد؛ از آنجا هم به کرمان رفت و جنایات وحشتناکی مرتکب شد.او پس از شعله ور شدن انقلاب ازکرمان گریخت
🔰به هر حال مرا به اتاقی بردند و چند جوان دور مرا گرفتند و با دقت بازرسی کردند. کیف بغلی مرا برداشته و عکسهایی را از آن در آوردند و درباره صاحبان عکسها از من سؤال کردند.
🔰کوشیدند از طریق توهین و تمسخر، نسبت به من جنگ روانی کنند. ولی بحمدالله من تسلیم نشدم،در برابر آنها سست نشدم و شکست نخوردم.
🔰درعین حال زجر وآزار بسیاری کشیدم ساعتی بعد مرا بیرون بردند و سوار ماشین کردند و به خارج از شهر بردند. هوا تاریک و بسیار سرد بود.آن سال از سالهایی بود که در منطقه سرمای سختی شد؛ به طوری که در زاهدان که معمولاً سابقه برف ندارد، آن سال برف بارید.
🌱کتاب«خون دلی که لعل شد» زندگی نامه مقام معظم رهبری
✅️@yek_nokte_az_bikaran
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌻 خوبان عالم را هر روز یاد کنیم ،حتی با ذکر یک صلوات....
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
«اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم »
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
🌻 شهید راه خدمت سیدابراهیم رئیسی،هشتمین رئیس جمهور ایران🌻
✅️@yek_nokte_az_bikaran
«الهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم»
🌸قسمت۴۲
🔶فهمیدم جایی که مرابرده اند پادگان نظامی است.مرا دربازداشتگاه نگهبانی انداختند.میهمان جدیدبرای سربازان غیر منتظره بود.آنها جوان لاغرکم سن را دیدندبا عمامه ای برسر وعینکی برچشم ولباس طلاب علوم دینی برتن این ویژگیها معمولا احساسات را برمی انگیزد
🔶 سربازان ازجای خود برخاستند،دورمرا گرفتند وبااحترام به من سلام دادند.فرمانده سربازان وقتی آن رفتار رااز افراد خود دید دستپاچه ونگران شد وسریعا مرا به مکانی انفرادی برداما خود اونیز با من باعواطف خاصی برخورد کردکه حاکی ازتأثر اوبود
🔶مرابه اتاق کوچکی برد وبخاری راروشن کرد وبامهربانی از من پرسیدشماکه هستید؟و شروع کرد به صحبت کردن بامن بعدغذا آورد وسپس بیرون رفت
🔶 پس ازلحظاتی باردیگر آمدو دراتاق نشست فرددیگری هم بااو نشست وباهم صحبتهای جالبی کردیم.از جمله به من گفت کسی که باعث شده شما به اینجا بیایید،از خودتان است!و من منظور او را فهمیدم
🔶این نکته رادراینجا بگویم که درهمه بازداشتها،هیئت ظاهری وقیافه من جلب توجه میکرد به یاد دارم درنخستین بازداشت، وقتی وارد اردوگاه شدم جلوی در نگهبانی بازداشتگاه ایستاده بودم که تیمسار مین باشیان(از مشهورترین تیمسارها)از پله های روبرو پایین آمد ازدور که چشمش به من افتاد به من خیره شد وبه سمت من آمد وقتی به من رسید،پرسید:شماکه هستید؟ چراشما را به اینجاآورده اند؟پاسخ دادم:به من میگویندچیزهایی گفته ای که مخالف مصالح کشور است
🔶پرونده ام راخواست ودرحالی که پرونده را ورق میزد ازتأسف وتعجب سرتکان میدادو مکررمیگفت:عجیب است چرا چنین کردی؟ چرااین راگفتی؟! ... و بعد رفت
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌻 خوبان عالم را هر روز یاد کنیم ،حتی با ذکر یک صلوات....
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
«اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم »
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
🌻 شهید راه خدمت سید محمد علی آل هاشم ، امام جمعه تبریز🌻
✅️@yek_nokte_az_bikaran
هدایت شده از جبهه فرهنگی فاطمیون استان مازندران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کارت_دعوت
#تیزر_مراسم
🌹🏴 امام دلها
🌹 🏴مراسم بزرگداشت ارتحال بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی رحمة الله علیه
💠 سخنران: حجة الاسلام دکتر سید باقر حسینی ( مسئول نهاد رهبری دانشگاه مازندران)
💠 مداح:مهندس کربلایی سید مصطفی مهدجو
🌼زمان: دو شنبه ۱۴ خردادماه
🌼ساعت: ۱۶:۳۰ الی ۱۸:۳۰
🌼مکان:بابل _ چهار راه شهدا _خیابان شهید قنبرزاده _مسجد قهاریه
#با_حضور_عموم_برادران_و_خواهران
🔴 لینک پخش زنده این مراسم
🌺جبهه فرهنگی فاطمیون استان مازندران
🌹⚫️🌹⚫️🌹⚫️🌹⚫️🌹⚫️
@fatimioun
🔸️🔹️🔸️🔹️🔸️🔹️🔸️🔹️🔸️🔹️🔸️🔹️🔸️🔹️
دحوالارض چه روزی است؟
روزی است که خداوند به کره زمین حیات بخشید و کره زمین که سراسر مملو از آب بود، شروع به خشک شدن نمود. این روز در قرآن و احادیث نیز آمده و در آنها به روز دحوالارض (یعنی بسط و گسترش زمین) اشاره شده است. طبق احادیث کعبه شریف و بیت الله الحرام اولین مکانی بود که در این روز از زیر آب سر برآورد و سپس بعد از آن یک چهارم زمین به صورت خشکی در آمد.
گرفتن روزه ، احیا و شب زنده داری ، غسل و نماز و دعای مخصوص در این روز فراوان تاکید شده است.
فردا دوشنبه ۱۴ خرداد مصادف با ۲۵ ماه ذی القعده روز دحو الارض خواهد بود.
✅️@yek_nokte_az_bikaran
🔸️🔹️🔸️🔹️🔸️🔹️🔸️🔹️🔸️🔹️🔸️🔹️🔸️🔹️
«الهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم»
🌸قسمت ۴۳
🔹صبح زود به ساواک منتقل شده وتا عصرچند ساعت بازجویی شدم.تعجب کردم وقتی دیدم که بازپرس ازدوستان دوران کودکی من است ودربازیهای کودکانه او و برادرانش شرکت میکردم!پدر وبرادرانش ازعلما و سادات بودند
🔹عصر مرا به فرودگاه بردند وبه همراه دو مأموردرهواپیما نشاندند.هواپیما به مقصدی که برای من نامعلوم بود پرواز کرد.بعدا متوجه شدم که عازم تهران هستیم
🔹این نخستین سفرمن باهواپیما بود واتفاقا اولین سفرهوایی من پس ازپیروزی انقلاب نیزبرای مأموریتی به زاهدان بودامام راحل طی حکمی مرابه بلوچستان فرستادند.آقای راشدیزدی هم که درسال۵۷ با من درایرانشهرتبعید بود،دراین سفر همراهم بود
🔹درهواپیمابه مسائل مختلفی می اندیشیدم به آینده نهضت،به امام خمینی،به پدری که برای ادامه معالجه درتهران به من نیاز داشت وبه علت ابتلا به آب مروارید، بینایی اش را داشت ازدست میداد،به آینده ای که در انتظار من بود و ... از فکر به این امورکه جزخدای متعال کسی ازعاقبت آن آگاه نیست،منصرف شدم
🔹مجله ای برداشتم و به ورق زدن آن پرداختم.چشمم به غزلی افتادکه ازآن خوشم آمد.من عادت داشتم که هرشعری را می پسندیدم،در دفترخاصی که «سفینه غزل»نامیده بودم می نوشتم
🔹دیدم دو مامور همراه من از دو طرف گردن میکشند تا ببینندمن چه مینویسم.بدون توجه به فضولی آنها به نوشتن ادامه داده ام.وقتی شعر را نوشتم،ذیل آن این عبارت را هم افزودم《این ابیات را درهواپیمایی که مرا به همراهی دو مأمور خوش اخلاق از زاهدان به جای نامعلومی می برد نوشتم.》این عبارت اثر مثبتی بر هر دوی آنها گذاشت.
✅️@yek_nokte_az_bikaran
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌻 خوبان عالم را هر روز یاد کنیم ،حتی با ذکر یک صلوات....
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
«اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم »
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
🌻 حضرت امام خمینی(ره) بنیانگذار انقلاب اسلامی و فرزندشان، شهید سید مصطفی خمینی 🌻
✅️@yek_nokte_az_bikaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رهبر انقلاب در حرم مطهر امام خمینی (ره):
بعد از فقدان رئیس جمهور عزیز همه جریانها از خدمات او حرف میزنند؛ دلم برای رئیسی سوخت، در زمان حیات او یک کلمه حاضر نبودند از این حرفها بزنند
✅@yek_nokte_az_bikaran
«الهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم»
🌸قسمت ۴۴
🔸هواپیما شبانه به آسمان تهران رسید منظره درخشش چراغهای شهر دل انگیزبود. دیدم ماموران همراه من خیلی به دیدن چشم انداز تهران علاقه مندند وازاینکه به پایتخت رسیده اند،احساس خوشحالی میکنند؛بویژه یکی از آن دو خیلی ابراز خوشحالی میکرد
🔸به اوگفتم:قدر مرابدان چون به خاطرمن باهواپیما به تهران آمدی.اگر بازداشتی فرد دیگری جزمن بود،تو رابا اتومبیل به خاش میفرستادند ومیبایستی شب تاصبح بیابانهای برهوت را طی میکردی؛ولی خب حالا شب خوشی را درتهران خواهی گذراند!خنده ای از ته دل کردکه برخاسته ازاحساس کامل خوشبختی ورضایت بود
🔸ماشین ساواک جلوی پلکان منتظر ایستاده بود،ما را سوار کرد و به راه افتاد.من عقب نشسته بودم و نگاه کردن به بیرون ممکن نمیشدشب بسیارسردی بود و برف میبارید
🔸به یک منطقه خالی از ساختمان رسیدیم، نگرانی خفیفی به سراغم آمد؛چون احتمال دادم که میخواهند مرا دراین جای پرت و خالی به قتل برسانند.پس از مدتی ماشین ایستاد و من صدای «ایست» را شنیدم فهمیدم که ما به یک پادگان نظامی رسیده ایم یکی از مأموران همراه پیاده شد.برگه ای را به نگهبان داد راه باز شد و ما وارد شدیم.
🔸بعداً متوجه شدم که آنجا«پادگان سلطنت آباد»است. جلوی مرکز نگهبانی از ماشین پیاده شدیم. مرا بازرسی کردند، بعد افسر نگهبان مرا از مأموران همراه تحویل گرفت و آنها رفتند.
🔸مرا به اتاقی تمیز و بزرگ بردند که در آن دو تختخواب و یک بخاری بود.افسر از من پرسیدشام خورده ای؟ گفتم: نه.برایم شام آورد.شام خوردم و نماز خواندم و پس از آن به خوابی عمیق و آرام فرو رفتم
✅️@yek_nokte_az_bikaran
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌻 خوبان عالم را هر روز یاد کنیم ،حتی با ذکر یک صلوات....
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
«اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم »
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
🌻حضرت امام خمینی(ره) بنیانگذار انقلاب اسلامی و فرزندشان سید احمد آقا خمینی 🌻
✅️@yek_nokte_az_bikaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ خبر عالییییی
می خوام از طرف تو نیت کنم و طواف مستحبی برم😍
فقط اسمت رو در این لینک وارد کن👇
https://roohbakhshac.ir/ziyarat
اسم ها که جمع شد، لیست اسم ها رو می خونم به نیابت از امام زمان عج و شما سربازان آقا، شب جمعه طواف و نماز طواف انجام میدم.
بسم الله اسم خودت و اموات و خانواده و دوستان هر چی خواستی بنویس
و حتما این پیام رو منتشر کن
#روز_ششم سفر الی الله
#سیدکاظم_روحبخش #سفرمجازی #حج
با من بیا👇
https://eitaa.com/joinchat/2334982163C65bbc6af0d
«الهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم»
🌸قسمت ۴۵
🔸صبح بیدارشدم وفرایض رابه جاآوردم. بعدیک نفرآمد وگفت:صبحانه میخواهی؟من به علت مسافرت،روزه نبودم.گفتم بله.یک فنجان بزرگ چای بانان مخصوص ارتش که معمولابامقداری روغن وشکر وکمی کافور مخلوط بود وضخامت هم داشت وبسیار خوشمزه بودبرای من آوردکنار نان کمی کره هم بود.من گرسنه بودم وهمه راخوردم ولذت بردم ازپنجره به بیرون نگاه کردم دیدم برف همه جارا پوشانیده است
🔸وقتی مابه تهران رسیدیم برف کمی می آمد،اما درتمام شب لباس سفیدوتمیزی بر تن زمین کرده بودبعددیدم افسری میرود و می آید فهمیدم که اتاقم مجاور زندان است و او افسرنگهبان بود.ساعتی بعدمرا صدا کردند. همان دومأمورهمراه آمده بودند
🔸باآنها درماشینی نشستیم وبه ساختمانی درجاده قدیم شمیران رفتیم،آنجاازساختمانهای سرّی ساواک بودآن دو مأمور با من خداحافظی کردند ومن درچهره آنهاسایه ای ازمهر وشفقت دیدم.ازمن پرسیدند: سفارشی دارید؟گفتم سلام مرابه آقای کفعمی برسانید.من ازاین طریق میخواستم ایشان بفهمدکه من درتهران هستم
🔸مرابه اتاق بزرگی بردندمدتی آنجا بودم در اثنا فردی آمد در راباز کردو چپ چپ به من نگاه کرد ورفت فرد دیگری آمد وهمان کار اولی را کرد.این کار چند بار تکرار شدتااینکه یکی ازآنهاآمد وگفت بیا.من تعجب کردم وقتی مرا دوباره به همراه دومأمور ساواک دراتومبیلی نشاندند
🔸اتومبیل ازخیابانهای شهرعبور کرد،بدون آنکه بدانم به کجا میرویم.تا اینکه به منطقه رسیدیم که هیچ ساختمانی درآن نبود.تعجب من بیشتر شد وبیشتر ازخود میپرسیدم که چه سرنوشتی در انتظار من است
🌱کتاب«خون دلی که لعل شد»زندگی نامه مقام معظم رهبری
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌻 خوبان عالم را هر روز یاد کنیم ،حتی با ذکر یک صلوات....
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
«اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم »
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
🌻 شهید راه خدمت ، حسین امیر عبداللهیان🌻
✅️@yek_nokte_az_bikaran
«الهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم»
🌸قسمت ۴۶
🔰اتومبیل ازکناریک مانع بلندکه نگهبانی بغل آن ایستاده بود،عبور کرد.میدانی پوشیده ازبرف دیدم.اتومبیل ایستاد و دو مأمورپیاده شدند ومن نیز باآنها پیاده شدم.درگوشه ای از میدان،قلعه بزرگی دیدم که بادیواری تقریبا ده متری احاطه شده بود.
🔰در یک سو،ساختمانهایی کم ارتفاع بارنگ زردنظامی دیده میشد ودرسوی دیگر ساختمان جدیدی قرار داشت یکی ازاین دو مأمور به داخل ساختمان جدیدرفت و دومی مشغول بررسی موتور ولاستیکهای اتومبیل شد
🔰ازگفت وگوهای بین راه آنهامتوجه شدم که ترک زبانند،من هم ترکی بلدم.خواستم بدانم آنجا کجا است؛لذا به مأموری که پیش من مانده بودبه ترکی گفتم:«بوراها رادی؟» یعنی اینجاکجااست؟این سؤال به ترکی اثر خود را درطرف گذاشت بانگرانی واحتیاط، نگاهی به چپ و راست انداخت وبالهجه ترکی گفت«گیزیل گلعه»یعنی:«قزل قلعه». قزل درزبان ترکی به معنای قرمز یاطلایی است
🔰من راجع به این زندان چیزهایی شنیده بودم.معروف بود که درآنجازندگی دشوار است و بازندانیان بابی رحمی و قساوت رفتار میکنند
🔰مأموری که به داخل رفته بود برگشت هر دو به راه افتادند ومن هم پشت سرشان به سمت قلعه حرکت کردم در دیوارخارجی قلعه بازشدیک سرباز ازآن بیرون آمد و شتابان از روی برفها به سمت ما دوید.با اشاره به من پرسید:همین است؟مأمورها پاسخ دادند: بله،خودش است.بعد سرباز رو به من کرد وگفت با من بیا.من به دنبال او رفتم.بعداً هم با او آشنایی پیدا کردم.جوان شیرازی خوبی بود که دوران خدمت سربازی اش را در آنجا میگذرانید
🌱کتاب«خون دلی که لعل شد» زندگی نامه مقام معظم رهبری
✅️@yek_nokte_az_bikaran
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌻 خوبان عالم را هر روز یاد کنیم ،حتی با ذکر یک صلوات....
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
«اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم »
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
🌻 شهید راه خدمت ، مالک رحمتی 🌻
✅️@yek_nokte_az_bikaran
«الهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم»
🌸قسمت ۴۷
🔹به سمت قلعه زندان رفتیم.در آهنی بزرگ و مهیبی بود که بازنجیرهای آهنی بسته شده بود،باز شد.بعد ازاین در،راهروی تنگی بود که در دو طرف آن سلولها درکنار هم قرار داشت.مرا وارد یکی از این سلولها کردند
🔹همراه من یک قرآن،تسبیح،دفترچه تلفن ودفترسفینه غزل بود،به اضافه کتاب تذکرة المتقین که حاوی مجموعه رسائل و اذکار عده ای از علما وفقهای بزرگ است.این کتاب را آقاسیدکمال شیرازی درکرمان به من داده بود و درزاهدان انیس من بود. همچنین چهار تومان و دو قِران هم داشتم.در زاهدان که بودم همه پول من پنج تومان بود که باهشت قِران آن وقتی در ساواک زاهدان بودم نان وتخم مرغ خریده بودم
🔹مرابه سلولی بردنداین سلول مربعی دومتر در دومتر بود. نیمی از آن کمی بلندتر که به عنوان سکو برای نشستن وخوابیدن در نظر گرفته بودند.روی آن هم تشکی پرشده از کاه قرار داشت.دو پتو به من دادند. من برای نخستین بار در چنین اتاقک کوچکی بازداشت میشدم.مدتی متحیر نشستم دور و برم را نگاه کردم دیدم درسقف روزنه کوچکی هست که نگهبان برای مراقبت از زندانی جلوی آن رفت و آمد میکند و به آن سر میزند. همچنین در بالای در روزنه کوچکی دیدم که پوششی روی آن کشیده بودند.در گوشه دیگر،چراغ کم نوری سوسو میزد که بیش از پانزده وات روشنی نداشت
🔹دقایقی پس از آنکه مرا در سلول انداختند،در سلول باز شد و یک نظامی وارد شد. بعداً فهمیدم که نامش «استوار زمانی» است. پنج مأمور دیگر هم با همین درجه به طور نوبتی نگهبانی زندان را انجام میدادند.
🌱کتاب«خون دلی که لعل شد» زندگی نامه مقام معظم رهبری
✅️@yek_nokte_az_bikaran
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌻 خوبان عالم را هر روز یاد کنیم ،حتی با ذکر یک صلوات....
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
«اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم »
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
🌻 شهید راه خدمت ، سردار سید مهدی موسوی 🌻
✅️@yek_nokte_az_bikaran
«الهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم»
🌸قسمت۴۸
🔹استوار زمانی وارد شد وگفت:با خودت چه داری؟گفتم:میتوانی بگردی.او شروع کرد به بازرسی وگشتن.قرآن رابیرون آورد،به آن نگاهی انداخت وگفت این قرآن است؛اشکالی ندارد،میتوانی آنرا نگه داری.ظاهراً وقتی مبلغ پول ناچیز رادرجیب من دید،متأثر شد ودلش سوخت.بعد راجع به کتاب تذکرة المتقین پرسیدوگفت:این کتاب دعا است؟میخواست ازمن پاسخ مثبت بشنود تاکتاب راهم پیش من بگذارد.اما به اوگفتم این کتابی درزمینه عرفان است و.... سخنم را قطع کرد وگفت:بله،کتاب دعا است کتاب دعا است؛اشکالی ندارد،میتواند پیش شما بماند!
🔹این برخورد بروشنی نشان میداد که این مردقصد کمک به من دارد.او به جز دفترچه تلفن که درجیبم بود،چیزدیگری ازمن نگرفت.رفت و من تنهاماندم
🔹به قرآن پناه بردم وبا صدای بلند به قرآن خواندن پرداختم.درتلاوت من نشانه ای از لهجه فارسی نیست واین شبهه را القا میکند که یک عرب در حال تلاوت است.همان طور که مشغول تلاوت بودم دیدم فردی پوشش سوراخ کوچک در راپس زده وبه من مینگرد.رفت ویکی دیگر آمد وباز همینطور یکی دیگرمن گمان میکردم این افرادی که جلوی سوراخ در می آیند و میروند،از نگهبانان هستند
🔹امازمانی فهمیدم نگهبان نیستند که یکی ازآنها بالهجه عربی مخصوص خوزستانی ها بامن حرف زد.متوجه نشدم چه میگویدو پاسخش را هم ندادم.یکی دیگر آمد وبه عربی پرسید:تواهوازی هستی؟گفتم نه من مشهدی هستم.آنها رفتند ودیگرهم برنگشتند
🔹بعداً فهمیدم آنهاازتشکیلاتی بودند که جبهه آزادی بخش عرب نامیده میشد.بعدها بعثی های عراق آنرازیرچترحمایت خود گرفتندواز آن برای رویارویی باانقلاب اسلامی استفاده کردند
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌻 خوبان عالم را هر روز یاد کنیم ،حتی با ذکر یک صلوات....
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
«اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم »
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
🌻شهید خدمت ، سید طاهر مصطفوی 🌻
✅️@yek_nokte_az_bikaran
🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼
اثر جدید استاد حسن روحالامین
تابلو نقاشی «مَرَجَ البحرین» به معنی تلاقی دو دریا؛ با موضوع شب عروسی حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) و صدیقه کبری فاطمه زهرا (س)
✅️@yek_nokte_az_bikaran
🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸
«اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم»
🌸قسمت ۴۹
🔸شبهای ماه رمضان بود،برادران خوزستانی پس ازافطار در راهروی زندان جمع میشدند پتو می انداختند،چای درست میکردند و قلیان میکشیدند.من از داخل سلول ، آنها را نگاه میکردم، بعدا که به من هم اجازه بیرون آمدن در راهرو را دادند، در برنامه های آنها شرکت میکردم.
🔸قرار شد هر شب برای آنها صحبت کنم؛ بعد هم سید کاظم (یکی از آنان که صدای خوبی داشت) به خواندن مداحی و مرثیه خوانی بپردازد و طبق معمول به ذکر مصیبت امام حسین (ع) برسد.
🔸صحبتهای من به صورت غیر صریح، متضمن محکوم سازی رژیم حاکم بود. درباره زندگی امیرالمؤمنین علی (ع) و عدالت آن حضرت، و نیز ویژگی های حاکم اسلامی سخن میگفتم آنها از این سخنان، خشنود و خوشحال میشدند تعجبی هم نداشت؛ زیرا این سخنان، متناسب با آرمانهای آنها و امیدها و رنجهایشان بود.
🔸هر شب یکی از افراد جلسه مسئولیت پرداخت هزینه ی آن را داشت؛ البته به جز من که کاملاً بی پول بودم. بیشتر خرج هم بابت خرید چای و شکر بود.
🔸یک ارمنی به نام «آوانسیان» هم در زندان با ما بود. بعداً مطلع شدیم که او از رهبران حزب توده است. او در بین زندانیان، از رفاه خاصی برخوردار بود. امکاناتی در اختیار داشت که در اختیار دیگران نبود.
🔸️ این زندانی ارمنی یک بار به یکی از جلسات رمضانی ما نزدیک شد و به صحبت من گوش داد و بسیار خوشحال شد چند شب بعد نزد ما آمد و گفت: به من اجازه میدهید که مسئولیت خرج جلسه بعدی را بر عهده داشته باشم؟ گفتیم:با کمال میل.
🔸جالب اینجا بود که او نظر ما را درباره نجاست و طهارت میدانست و متوجه بود که اگر به چیزی دست تر بزند از نظر ما آن چیز نجس میشود. البته این نظر رایج و غالب علما در مورد اهل کتاب است. در اینجا به عنوان جمله ی معترضه یادآور میشوم که من به طهارت اهل کتاب معتقدم.
🔸️بر این اساس، او برای ما چای و شکر آورد ولی آنها را نزد خودمان گذاشت تا برادران مسلمان زندانی خودشان، آن را آماده کنند.
🌱کتاب«خون دلی که لعل شد» زندگی نامه مقام معظم رهبری
(توضیح: با توجه به محدودیت ارسال تعداد کلمات در پیام های که حاوی عکس است، در بعضی از قسمت ها برای حفظ یکپارچگی داستان ، مجبور به حذف عکس شدیم و مطالب بدون عکس ارسال خواهد شد)
✅️@yek_nokte_az_bikaran
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌻 خوبان عالم را هر روز یاد کنیم ،حتی با ذکر یک صلوات....
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
«اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم »
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
🌻شهید خدمت ، محسن دریا نوش 🌻
✅️@yek_nokte_az_bikaran