🔻 عدم وجود تبعیض در حکومت امیرالمومنین
🔻 علی صدای عدالت انسانی
🔸 عن الحارث: کنتُ عِندَ عَلِیٍّ، فَأَتَتهُ امرَأَتانِ فَقالَتا: یا أمیرَ المُؤمِنینَ، إنَّنا فَقیرَتانِ مِسکینَتانِ، فَقالَ: قَد وَجَبَ حَقُّکما عَلَینا وعَلى کلِّ ذی سَعَهٍ مِنَ المُسلِمینَ إن کنتُما صادِقَتَینِ. ثُمَّ أمَرَ رَجُلًا فَقالَ: انطَلِق بِهِما إلى سوقِنا، فَاشتَرِ لِکلِّ واحِدَهٍ مِنهُما کرّا مِن طَعامٍ وثَلاثَهَ أثوابٍ فَذَکرَ رِداءً أو خِمارا وإزارا وأعطِ کلَّ واحِدَهٍ مِنهُما مِن عَطائی مِائَهَ دِرهَمٍ.
فَلَمّا وَلَّتا، سَفَرَت إحداهُما وقالَت: یا أمیرَ المُؤمِنینَ، فَضِّلنی بِما فَضَّلَک اللّهُ بِهِ وشَرَّفَک! قالَ: وبِماذا فَضَّلَنِی اللّهُ وشَرَّفَنی؟ قالَت: بِرَسولِ اللّهِ صلىاللهعلیهوآله.
قالَ: صَدَقتِ، وما أنتِ؟ قالَت: أنَا امرَأَهٌ مِنَ العَرَبِ وهذِهِ مِنَ المَوالی.
قالَ: فَتَناوَلَ شَیئا مِنَ الأَرضِ ثُمَّ قالَ: قَد قَرَأتُ ما بَینَ اللَّوحَینِ فَما رَأَیتُ لِوُلدِ إسماعیلَ عَلى وُلدِ إسحاقَ علیهماالسلام فَضلًا ولا جَناحَ بَعوضَهٍ!
🔹 حارث گوید: در محضر امیرالمومنین على علیه السلام بودم که دو زن نزد ایشان آمدند و گفتند: اى امیرالمؤمنین! ما بینوا و مستمندیم
حضرت به مردى فرمود: «آن دو را به بازارِ ببر و براى هر یک پیمانه اى خوراک و سه جامه شامل بالاپوش، روسرى، و جامه پایین تنه بخر و به هر یک صد درهم از اموال من عطا کن»
چون بازگشتند، یکى از آن دو زن ( به نشانه ی اعتراض) گفت: من عرب هستم و او از موالی است.
(برای هردو ی ما حقی یکسان تعیین فرمودی)
راوى گوید: امیرالمومنین قدرى خاک از زمین برگرفت و فرمود: «من در هیچ یک از این دو براى فرزندان اسماعیل بر فرزندان اسحاق برترى نیافتم، هر چند به قدر بالِ پشهاى»
[ یعنی همه ی ما از این خاک هستیم و نژاد سبب برتری ما نمیشود]
📚 انساب الأشراف، ج ۲، ص ۳۷۶
🔸 الغارات عن أبی إسحاق الهمدانیّ: إنَّ امرَأَتَینِ أتَتا عَلِیّا(علیه السلام) عِندَ القِسمَهِ؛ إحداهُما مِنَ العَرَبِ، وَالاخرى مِنَ المَوالی، فَأَعطى کلَّ واحِدَهٍ خَمسَهً وعِشرینَ دِرهَما وکرّا مِنَ الطَّعامِ.
فَقالَتِ العَرَبِیَّهُ: یا أمیرَ المُؤمِنینَ، إنِّی امرَأَهٌ مِنَ العَرَبِ، وهذِهِ امرَأَهٌ مِنَ العَجَمِ! فَقالَ عَلِیٌّ(علیه السلام): إنّی وَاللّهِ لا أجِدُ لِبَنی إسماعیلَ فی هذَا الفَیءِ فَضلًا عَلى بَنی إسحاقَ!
🔸 هنگام تقسیم اموال، یک زن عرب و یک زن ایرانی نزد امیرالمومنین آمدند. امام به هر یک، بیست و پنج درهم و پیمانهاى خوراک داد.
زن عرب گفت: «اى امیرالمؤمنین ، من زنى عرب هستم و او از موالی است!»
امیرالمومنین فرمود: «به خدا سوگند! من در این غنایم، براى فرزندان اسماعیل حقّى بیش از فرزندان اسحاق نمىبینم»
📚 الغارات ، ج ۱ ، ص ۷۰
📚 الاختصاص، ص ۱۵۱
#حکومت_علوی
#سیره_حکومت_ائمه_اطهار
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@YekAsheghaneAheste