🚶♂️
📌کاش ما هم #میرزا_لطیف داشتیم!!
زمان دانشجویی یه هم اتاقی داشتیم از بخش آبش احمد شهرستان کلیبر، روستای نجف تراکمه،
صاف بود و تو دل برو؛ خاطرات جالبی نقل می کرد از روستاشون،
می گفت اون موقع ها توی دِه امکانات زیاد نبود، مثلا دفترخانه ثبت ازدواج تو منطقه نبود، حتی روستا روحانی هم نداشت، در ده بالا روستای لومه درق، یک #میرزا_لطیف نامی بود با سواد قدیمی،
کسی فوت می کرد با #کتاب_قدیمی که داشت می آمد و مراسم کفن و دفن و نماز و تلقین را از روی آن کتاب انجام می داد،
#دفتری هم داشت مخصوص ثبت تولد و ازدواج ها که می آمد و توش ثبت می کرد و گواهی صادر می کرد!
👈 رفیقم می گفت پسر خالم عاشق دخترخالش بود(دخترِ آن یکی خاله ام) و نمی دادند بهش؛ تا اینکه به رسم روستا پسرخاله قاپِ دخترخاله رو دزدید و یک روز با هم فرار کردند و خبر که پیچید تو روستا، عموهای دختر تریپ غیرت برداشتند رفتند جلوی درِ خانه پسره داد و قال و قمه کشی،
مادربزرگ پیرمان شوکه شد و در جا سکته رو زد و به رحمت خدا رفت....
🏝رسم روستا این بود پسر که دختر را فراری می داد فرداش بر می گشتند برای ثبت عقد و عروسی، حالا عروس و داماد تو راه روستا بودند و یک فوتی هم رو دست ما که بایس کفن و دفن می شد؛
ریش سفیدها جمع شدند و همه مبهوت بودند که چه کنیم؟؟؟
پدرم حاج رستم که مرد دنیا دیده ای بود منو صدا کرد و گفت:
پسر! برو ده بالا به #میرزا_لطیف بگو #کتاب و #دفترت را بردار بیا؛ ....قاتیشیب ..خا 🙊
یعنی میرزا لطیف بیا که کار قاطی کار شده😂
#کتاب را بیار برای جمع کردن جنازه و #دفتر را برای ثبت و رسمی کردن ازدواج
بیا تا کارها جمع و جور شود!!!
🖌اکنون هم که وضعیت ائتلاف نیروهای انتخابات به اینجا رسیده که هرکی هرکی شده و کار قاطی کار شده... و لیسته که داره میاد بیرون 😊
با خودم میگم برای جمع و جور کردن اوضاع کاش ما هم یک #میرزا_لطیف داشتیم با دفتری و کتابی!!!
🔻 کانال یک نفر از هشتاد میلیون
🔻 @yekaz80
🔻ارتباط با ما
🔻🔻@yekaz_80