eitaa logo
یک نفر از هشتاد میلیون
627 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
654 ویدیو
21 فایل
ارسال پیام 👇 🔴 @yekaz_80 👈 ... استفاده از مطالب کانال چه با ذکر منبع چه بدون ذکر منبع آزاد است. مطالب بازنشر شده #جهت_اطلاع جهت تأمین نیازهای بصیرتی منتشر می شود. انتشار مطلبی از یک شخص، روزنامه، سایت یا کانال به معنی تایید آن نمی باشد!!
مشاهده در ایتا
دانلود
. ✳️ چند سال پیش برای هماهنگی بخشی از یک برنامه رفته بودیم پادگان شهرمان. مسئول پادگان، حاج آقا روحانی خوش مشربی بود و چون شور و علاقه ما را دید خوب تحویلمان گرفت و با خاطره ای، حسابی کرد. 👈 ایشان نقل کرد زمان یک بار در منطقه ای از ماموریت بودیم و مشغول و منم امام جماعت... ✅ وسط نماز جماعت بود که حمله هوایی سنگینی شروع کرد و با سر و صدای ایجاد شده و شلوغی فضا، متوجه شدم مأمومین یا برای حفظ جان یا برای رفتن سر پست و انجام وظیفه نماز جماعت را شکسته اند و دقت که کردم احساس کردم دیگر کسی پشت سرم نمانده است!! منم کمی سبک سنگین کردم و روی وظیفه نماز را شکستم که وقت هست بعدا میخوانم و خواستم بدوم طرف سنگرها که ...... 😔 حاج آقا به اینجای خاطره که رسید سرد روی پیشانیش نشست و با گوشه دست قطرات بی اختیارش رو پاک کرد و گفت: 👈 منم نماز را که شکستم بدوم طرف سنگرها، دو قدم که برداشتم دیدم هنوز سر نماز جماعت بود!!!! با دیدن این صحنه برگشتم و با شرمندگی این بار من امام جماعت، نماز را به این مأموم در میدان اقتدا کردم!!! 👌 آن ، آن یک نفر که تا آخر استوار مانده و سر نماز و مرا هم مثل خیلی ها کرده بود، فرمانده متواضع ارتشی شهید بود... ++++++ ⭕️کانال یک نفر از هشتاد میلیون @yekaz80 🆔 ارتباط با ما @yekaz_80 ✅ استفاده از مطالب کانال چه با ذکر منبع چه بدون ذکر منبع آزاد است .
🌱 ✍چند سال پیش برای هماهنگی برنامه رفته بودیم پادگان شهرمان مسئول پادگان، حاج آقا روحانی خوش مشربی بود و چون شور و علاقه ما را دید خوب تحویلمان گرفت و با خاطره ای از نماز حسابی کرد. 👈 ایشان نقل کرد زمان یک بار در منطقه ای از ماموریت بودیم و مشغول و منم امام جماعت... ✅ وسط نماز جماعت بود که حمله هوایی سنگینی شروع کرد و با سر و صدای ایجاد شده و شلوغی فضا، متوجه شدم مأمومین یا برای حفظ جان یا برای رفتن سر پست و انجام وظیفه نماز جماعت را شکسته اند و دقت که کردم احساس کردم دیگر کسی پشت سرم نمانده است!! 🤔 منم کمی سبک سنگین کردم و روی وظیفه نماز را شکستم که وقت هست بعدا میخوانم و خواستم بدوم طرف سنگرها که ...... 😔 حاج آقا به اینجای خاطره که رسید سرد روی پیشانیش نشست و با گوشه دست قطرات بی اختیارش رو پاک کرد و گفت: 👈 منم نماز را که شکستم بدوم طرف سنگرها، دو قدم که برداشتم دیدم هنوز سر نماز جماعت بود!!!! با دیدن این صحنه برگشتم و با شرمندگی این بار من امام جماعت، نماز را به این مأموم اقتدا کردم!!! 👌 آن ، آن یک نفر که تا آخر استوار مانده و سر نماز و مرا هم مثل خیلی ها کرده بود، فرمانده متواضع ارتشی شهید بود.... ++++++ ⭕️کانال یک نفر از هشتاد میلیون @yekaz80 🆔 ارتباط با ما @yekaz_80 ✅ استفاده از مطالب کانال چه با ذکر منبع چه بدون ذکر منبع آزاد است .