eitaa logo
دعا فقط برای یک نفر
135 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
909 ویدیو
70 فایل
کمپین دعا فقط برای یک نفر با تولیدات رسانه ای در زمینه ی ترویج فرهنگ مهدویت و انتظار فعالیت می کند.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹️گریه و گلایه امام زمان سلام الله علیه ▪️حاج قدرت الله لطیفی نسب رضوان الله علیه صاحب سر حضرت بقیه الله ارواحنا فداه نقل می کند: 🔹️یکی از بندگان صالح خدا و شیعیان و مخلصان حضرت مهدی ارواحنا فداه، چندی پیش محضر امام زمان مشرف شده بود و نقل می کرد: ▪️🔹️▪️ ▪️به حدی امام زمان را ناراحت دیدم که همین طور از چشمان شان اشک جاری بود و از شیعیان و دوستانشان گله مند بودند که: "چرا این قدر در حق ما جفا و کوتاهی میکنند و برای ما دعا نمیکنند؟ در صورتی که اگر شیعیان و محبّان با اخلاص ما، دعا و استغاثه کرده و از خدا طلب فرج کنند، خدا به آنها فرج داده و از این گرفتاری روز افزون دنیا آن ها را نجات می دهد؛ ولی افسوس که این ها در دعا کردن کوتاهی می کنند" 📘راه وصال؛ ص۱۳۴ ▪️🔹️▪️ 🆔️@yekdoa
▪️آمده بود مسجد سهله برای عبادت. نزدیک اذان صبح، صدای مناجاتی شنید. دلش رفت. عجب صدای لطیفی! چه سوز و گدازی! صدا از سمت مقام امام زمان علیه السلام می‌آمد. انگار در و دیوار سهله با او دعا می‌خواندند. گوش‌هایش را تیز کرد. می‌خواست ببیند کدام دعاست. جمله‌ای شنید که زبانش بند آمد: " خدایا، شیعیان من را... " فهمید صاحب سهله دارد برای شیعیانش دعا می‌کند. خواست برود سمت مقام، اما نتوانست! پاهایش نا نداشت. صدای مناجات قطع شد. در پاهایش رمق احساس کرد. دوید سمت مقام امام زمان علیه السلام، اما کسی را ندید! 📚 العبقري الحسان، ج‏۲، ص۵۵۹. علیه‌السلام 🆔️@yekdoa
‌❤️‌اگر شیعیان آخرالزمان می‌دانستند چقدر دوستشان دارم از شوق می‌مردند... 🌹ابراهیم مهزیار جدّ علی بن مهزیار می گوید: از امام عسکری(ع) یك یادگاری طلب كردم و ایشان انگشترشان را به من دادند، پس از آن هر وقت به آن انگشتر نگاه می‌كردم خوشی عجیبی به دلم می‌آمد. 🌹🔸️🌹 🌹بعد از بازگشتم به اهواز شنیدم امام حسن عسكری (ع) شهید شدند. به سامرا برگشتم تا امام زمان (عج) را ببینم اما موفق نشدم. ایام حج به مكه رفتم تا حضرت را زیارت كنم ولی ایشان را ندیدم. روزی در طواف با خود گفتم: بیچاره شیعیان آخر الزمان! ‌من امام هادی (ع) و امام حسن عسكری (ع) را دیدم اما امام زمان (عج) را ندیدم و این قدر بی قرار هستم... آنها كه هیچ امامی را ندیدند چقدر بی‌قرار خواهند بود! 🌹🔸️🌹 🌹 پس از آن جوانی آمد از من پرسید انگشتر امام عسكری (ع) را به دست داری؟ گفتم : بله. بعد از آن او مرا با خود به خیمه امام زمان (عج) برد. حضرت فرمودند: «دیدی با ما چه كردند؟ مجبور شدیم غایب شویم.» نگران شدم. گفتم: آقا می‌خواهید انگشتر پدرتان را از من بگیرید؟ فرمودند: «ما خاندانی هستیم كه به هر كس هر چه بدهیم پس نمی گیریم.» پس انگشتر خودشان را هم به من دادند. 🌹🔸️🌹 🌹سپس فرمودند: در طواف برای شیعیان ما دعا كردی؟ گفتم: بله آقا ولی خیلی دلم برایشان می‌سوزد، آنها امام خود را نمی‌بینند. حضرت فرمودند: «آنها خیلی نزد من عزیز هستند، شیعیان آخر الزمان ندیده به من عشق می‌ورزند. اگر آنها بدانند چقدر دوستشان دارم از شوق می‌میرند.» ‌ 🌹اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّک الفَرَج 🌹🔸️🌹 🆔️@yekdoa
💠🌸💠 🌸دیدار امام زمان سلام الله علیه ظرفیت می خواهد 💠یکی از طلاب جوان که محب اهل بیت سلام الله علیهم و از خانواده علم است و راضی به ذکر نامشان نشدند، این قضیه را نقل و به درخواست بنده نوشتند. در سال۱۳۶۳شمسی، تصمیم گرفتم چهل شب چهارشنبه به مسجد جمکران مشرف شوم، تا شاید به ملاقات آقا امام زمان سلام الله علیه نایل شوم. شب چهلم نیز مشرف شدم، اما به ظاهر نتیجه ای نگرفتم مدت ها بود این سوال در ذهنم بود که: چرا من نتیجه ای نگرفتم؟ و با خود میگفتم: اگر من چهل بار درب خانه ای را میزدم حتما در به رویم باز می شد اما چرا این در برویم باز نشد و آقا توجهی نکردند؟ محضرمرحوم آیت الله نجفی مرعشی قدس سره رسیده، عرض کردم: قضیه این است و مگر شما نفرمودید این معنی مجرب است؟ آقا بلافاصله فرمود: گفتم مجرب است،نه اینکه روایت داشته باشد. 💠تا اینکه در روز سحر پنجشنبه۲۶دی،۱۳۷۰شمسی، برابر با دهم رجب، ۱۴۱۲قمری، مصادف باسالروز ولادت حضرت جواد سلام الله علیه پس از خواندن نمازشب و نافله و نماز صبح و تعقیبات به بستر رفته تا اندکی استراحت کنم، هنوز خوابم نبرده و تازه چشمانم گرم شده بود که ناگهان دیدم انواری بسوی من افاضه می شود و من به این نور خیره شده بودم، ‌حالت سنگینی به وجودم سایه افکنده، عرق به پیشانیم نشسته بود و قدرت حرکت و اراده از من سلب شده بود، احساس می کردم در عالم دیگری هستم و سعی می کردم که خود را از این حالت بیرون ببرم. مثل اینکه به قلبم التماس می کردم که این نور از مقابل من دور شود، چون طاقتم داشت تمام می شد. با خود گفتم: این نور امام زمان سلام الله علیه است و من که قابلیت وجود نور امام زمان سلام الله علیه را ندارم، چگونه توقع دیدار آن وجود مبارک را دارم ومسلم است اگر من آقا را می دیدم قالب تهی میکردم‌. 💠پس ازحدود سه دقیقه که نور از جلو چشمم برطرف شد و به حالت عادی برگشته، باخود گفتم: مثل سید بحرالعلوم و مقدس اردبیلیها، چه ظرفیتی داشتند که بارها آقا را دیدار میکردند. ما که تاب دیدن نور امام زمان سلام الله علیه را هم نداشتیم. دلم می خواست این را برای کسی تعریف کنم، دوباره خوابیدم، این بار مرحوم پدرم را در خواب دیدم. به ایشان گفتم: پدر! می خواهم جریانی را که اتفاق افتاده بگویم، با تبسمی که بر لب داشتند، فرمودند: باباجان! تعریف کن ببینم، اما قبل ازتعریف گریه امانم نمی داد و بالاخره با گریه از خواب تعریف کرده و ازخواب بیدارشدم. صبح به محضر آیت الله گلپایگانی قدس سره رسیدم و ماوقع را تعریف کردم. ایشان درحالی که تحت تاثیر قرار گرفته بودند،فرمودند: این بیانگر است که زیارت و توسل شما مورد نظر آقا امام زمان سلام الله علیه قرار گرفته و این واقعه هم خواب و خیال نبوده، بلکه واقعیت و حقیقت داشته است. ۱۳۷۱/۱/۲۶ 📚شیفتگان ج 2 ص 234 💠🌸💠 🆔️@yekdoa
🍂🌷🍂 🌷شب و روز منتظرت بودیم! 🍂على بن مهزيار اهوازى رضوان الله علیه، نوزده بار به قصد ملاقات حضرت ولىّ عصر سلام الله علیه، رنج سفر حجّ را به جان خريد. 🌷 سرانجام در بيستمين سفر توفيق تشرّف به محضر مقدّس آن حضرت را یافت. 🍂🌷🍂 🍂 حضرت فرمودند: قَدْ كُنَّا نَتَوَقَّعُكَ‏ لَيْلاً وَ نَهَاراً فَمَا الَّذِی أَبْطَأَ بِكَ عَلَيْنَا 🌷شب و روز منتظرت بودیم، چرا دیر به دیدن ما آمدی؟ 📙دلائل الإمامة، ص۵۴۱ 🍂🌷🍂 🆔️@yekdoa
🌸 داستان تشرف 🔹️اهل شهر قنات و قناعت بود. دلش، یک سقف بالای سر می خواست، که نداشت. با هزار امید، رفت جمکران. متوسل شد به آخرین امیدِ همه منتظرها. امامش را صدا زد و خانه ای خواست. چشمش به جمال گمشده عالم روشن شد. سید حسین یزدی، علاوه بر خانه، چند دُرّ نصیحت هم هدیه گرفت. از امام عصر سلام الله علیه شنید که: 🌸 آن جلسه دعای ندبه ای که می روی، هیچ وقت ترک نکن! از عمه جانم زینب کبری سلام الله علیها یاد کنید! هم در آن جلسه. هم در مجالس دیگر! 📘کتاب مسجد مقدس جمکران تجلی گاه صاحب الزمان سلام الله علیه، به نقل از آیت الله بهجت. 🔹️🌸🔹️ 🆔️@yekdoa
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️همسفر با آفتاب مرحوم بافقی به محضر امام عصر علیه السلام 📚عنایات حضرت مهدی علیه‌السلام، ص۳۳۱. 🆔️@yekdoa
🍃▪️🍃 ▪️سرداب مقدس را خلوت‌تر از همیشه یافت. قدر‌دان آن خلوت معنوی، رو به استغاثه آورد و به حال خوشی رسید. در نقطه‌ی اوج راز و نیاز، صدایی شنید به فارسی سلیس که او را مخاطب ساخته بود. 🍃روی گرداند و امام عصر (سلام الله علیه) را دید که می‌فرمود: به دوستان و شیعیانم بگو خدا را به حقِّ عمّه‌ام زینب، و به حرمت او قسم دهند؛ ▪️قسم دهند و از خدا، ظهور مرا طلب کنند. 📚 شیفتگان حضرت مهدی علیه السلام ج 1، ص 251. 🍃▪️🍃 🆔️@yekdoa
🌹درد فراق یک عاشق 🌷مشهدی امام قلی ترک، سال‌ها پیش در شهر ری زندگی می‌کرد و یک مغازه کوچک پینه دوزی و تعمیر کفش داشت. قبرش هم حوالی شهر ری، پای کوه بی بی شهربانو است. می‌گویند: چنان عاشق بود و درد فراق امام زمان علیه السلام را داشت که فکر و ذکر و کلامش آقا بود و جز فرج حضرت خواسته ای نداشت. اگر کسی یک ساعت با او معاشرت می‌کرد و همنشین می‌شد، حال و هوای دیگری پیدا می‌کرد. 🌷🌹🌷 🌹در مغازه اش روی یک تخته پوست می‌نشست و هر چه پول می‌گرفت زیر پوست میگذاشت و هر که محتاج بود و می‌آمد و درخواست می‌کرد، از آن زیر برمی‌داشت و به او می‌داد. مرحوم حاج شیخ محمد شریف رازی، صاحب کتاب گنجینه دانشمندان می‌گوید: من او را دیده بودم و با او آشنا بودم و گاه به مغازه اش می رفتم و میدیدم که آن مقداری که از زیر پوست بر می‌دارد و به دیگران می دهد، بیشتر از پولی است که می‌گیرد و زیر پوست می گذارد. مرتب پول می داد و تمام نمی‌شد. این دلسوخته ی عاشق در تشرفی خدمت حضرت عرض کرده بود: آقا، اگر ظهورتان نزدیک نشده، مرا از دنیا ببرید. بیش از این طاقت دوری و فراق شما را ندارم. 🌷🌹🌷 🌷به او وعده داده شد که شما ماه رمضان آینده از دنیا می روی، او این بشارت را به برخی خواص داده بود. نیمه ماه مبارک رمضان سال 1365 هجری قمری از دنیا رفت. از مرحوم شیخ رجبعلی خیاط نقل شده است که می‌گفت: من هر وقت به قبر مشهدی امام قلی ترک توجه کردم دیدم امام زمان علیه السلام آنجاست و لطف و توجه حضرت بر آن عاشق پیوسته برقرار است. 📕برگرفته از کتاب ملاقات با امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف 🌷🌹🌷 🆔️@yekdoa
🍃مظلوم ترین فرد عالم ▪️مرحوم حجه الاسلام آقای حاج سید اسماعیل شرفی از شخصیت های دلسوخته ای بود که چند بار خدمت حضرت بقیه الله الاعظم (ارواحنا فداه) مشرف شده بود. ایشان یکی از تشرفات خود را این گونه نقل نموده است: 🍃▪️🍃 🍃به عتبات مقدسه مشرف شده بودم و در حرم حضرت سیدالشهداء سلام الله علیه مشغول زیارت بودم چون دعای زائرین در بالای سر حرم مطهر امام حسین سلام الله علیه مستجاب است، در آنجا از خداوند خواستم مرا به محضر مبارک مولایم حضرت مهدی سلام‌الله‌علیه مشرف گرداند و دیدگانم را به جمال بی مثال آن بزرگوار روشن نماید. 🍃▪️🍃 ▪️مشغول زیارت بودم که ناگهان خورشید جهانتاب جمالش ظاهر شد، گرچه در آن هنگام حضرتش را نشناختم ولی شدیداً مجذوب آن بزرگوار شدم، پس از سلام از ایشان سؤال کردم: شما کیستید؟ آقا فرمودند: انا اول مظلوم فی العالم (من مظلوم ترین فرد عالم هستم) 🍃▪️🍃 🍃من متوجه نشدم و با خود گفتم: شاید ایشان از علمای بزرگ نجف هستند و چون مردم به ایشان گرایش پیدا نکرده اند خود را مظلوم ترین فرد عالم می دانند. در این هنگام ناگهان متوجه شدم که کسی در کنارم نیست. اینجا بود که فهمیدم مظلوم ترین فرد عالم کسی جز امام زمان (سلام‌الله‌علیه) نیست، و من نعمت حضور آن بزرگوار را زود از دست دادم. 📓شیفتگان، ج 3 ص 159 🍃▪️🍃 🆔️@yekdoa
🔹️تشرف آقای شیرازی 💠بعداز درگذشت آن طفل معصوم مرتب گریه میکردم،حالم منقلب بودتا اینکه به دلم افتاد نذری کنم شاید جواب بگیرم! در راه جمکران بودیم، دیدم سیدخوش سیمایی دست تکان داد وقتی به مارسیدند فرمودند:جمکران می روید؟گفتم بله، در را بازکردم وایشان سوارشدند برادرم پشت فرمان نشسته بود،ایشان هم کنارحجت الاسلام والمسلمین حاج میرسیدابوالقاسم روحانی نشستندوفرمودند:همینجابشین جاهست،وباوجوداین که آن بزرگوار بین مانشسته بودندجایمان تنگ نشد. 💠🔹️💠 🔹️بعدباحاج میرسیدابوالقاسم روحانی عربی صحبت کردندکه من نفهمیدم چه میگفتند.دربین راه رو به من کردند وفرمودند:نذرشماقبول است،خدای متعال به شمافرزندان پسری عنایت میکند که اسم اجدادبزرگوارم واسم جدغریبم راروی آن هامیگذاری ویک دخترهم میدهدواسم مادربزرگوارم رارویش بگذار. من فقط گوش می کردم.اختیارهیچ کاری رانداشنم.آن وقت ها جاده ازکنار کوه خضر می گذشت،ماازآن مسیررفتیم تابه مسجد مقدس جمکران رسیدیم آقا پیاده شدند ویک سکه به من دادند،من گفتم:آقانذرکردده ام ازکسی پول نگیرم آقا سکه را توی جیب کت من گذاشتندوفرمودند: 💠🔹️💠 💠برو وضو بگیرتاباهم نمازبخوانیم وعجیب آن که فرمودند این لباست هم احتیاط دارد بااین لباس نمازنخوان که من هم به دستورآقا عمل کردم وباآن لباس نمازنخواندم.وضوگرفتم ونمازمغرب وعشا را باایشان خواندیم، اعمال مسجدراهم به جاآوردیم تابه صدصلوات رسیدیم درمسجد صدای آقارامیشنیدم که صلوات می‌فرستادند بلندکه شدم دیدم ایشان نیستند،اطراف رانگاه کردم،همه جاراجستجوکردم اما هیچ خبری ازایشان نبود. 📘شیفتگان ج۳ص۲۸۴ 💠🔹️💠 🆔️@yekdoa