چگونگی تغییر نظم جهانی
جامعه جهانی در دهه های اخیر با چالشهای زیادی دست و پنجه نرم کرده است و پس از دو جنگ جهانی با ساختار یک سازمان همه گیر بین المللی بین الدولی با نام سازمان ملل به یک نظم رسید.نظمی که مهمترین شاخصه آن کنترل قدرت های بزرگ بین المللی نسبت به جامعه جهانی بود. تامین منافع قدرت های بزرگ همواره دستورکار عالی ترین نهاد سازمان ملل که شورای امنیت است قرار گرفت.
سیطره فکری حاصل استعمار فرهنگی در کنار استعمار صنعتی و استیلاء و برتری خواهی نظامی شاخصه اصلی و مولفه مهم نظم جهانی را تشکیل می داد.
دین زدائی و سکولاریسم در کنار فردگرائی انسانی و اومانیسم و انکار مولفه ها و ارزشهای اصیل تمدن های جهانی در کنار هم یک منظومه اندیشه ای با عنوان تمدن غربی را شکل دادند که نتیجه آن در کنار سیطره فکری بسان یک خون در رگهای جامعه بشری جریان پیدا کرد و بخشهای مختلف از جامعه انسانی را باخود به قهقرای انسانیت برد.
رهبری این جریان فکری را پس از جنگ سرد آمریکا برعهده گرفت و شعارهایی نظیر دهکده جهانی و کدخداخواندن خود خواست استمرار جهان تک قطبی با برتری خود را حفظ کند.
خاورمیانه به عنوان یک منطقه مهم و استراتژیک که هم از تمدنی کهن برخوردار بوده و هم از اهمیت اقتصادی ویژه ای را داراست همواره مطمع نظر زیاده خواهان جهان بود.
قطعا رهبری جهان باید برای یک منطقه استراتژیک برنامه ای جدی و کامل طراحی کند و برنامه آمریکا برای این نقطه در کنار تطمیع و ترهیب حاکمان و استعمار سیاسی و اقتصادی و فرهنگی جوامع و ملتها حضور یک نقطه امن و ترسیمی آرمانی از شهری در این نقطه برای مدیریت منطقه لازم به نظر می رسد.
حضور یک دولت جدید با وابستگی کامل در اصل تشکیل و تضمین امنیت به قدرت جهانی و ترسیم رسانه ای آرمانی از آن بهترین نقشه برای این جایگاه به نظر می رسد.همین نگاه به ایجاد و حمایت همه جانبه آمریکا از اسرائیل انجامید و یک نقطه قدرتمند برای موازنه قدرت در این منطقه ایجاد کرد.
ظهور انقلاب اسلامی ایران تمام ترسیم های استمرار تمدن غرب و سیطره فکری و فرهنگی در جهان را با چالشی جدی مواجه کرد.
انقلاب اسلامی ایران برپایه اندیشه اصیل اسلامی بر مبنای عدالت و استقلال شکل گرفت و با تمام مولفه های نابرابری جهان به مقابله برخواست.
در ترسیم اولیه باید حضور قدرت منطقه ای اسرائیل برای آن کافی باشد و در تعدیل قدرت در جهان موازنه ای مناسب ایجاد کند اما به مرور زمان با بیدارشدن فطرت های جامعه تمدنی غرب آسیا هسته های مستقل و قدرتمندی علیه جبهه استکباری شکل گرفت.شکل گیری هسته های مقاومت در لبنان در قالب یک تشکل سیاسی مستقل و شکل گیری جریان آزادی بخش حماس در میانه کشورگشائی ظالمانه و غاصبانه اسرائیل و شکل گیری محور مقاومت در عراق و یمن و همراهی دولت سوریه با جریان محور مقاومت موازنه قدرت را در منطقه مهم غرب آسیا تغییر داد. در برابر قدرت اسرائیل ؛ حماس و حزب الله سربرافراشتند و به تنهائی در برابر قدرت منطقه ای توان مقابله با اسرائیل را از خود نشان دادند.
با شکل گیری قدرت جدید مبتنی بر اندیشه اسلامی؛ تقابل قدرت میان تمدن غربی و تمدن اسلامی قوت گرفت و با شکل گیری تقابل میان حزب الله و حماس در برابر اسرائیل برنامه اداره منطقه توسط اسرائیل و حفظ توازن قدرت میان اسرائیل و ایران با چالش جدی مواجه شد.
برای حفظ موازنه قدرت باید قدرت های شکل گرفته جدید از بین رفته و توازن قدرت منطقه میان ایران و اسرائیل حفظ شود و این جز با زوال حزب الله و حماس و قدرت های حزب الله مستقل شکل نمی گیرد.
بر اساس باور و اندیشه تمدنی غرب زوال یک مجموعه با هجمه سنگین نظامی و تحریم که به عدم پشتیبانی مردم جامعه از رهبران بیانجامد در کنار حذف فیزیکی رهبران ارشد اتفاق می افتد.
همین باور موجب ایجاد شدید فشارها بر جبهه مقاومت و ملت های کشورهایی که مقاومت در آن در جریان است به همراه حذف فیزیکی رهبران ارشد اتفاق می افتد.
جنگ افروزی جدید اسرائیل را می توان در این چهارچوب با حمایت آمریکا تعریف کرد اما هرگز آمریکا بدنبال برهم زدن نظم منطقه بگونه ای که از مدیریت جهانی او خارج شود نیست و همین امر مانع ایجاد تقابل مستقیم و کامل میان ایران و اسرائیل می شود و آمریکا تقابل مستقیم میان ایران و اسرائیل را با حذف اسرائیل برابر دانسته که ساختار منطقه را تبعا تغییر خواهد داد و این تقابل هرگز مطلوب آمریکا نبوده و لذا آمریکا در کنار حمایت همه جانبه از اسرائیل،مقابل جنگ مستقیم ایران و اسرائیل ایستاد و برای این امر هم هزنیه پرداخت کرد.
به باور ایران با استقلال جریانهای محور مقاومت قطعا حزب الله بازسازی خواهد شد و حماس نیز به توان اولیه خود باز می گردد و این نگاه قبول آتش بس توسط لبنان را در نگاه ایران مثبت جلوه می دهد.
اما انتخاب اسرائیل به عنوان توان موازنه قدرت در منطقه برای آمریکا یک اشتباه بزرگ است زیرا از یک جامعه حاضر در اسرائیل هیچ تعلق خاکی و وطنی نسبت به این دولت ندارند و این عدم تعلق وجه تمایز جامعه حاضر در اسرائیل با مردم لبنان و دیگر کشورهای منطقه است و همین به بحرانی بزرگ برای اسرائیل بدل خواهد شد.
از دیگر سو جریان حاضر در راس اسرائیل یک جریان صهیونیست مذهبی است و این جریان برخلاف جریان آمریکایی که تمدن برپایه های ایسم های انسانی باور دارد، بر اساس بنیانهای مذهبی جامعه را اداره می کند و بر اساس همان باورها آینده خود را ترسیم می کند.این ترسیم کامل از اسرائیل است که اسرائیل را از یک کشور به یک رژیم تنزل داده و از یک رژیم به یک باند ترورسیم نیز تنزل می دهد.
باور و اعتقاد قطعا در تقابل جهانی بعدی جایگاهی بزرگ دارد و جنگ افزارهای نظامی همه سخن را در نظم جهانی بعدی نخواهد گفت. یک سوی این تقابل اندیشه اصیل اسلامی برخاسته از انقلاب اسلامی ایران است اما سوی دیگر آن چیست؟
از یک سو بر اساس برداشت های مذهبی صهیونیستی اسرائیل می خواهد خود را طرف دیگر این تقابل مذهبی و ایدولوژیک بنامد و این نتیجه ای جز تقابل ضروری میان اسرائیل و ایران را در پی نخواهد داشت.
از دیگر سو ایران نقطه مقابل تمدن اصیل اسلامی را تمدن استکباری به رهبری آمریکا می داند و در برنامه بلند مدت خود تقابل با اسرائیل را با زوال آن و اضمحلال استکبار در منطقه مهم غرب آسیا و بدنبال آن زوال قدرت آمریکا تعریف می کند.
و در این میان آمریکا برای حفظ هژمونی خود با توجه به عدم امکان زوال ایران بدنبال حفظ موازنه قدرت در خاورمیانه با حفظ اسرائیل است.
به نظر می رسد اسرائیل صهیونیست از استقلال در تصمیم گیری برای رسیدن به آرمان تقابل با ایران استقبال می کند ولکن موجودیت وابسته او نسبت به آمریکا چنین امکانی را برای او تعریف نمی کند.
سیطره رسانه و جنگ نرم و استعمار فرهنگی و علمی جهان نشان از این دارد که نظم جدید جهان را نه قدرت نظامی بلکه قدرت نرم شکل می دهد و این با مولفه های فلسفه تاریخ اسلامی نیز همخوانی داد که بشر بدنبال عدالت و عدل مجسم می گردد.
در این بین قطعا مهمترین ابزار در کنار قدرت نظامی و اقتصادی؛توانمندی و رشد بصیرتی آحاد جامعه است که جز با تقابل فرهنگی و هجمه همه جانبه در عرصه علم سازی و تبیین شکل نمی گیرد.
این رشد بصیرتی موجب می شود در شدائد جامعه پشتیبان حاکمیت خود باشند و در اعتلاء و علم سازی و بسط فرهنگی در کنار حاکمیت تعریف شوند.
تقابل موجود در جهان می تواند نظامی تعریف شود یا اقتصادی شکل بگیرد اما پایه این تقابل برخلاف جنگ های جهانی اول و دوم ریشه تمدنی استکباری و ضد استکباری دارد. البته می توان این تقابل فرهنگی را با رشد فرهنگی و هجمه همه جانبه فرهنگی پیش برد و نظم فرهنگی استکبار با با فروپاشی فرهنگ استکباری ترسیم کرد و جنگ جهانی سوم و نظم جدید جهانی پس از آن را اینگونه شکل داد که البته شرط مهم آن جهاد تبیین در سطح داخلی و هجمه فرهنگی در تقابل ارزشهای استکباری با احیاء فرهنگ های اصیل دینی و بومی هر سرزمین است.
قطعا نقش طراحی تقابل فرهنگی و هجمه متناسب با آن و برنامه ریزی و اجراء آن در مسیر تغییر نظم جهانی نقشی بسزایی در چگونگی طی مسیر تغییر دارد.
هدایت شده از غرب آسیا
19.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌چرا دنیا حول جغرافیای سوریه بسیج شده است؟
پاسخ بسیار مهم و راهبردی حاج قاسم سلیمانی را بشنویم.
https://eitaa.com/westanews
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ: لَا يَدْخُلُ الْجَنَّةَ مَنْ كَانَ فِي قلْبِهِ مِثْقَالُ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ مِنَ الْكِبْرِ قَالَ فَاسْتَرْجَعْتُ فقَالَ مَا لَكَ تَسْتَرْجِعُ فقُلْتُ لِمَا سَمِعْتُ مِنْكَ فقَالَ لَيْسَ حَيْثُ تَذْهَبُ إِنَّمَا أَعْنِي الْجُحُودَ إِنَّمَا هُوَ الْجُحُودُ.
❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️
امام صادق یا امام باقر علیهما السلام:
کسی که در قلب او به اندازه یک دانه خردل کبر باشد وارد بهشت نمی شود.
راوی کلمه استرجاع را بکار برد و گفت : انا لله و انا الیه راجعون.
حضرت پرسید: چرا کلمه استرجاع را بکار بردی؟
راوی گفت: بخاطر نکته ای که شما فرمودید.
امام فرمود : برداشت تو درست نیست،مقصود من از کبر مطلق تکبر و هر نوعی از کبر نیست بلکه مقصود من جحود و انکار حق است .
✅✅✅✅✅✅✅✅
✅✅✅✅✅✅✅✅✅
کبر دو معنا دارد:
✅
1.نپذیرفتن حقیقت : در این معنا کبر به معنای فهمیدن حقیقت و نپذیرفتن آن است. اگر شخص حقیقت را متوجه نشود به معنای کبر در برابر حق نیست بلکه کبر در برابر حقیقت در زمانی محقق می شود که شخص می داند و در برابر حق قد علم می کند و نمی پذیرد.این کبر در چهارچوب اعتقادی تعریف می شود.
✅
2.برتر دیدن خود نسبت به دیگران: این معنای کبر یک معنای اجتماعی است و بدین معنا هرگز بار معرفتی و شناختی ندارد.
❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️
در روایت ابتدا راوی برداشت کرد که حضرت می فرمایند کبر اخلاقی موجب عذاب الهی و بی بهره شدن از بهشت است و از این امر بشدت نا آرام شد و سپس امام به او فرمود مقصود از کبر، جحد و انکار حق است.
Munajat-Shabaniyah.mp3
11.97M
🍀زمزمه شیرین مناجات زیبای شعبانیه
❇️اندیشه ای از جنس نور
✅در میان تاریکی های دنیا
❇️حدیث دوم
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ غَيْرِ وَاحِدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ عَمِّهِ يَعْقُوبَ بْنِ سَالِمٍ عَنْ عَبْدِ اَلْأَعْلَى عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:
قُلْتُ لَهُ مَا اَلْكِبْرُ فَقَالَ أَعْظَمُ اَلْكِبْرِ أَنْ تَسْفَهَ اَلْحَقَّ وَ تَغْمِصَ اَلنَّاسَ قُلْتُ وَ مَا سَفَهُ اَلْحَقِّ قَالَ يَجْهَلُ اَلْحَقَّ وَ يَطْعُنُ عَلَى أَهْلِهِ .
🍀ترجمه حدیث
از امام صادق علیه السلام پرسیدم کبر چیست؟
امام برای بدترین مراتب کبر دو مصداق ذکر کردند:
1. حق را ندانی و ندانسته بر اهل حق خرده بگیری- هم نمی داند و هم در پی دانستن آن نمی رود-
2.حق مردم را نپردازی.
🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰