eitaa logo
یک فنجان تامل
7.9هزار دنبال‌کننده
54 عکس
7 ویدیو
0 فایل
نکات تاملی که ارزش بارها مطالعه را دارد! ادمین: @Hadadpour
مشاهده در ایتا
دانلود
حالا چطوری؟☺️
یه شعر هست، مال ایام نوجوانیم هست🙈 خدا وکیلی اگه یه تیکش بنویسم، قول میدید کپی و فوروارد و اسکیرین و ... نکنید؟
پس هیچی مگه دیوونم شعرمو بذارم اصلا برو خونتون کانال تعطیله برو
برو گفتم😐
آخی الهی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 روزی شیطان اعلام کرد قصد دارد از کارش دست بکشد و وسایلش را با تخفیف ویژه به حراج بگذارد. همۀ مردم جمع شدن و شیطان وسایلی از قبیل غرور، شهوت، خشم، حسادت و دیگر شرارت ها را عرضه کرد. در میانِ همۀ وسایل، یکی از آنها بسیار کهنه بود و بهای گرانی داشت. کسی پرسید: این چیست؟ شیطان: این نا امیدی است. شخص گفت: چرا اینقدر گران است؟ شیطان گفت: این موثرترین وسیله من است، هرگاه سایر ابزارم اثر نکند فقط با این میتوانم در قلب انسان رخنه کنم و وقتی اثر کند با او هر کاری بخواهم میکنم، برای همین اینقدر کهنه است. 👈 مراقب «اميدمان» باشيم. در نرم افزار https://eitaa.com/yekfenjantaamol
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
باز کـن ! فــرق نـــدارد چـــه شــرابــی بـاشـــد از در مــســجــد و مــیــخــانــه نـبایــد تــرســیـد راز بــد مـســت شــدن در خـُـم می پـنهان است سر بکش ! از دو ســه پـیـمانــه نباید ترسـیـد بگذر از مــردم ســجـّـاده نـشـیــنی کـه هــنـوز نرسـیــدنــد بــه ایـــمـــان ِ "نـبـایـد ترســیـد" عـاقــلان اهـل سکوت اند اگر حـرفی نـیـســت از هــیاهــوی دو دیــوانـه نــبــایـد تــرســیــد گاهــی از حــادثــه ای تــلــخ گـــذشــتــم امّــا گـاهــی از هــیـچ تـریــن حادثه بـاید تــرسـیــد ! مـن از آن روز کـه قـومم به شب آلـوده شـود و خــدا حــکــم به طــوفــان نـکــند می ترسم مــن از آن مــســجــد و مــحراب فـراوانی که برکــت ســفــره فـــراوان نــکــنــد مــی ترسم نـه کـه از بـوسه ی معـشـوق بـتـرسم ! هرگز ! از گـنـاهـی که پـشـیـمـان نـکــند مــی ترسـم ! مــن از این زنـدگی ِ ســـخـت اگــر آخرِ کـار مــرگ را ســـاده و آســان نکــند می تـــرســـم هــمــه از داشــتــنِ جـان گــران مـــی تــرســند من ولی بـیـشـتـر از بـار گــران مـــی تـــرســم افـتـخـارم هــمــه اش زخـمِ جـگر داشـتــن اسـت چه کسی گـفــتـه که از زخــم زبان می ترسم دست نانوایی تان نیست خدا روزی ِ ماست ای که پنداشته اید از غــم نــان می ترسم ! می رسد روز بزرگی کـه نمی دانم چیست ... من از آن روز ... از آن روز ... از آن می ترسم   در نرم افزار https://eitaa.com/yekfenjantaamol
بسیار بسیار بسیار زیبا 👆☺️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
احوال تو خوب است؟ هوا کم که نداری؟ بغض است هوا ، طاقت اشکم که نداری چندی ست که من بی خبرم از شب و روزت قصد گذر از معرکه کم کم که نداری؟ بی روی تو میلی به خور و خواب ندارم حتی خبر از خواب و خوراکم که نداری آنقدر تو را جان به لب آمد ز تماسم تصمیم به یک دفعه بلاکم که نداری؟ از من گله هی پشت گله ، شکوه، شکایت بر این گله ها شاهد محکم که نداری کابوس شده وحشت روزی که نباشی تو راست بگو میل به ترکم که نداری در نرم افزار https://eitaa.com/yekfenjantaamol
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هستی؟
اتل متل یه بابا دلیر و زار و بیمار اتل متل یه مادر یه مادر فداكار اتل متل بچه‌ها كه اونارو دوست دارن آخه غیر اون دوتا هیچ كسی رو ندارن مامان بابا رو می‌خواد بابا عاشق اونه به غیر بعضی وقتا بابا چه مهربونه
وقتی كه از درد سر دست می‌ذاره رو گیجگاش اون بابای مهربون فحش می‌ده به بچه‌هاش همون وقتی كه هرچی جلوش باشه می‌شكنه همون وقتی كه هرچی پیشش باشه می‌زنه غیر خدا و مادر هیچ‌كسی رو نداره اون وقتی كه باباجون موجی می‌شه دوباره
دویدم و دویدم سر كوچه رسیدم بند دلم پاره شد از اون چیزی كه دیدم بابام میون كوچه افتاده بود رو زمین مامان هوار می‌زد شوهرمو بگیرین مامان با شیون و داد می‌زد توی صورتش قسم می‌داد بابارو به فاطمه ، به جدش تو رو خدا مرتضی زشته میون كوچه بچه داره می‌بینه تو رو به جون بچه
بابا رو كردن دوره بچه‌های محله بابا یه هو دوید  و زد تو دیوار با كله هی تند و تند سرش رو بابا می‌زد تو دیوار قسم می‌داد حاجی رو حاجی گوشی رو بردار نعره‌های بابا جون پیچید یه هو تو گوشم الو الو كربلا جواب بده به گوشم مامان دوید و از پشت  گرفت سر بابا رو بابا با گریه می‌گفت كشتند بچه‌هارو بعد مامانو هلش داد خودش خوابید رو زمین گفت كه مواظب باشین خمپاره زد، بخوابین
الو الو كربلا پس نخودا چی شدن؟ كمك می‌خوایم حاجی جون بچه‌ها قیچی شدن تو سینه و سرش زد هی سرشو تكون داد رو به تماشاچیا چشاشو بست و جون داد😭
بعضی تماشا كردن بعضی فقط خندیدن اونایی كه از بابام فقط امروزو دیدن سوی بابا دویدم بالا سرش رسیدم از درد غربت اون  هی به خودم پیچیدم  درد غربت بابا غنیمت نبرده شرافت و خون دل نشونه‌های مرده
ای اونایی كه امروز دارین بهش می‌خندین برای خنده‌هاتون دردشو می‌پسندین امروزشو نبینین بابام یه قهرمونه یه‌روز به هم می‌رسیم بازی داره زمونه موج بابام كلیده قفل در بهشته درو كنه هر كسی هر چیزی رو كه كشته یه روز پشیمون می‌شین كه دیگه خیلی دیره گریه‌های مادرم یقه تونو می‌گیره بالا رفتیم ماسته پایین اومدیم دروغه مرگ و معاد و عقبی كی میگه كه دروغه؟ شاعر : مرحوم ابوالفضل سپهر
ابوالفضل سپهر...... میدونید کجا دفن شده؟؟؟ قطعه 44 بهشت زهرا، بین شهدای گمنام!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خوابی یا بیدار؟
نظر مثبتت درباره این شعر چیه؟👇☺️