دیدنش حال مرا یک جور دیگر می کند
حال یک دیوانه را دیوانه بهتر می کند
با حیا بودم ولی با دیدنش فهمیده ام
آب گاهی مومنین را هم شناگر می کند
#علی_صفری
#یک_فنجان_تامل در نرم افزار #ایتا
https://eitaa.com/yekfenjantaamol
آن شب، شب آشناييم یادت هست؟
گفتی تو به من ( کجایيم؟) یادت هست؟
من حرف زدم به لهجه ام خندیدی
ای دل! دل روستاييم یادت هست ؟
اگر مثبت فکر نکنیم چه میشود؟
یک آزمایش ساده، همین الآن هرجا که نشستهاید پای راستتان را از زمین بلند کنید و در جهت عقربههای ساعت بچرخانید! حالا با دست راستتان در هوا حرف "ع" رو بنویسید!
ملاحظه کردید؟ جهت حرکت پایتان عوض شد! میدانید چرا؟ به این دلیل که وقتی میخواهید حرف "ع" را بنویسید، ذهن شما در جهت خلاف عقربههای ساعت حرکت میکند!
به همین دلیل پایتان ناخودآگاه جهتش را عوض میکند تا با ذهنتان هماهنگ شود! این مطلب گفته شد تا بهخاطر بسپرید که در حین افکار منفی، بدانید که ذهن ناخوداگاه شما علیه شما فعال میشود و شروع به انجام رفتارهای منفی میکند حتی اگر شما همچین نیتی نداشته باشید!
📣 اندیشههایتان را روی فرکانس شادی تنظیم کنید تا بهشت را در روی زمین تجربه کنید!
👤 مارسی شيموف
منبع: راهکار کسب و کار موفق
#یک_فنجان_تامل در نرم افزار #ایتا
https://eitaa.com/yekfenjantaamol
به من نگو دلار گرون شده و شاید جنگ بشه و معلوم نیس چی میشه و ...
به من بگو #دوستت_دارم و تا آخرش هستم❤️
#یک_فنجان_تامل در نرم افزار #ایتا
https://eitaa.com/yekfenjantaamol
☘🌺☘🌺☘🌺☘🌺☘
گفتی کانال بزن . زدم . اما نیامدی
من صد قدم. تو یک قدم . اما نیامدی
پستی که لینک داشت فرستاده ام گروه
پاکش نموده دم به دم . اما نیامدی
دعوت کنم وظیفه ی من بود . کرده ام
تو ای رفیق خوشقدم . اما نیامدی
حتی سری به پیوی ما هم نمی زنی
گیرم همیشه من بدم . اما نیامدی
هر گز نداده ام به گروهی جواب رد
در پیشگاه تو بدم اما نیامدی
مهدی نجفلو
☘🌺☘🌺☘🌺☘🌺☘🌺
#یک_فنجان_تامل در نرم افزار #ایتا
https://eitaa.com/yekfenjantaamol
گل بی خار خداست و اونیکه دوسش داری
#یک_فنجان_تامل در نرم افزار #ایتا
https://eitaa.com/yekfenjantaamol
ما از ازل بنای رسیدن نداشتیم
در واقع اشتیاق پریدن نداشتیم
مانند اشک چشم یتیمی که یخ زده
در کوچه ها هوای چکیدن نداشتیم
در گوش مان نرفت که عشقی طلب کنیم
لامذهب اشتهای شنیدن نداشتیم
تحسین شدیم از اینکه به پا ایستاده ایم
غافل از اینکه نای خمیدن نداشتیم
آمد شبی اجل که ملاقاتمان کند
برگشت و گفت ارزش دیدن نداشتیم
دنیا چه زود راه خودش را گرفت و رفت
بیچاره ما که پای دویدن نداشتیم
#سید_صادق_رمضانیان
#یک_فنجان_تامل در نرم افزار #ایتا
https://eitaa.com/yekfenjantaamol
ای هم نوای غربت تو عندلیب ها
خاکی ترین نگین بقیع غریب ها
ای پنجمین معلم دین، باقرالعلوم
شاگرد مکتبت علما و ادیب ها
از قال باقر است به ما هر چه که رسید
علم مُنَجمین و دوای طبیب ها
درس است خطبه های فصیح و بلیغ تو
زانو زدند پای کلامت خطیب ها
آموزگار اول عیسی بن مریمی
خم گشته در برابر عِلمت صلیب ها
از کار ما گره بگشا، مضطریم ما
ای مقصد نهاییِ امن یجیب ها
از پنج سالگی جگرت پاره پاره شد
ایوب صبر هستی و کوه شکیب ها
مسموم زهر کینه شدی ظاهراً ، ولی
کشته تو را جسارت آن نانجیب ها
همراه عمه بودی و دیدی به چشم خویش
پُر شد فضای قتلگه از عطر سیب ها
دیدی که رفت پیکر جدت به غارت و
نیزه زدند بر بدنش بی نصیب ها
داغی شبیه شام غریبان نمی شود
بالا گرفت کار شرار لهیب ها
پنجاه سال رفته و اما نرفته است
از خاطر تو بد دهنی و نهیب ها
پنجاه سال رفته و هر شب گریستی
بر جسم پاره پارهء شیب الخضیب ها
محمود مربوبی
▪️🌹▪️🌹▪️
#یک_فنجان_تامل در نرم افزار #ایتا
https://eitaa.com/yekfenjantaamol
"خودت رو دوست داری؟! "
این اولین سوالی بود که ازم پرسید...بهش نگاه کردم و زدم زیر خنده ... گفتم اصلا مگه میشه کسی خودشو دوست نداشته باشه...
گفت آره میشه ... زل زد تو چشامو شروع کرد به تعریف کردن "چند سال پیش یکی که دوسش داشتم همین سوال رو ازم پرسید... منم اولش خندیدم ولی هوا که تاریک شد ، تو سکوت و تنهایی شب این سوال خوره ی جونم شد ... خیلی چیزا از جلو چشمم گذشت... خیلی فکرا تو سرم چرخید... یادم اومد چقدر واسه خودم کم وقت گذاشتم و با خودم غریبه ام ... چه جاهایی از حقم کوتاه اومدم... راستش من تا اون روز هیچوقت برای خودم هدیه نخریده بودم ... هیچوقت جلو آینه یک دل سیر خودم رو ندیده بودم... حتی خیلی وقتا پشت خودم رو خالی کرده بودم ... اینا فقط یه معنی داشت ... اینکه من خودمو دوست نداشتم... شاید برای این بود که خیلی حواسم پرت زندگیم بود... اونقدر که خودم فراموش شده بودم... "
حرفاش که تموم شد بهش گفتم چرا این سوالو ازم پرسیدی؟! گفت چون کسی که خودش رو دوست نداره نمی تونه یکی دیگه رو دوست داشته باشه...
می خوام یه بار دیگه ازت بپرسم " خودت رو دوست داری؟! " بهش نگاه کردم ولی این بار نخندیدم...
👤حسین حائریان
#یک_فنجان_تامل در نرم افزار #ایتا
https://eitaa.com/yekfenjantaamol
یوسف گمگشته باز آید به کنعان؟ ای دریغ
یوسف گمگشته بی کنعان تر از این حرف هاست...
سوختن دارد شکستن دارد آری ساده نیست
عشق می پنداشتم آسان تر از این حرف هاست
بر بلندی ها اذانت را شنیدند ای بلال
جهلشان اما ابوسفیان تر از این حرف هاست!!
عقل می پرسد چرا نازل نمی گردد عذاب
عشق می گوید خدا رحمان تر از این حرف هاست
سیّد و سالار مظلومان حسین بن علی است
نوح اگر نوح است کشتیبان تر از این حرف هاست...
مهدی جهاندار
#یک_فنجان_تامل در نرم افزار #ایتا
https://eitaa.com/yekfenjantaamol
آدمی که فکرش درگیر باشه، حتی اگه کل شهرم پیاده راه بره، خسته نمیشه...
قبول دارین؟!
#یک_فنجان_تامل در نرم افزار #ایتا
https://eitaa.com/yekfenjantaamol
دیالوگ ماندگار
💎خسروشکیبایی: مردم منو می دیدن میگفتن مخش تکون خورده
ولی من به مامانم میگفتم من دلم تکون خورده نه مخم.
مادرم میگفت گوربابای مخ، تو دلت قد صدتا مخ می ارزه،به خدا گفت.به همین زمین قسم گفت.
اندیشه فولادوند:مادرت نپرسید عاشق کی شدی؟نپرسید اسمش چیه؟
خسرو شکیبایی:مادرا که از ادم چیزی نمیپرسن.همه چیو خودشون میدونن.
─═हई 🍷🍷 ईह═─
#یک_فنجان_تامل در نرم افزار #ایتا
https://eitaa.com/yekfenjantaamol
مسیرت که درست باشد ؛
نه از بی مهریِ آدم ها دلت می گیرد ،
نه با طعنه ها و کنایه ها ، نا امید می شوی !
آدم ها ، خصلتشان است ؛
از تماشایِ سقوط ، لذتِ بیشتری می برند تا پرواز !
نا امید نباش !
سقوط ، سرنوشتِ پرنده هایِ ضعیف و بی دست و پاست ،
عقاب ها ، فقط اوج می گیرند !
🔳 وقتی که من عاشق شدم
من چند سال پیش دیوانهوار عاشق شدم، وقتی که فقط ده سال داشتم؛ عاشق یه دختر لاغر و قدبلند شدم که عینک تهاستکانی میزد و پانزده سال از خودم بزرگتر بود! اون هرروز به خونه پیرزن همسایه میاومد تا پیانو یاد بگیره. از قضا زنگ خونه پیرزن خراب بود و معشوقه دوران کودکی من، زنگ خونه ما رو میزد، منم هرروز با یه دست لباس اتو کشیده میرفتم پایین و در رو واسش باز میکردم، اونم میگفت: «ممنون عزیزم!» لعنتی چقدر تو دل برو میگفت عزیزم!
پیرزنِ همسایه چند ماهی بود که داشت آهنگ«دریاچه قو»چایکوفسکی را بهش یاد میداد و خوشبختانه به اندازهی کافی بیاستعداد بود که نتونه آهنگ رو بزنه،به هر حال تمرین رو بیاستعدادی چربید و داشت کم کم یاد میگرفت.اما پشت دیوار،حال و روز من،چندان تعریفی نداشت، چون میدونستم پیرزنِ همسایه فقط بلده همین آهنگ «دریاچه قو» رو یاد بده و دیگه خبری از عزیزم گفتنها و صدای زنگ نیست!واسه همین همهی هوش و ذکاوت خودم رو به کار گرفتم.یه روز با سادیسمی تمام ، یواشکی ، ده صفحه از نتهای آهنگ رو کش رفتم و تا جایی که میتونستم نتها رو جابهجا کردم و از نو نوشتم و گذاشتمشون سر جاش.
یه صدایی تو گوشم داشت فریادمیکشید، فکر کنم روح چایکوفسکی بود!
روز بعد و روزهای بعدش دوباره دختره اومد و شروع کرد به نواختن «دریاچه قو»! شک ندارم کل قوهای دریاچه داشتن زار میزدن، پیرزن فقط جیغ می کشید،روح چایکوفسکی هم تو گور داشت میلرزید! تنها کسی که لذت میبرد من بودم، چون پیرزن هوش و حواس درست و حسابی نداشت که بفهمه نتها دست کاری شده. همه چی داشت خوب پیش میرفت،هرروز صدای زنگ، هر روز ممنونم عزیزم و هر روز صدای پیانو بدتر از دیروز!
تا اینکه پیرزن مرد، فکر کنم دق کرد! بعد از اون دیگه دختره رو ندیدم! ولی بیست سال بعد فهمیدم تو شهرمون کنسرت تکنوازی پیانو گذاشته. یه سبد گل گرفتم و رفتم کنسرتش،دیگه نه لاغر بود و نه عینکی،همه آهنگ ها رو با تسلط کامل زد تا اینکه رسید به آهنگ آخر!
دیدم همون نتهای تقلبی من رو گذاشت رو پیانو! اینبار علاوه بر روح چایکوفسکی به انضمام روح پیرزن، تن خودمم داشت میلرزید؛ «دریاچه قو» رو به مضحکی هرچه تمام با نتهای اشتباهیِ من اجرا کرد! وقتی که تموم شد سالن رفت رو هوا!
کل جمعیت ده دقیقه سر پا داشتن تشویق میکردن! از جاش بلند شد و تعظیم کرد و اسم آهنگ رو گفت اما اسم آهنگ «دریاچه قو» نبود! اسمش شده بود: «وقتی که یک پسر بچه عاشق می شود». فکر میکنم هنوزم یه پسر بچهام!
(داستانی از روزبه معین/قهوه سرد)
#یک_فنجان_تامل در نرم افزار #ایتا
https://eitaa.com/yekfenjantaamol
كلماتى كه از دل برمى آيند هرگز بيان نمى شوند، در گلو گير مى كنند و تنها در چشم ها خوانده مى شوند.
👤 ژوزه ساراماگو
#یک_فنجان_تامل در نرم افزار #ایتا
https://eitaa.com/yekfenjantaamol
يه مشت "نميشه"، "نميتونم"، "نبايد" و "نه" جمع شديم دور هم اسمشو گذاشتيم زندگى...!!!
یه کم مثبت فکر کنیم😍
و اسکار بهترین نفرین ادبی تعلق میگیرد به مولانا بخاطر بیت:
تا بداند که شبِ ما
به چه سان میگذرد؛
غمِ عشقش دِه و
عشقش دِه و
بسیارش دِه!
#یک_فنجان_تامل در نرم افزار #ایتا
https://eitaa.com/yekfenjantaamol
اندوه من این است که در عصر حواشی
یک لحظه به فکر ِ من ِ بیچاره نباشی
دریاچه ی قم باشی و بر زخم دل من
از شوری خود بر دلم هربار بپاشی
یک منبع عالِم خبر آورد که یک عمر
تو عامل هرگونه غم و درد و خراشی
از دست تو رنجور شد آبادی عاشق
ای وای به حال دل معشوقه ی ناشی
حاشا که دهاتیست دل نازک و تنهام
امروز که دل بست به تو بچه ی کاشی
از منظر من عشق دلیل است به عالَم
در نزد تو هم باز چه کشکی و چه آشی
سنگین شده در سینه ی من قلب رئوفم
از دست تو ای کارگر سنگ تراشی
#سجاد_صادقی
#یک_فنجان_تامل در نرم افزار #ایتا
https://eitaa.com/yekfenjantaamol