🔺 کلامی از علما
⭕️ آیتالله ناصری
⁉️ تشکر خداوند و شکر مخلوق چگونه است؟
#کلام_علما
🌹بهترین پیامی که میتوانیم برای مردم داشته باشیم تبعیت از رهبری است. امام موقعی که صحبت میکند به صحبتهایشان جامه عمل بپوشانیم نه اینکه بیاییم ورد زبانمان بکنیم و پلاکاردش بکنیم بزنیم توی خیابان؛
🌹بیاییم به صحبتهای امام عینیت ببخشیم. همین پیام مارا بس که کلیه مسائل مان را بتوانیم با صحبتهای اماممان وفق بدهیم و سعادت در همین است.
"شهید محمد بنیادی"
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@yekjore_marefat
♡••
پیوند آسمــانۍ پـدࢪخاڪ
ۅمـادࢪ آب مبـــارڪـ باد ..❤️
༻@yekjore_marefat ༺
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
📚#افتاب_در_حجاب
♥️#قسمت38
آنجا را نگاه کن...!
آن بى شرم ، دست به سوى گردن سکینه یازیده است.خودت را برسان زینب ! که سکینه در حالى نیست که بتواند از خودش دفاع کند....
مواظب باش که لباس به پایت نپیچد!
نه ! زمین نخور زینب ! الان وقت لرزیدن زانوهاى تو نیست . بلبند شو! سوزش زانوهاى زخمى قابل تحمل تر است از آنچه پیش چشم تو بر سکینه مى رود.
کار خویش را کرد آن خبیث نامرد!
این گوشواره خونین که در دستهاى اوست و این خون تازه که از گوش و گردن و گریبان سکینه مى چکد.
جز نگاه خشمگین و نفرین ، چه مى توانى بکنى... با این دشمن سنگدل بى همه چیز.گریه سکینه طبیعى است...
اما این نامرد چرا گریه مى کند؟!
گریه ات دیگر براى چیست اى خبیثى که دست به شوم ترین کار عالم آلوده اى!
نگاه به سکینه دارد و دستهاى خونین خودش و گوشواره . و گریه کنان مى گوید:_به خاطر مصبتى که بر شما اهل بیت پیامبر مى رود!با حیرت فریاد مى زنى که :_خب نکن ! این چه حالتى است که با گریه مى کنى ؟گوشواره را در انبانش جا مى دهد و مى گوید:_من اگر نبرم دیگرى مى برد..
استدلال از این سخیف تر؟!
واى اگر جهل و قساوت به هم درآمیزد!
دندانهایت را به هم مى فشارى و مى گویى :خدا دست و پایت را قطع کند و به آتش دنیایت پیش از آخرت بسوزاند! و همو را در چند صباح دیگر مى بینى که مختار دست و پایش را بریده و او زنده زنده به آتش مى اندازد.... سکینه را که خود مجروح و غمدیده است... به جمع آورى بچه ها از بیابان مى فرستى و خودت را عقاب وار به بالین بیابانى سجاد مى رسانى.
عده اى با شمشیر و خنجر و نیزه او را دوره کرده اند....
و شمر که سر دسته آنهاست به جِد قصد کشتن او را دارد... و استدلالش فرمان ابن زیاد است که :_هیچ مردى از لشگر حسین نباید زنده بماند.. تو مى دانستى که حال سجاد در کربلا باید چنان بشود که دشمن امیدى به زنده ماندنش و رغبتى به کشتنش پیدا نکند،
اما اکنون مى بینى که کشتن او نیز به اندازه وخامت حال او جدى است...
پس میان شمشیر شمر و بستر سجاد حائل مى شوى.... پشت به سجاد و رو در روى شمر مى ایستى ، دو دستت را همچون دو بال مى گشایى و بر سر شمر فریاد مى زنى شرم نمى کنى از کشتن بیمارى تا بدین حد زار و نزار؟ و الله مگر از جنازه من بگذرى تا به او دست پیدا کنى.
این کلام تو، نه رنگ تعارف دارد، نه جوهر تهدید.... چه ؛ مى دانى که شمر کسى نیست که از کشتن زنى حتى مثل تو پرهیز داشته باشد.بر این باورى که یا تو را مى کشد و نوبت به سجاد نمى رسد،... که تو پیشمرگ امام زمانت شده اى . و چه فوزى برتر از این ؟!
و یا تو و او هر دو را مى کشد که این بسى بهتر است از زیستن در زمین بى امام زمان و خالى از حجت....
شمر، شمشیر را به قصد کشتننت فراز مى آرد و تو چشمانت را مى بندى تا آرامش آغوش خدا را با همه وجودت بچشی..اما...اما انگار هنوز هستند کسانى که واقعه اى اینچنین را بر نمى تابند.
یک نفر که واقعه نگار جبهه دشمن است ، پا پیش مى گذارد و بر سر شمر نهیب مى زند که :هر چه تا به اینجا کرده اید، کافیست . این دیگر در قاموس هیچ بنى بشرى نیست. و دیگرى ، زنى است از قبیله بکربن وائل ، با شمشیر افراشته پیش مى آید،... مقابل همسر و همدستانش در جبهه دشمن مى ایستد...
#ادامه_دارد....
🆔 @yekjore_marefat
4_5819010954649667800.mp3
2.19M
🌸 #سالروز_ازدواج_پیامبر_حضرت_خدیجه
💐شعف و شادی ات مبارک
💐دامادی ات مبارک
💐عالم ز خوشحالی تو غرق سرور است
💐روبند روی زوجه ات از جنس نور است
🎤 #امیر_عباسی
🌷دهم ربیع الاول سالروز ازدواج حضرت محمد (ص) و حضرت خدیجه (س) مبارک باد.
@yekjore_marefat
#در_محضر_معصومین
🔰رسول خدا صلّی الله عليه وآله:
🔴بخدا قسم! بهتر از خدیجه (علیها السلام) نصیب من نشده. او به من ایمان آورد، هنگامی که مردم کافر بودند، و تصدیق نبوت من نمود در وقتی که مردم مرا تکذیب میکردند، و اموال خود را در اختیار من گذارد در وقتی که مردم مرا از خود دور میکردند.
📚ریاحین الشریعه : ج 2 ص 202
#حدیث_روز
گفتند: چادرت را بردار، حالا چه اشکالی داره با مانتوی بلند، حجاب کامل داشته باشی؟ چادر که واجب نیست!
جواب دادم:همیشه بهترین کار این است که بین خوب و برتر، برتر را انتخاب کرد و من هم ✌چادر حجاب برتر را انتخاب کردم. 👌
گفتند: درسته که چادر حجاب برتره ولی زحمت زیادی دارد، در این گرما، اذیت نمیشی؟
گفتم:گرما که مهم نیست، غرق شدن عبد در معبود لذت داره.
چادر لذت دارد، باور کن!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
قرارگاه مرکزی پویش حجاب فاطمی 🔻
http://eitaa.com/joinchat/2257977355C72ba454ab4
#پویش_حجاب_فاطمے
🌹خیلی از بچههای مذهبی، آن موقع در اردوها شرکت نمیکردند و می گفتند جوّش فاسد است؛ محمد در مسابقهی خطاطی اول شده بود. قرار بود بروند اردو. خیلیها به او میگفتند: نرو بابا! وضع خراب است.
🌹محمد میگفت: من میروم. هرکس میخواهد بیاید، هرکس نمیخواهد نیاید. دلیل نمیشود چون جوّ آنجا خراب است ما نرویم. میرویم شاید دو نفر را هم به راه آوردیم.
"شهید محمدعلی رهنمون"
✍کتاب یادگاران؛ جلد ۱۶
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@yekjore_marefat
✅ شیخ رجبعلی خیاط:
درعالم مـعنا به مـن توصیه ڪردندڪه:
زیارت عاشورا بخوان تازنده اید زیارت #عاشورا را از دست ندهید.
#پند_علما
🌈 @yekjore_marefat
♡••
حال خوبتوفقط ازخُدا بخواه
خـُـــــــدا زیࢪ قولـش نمیزنہ...
༻@yekjore_marefat ༺
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
📚#افتاب_در_حجاب
♥️#قسمت39
مى ایستد و فریاد مى زند:
_ «کشتن پسر پیامبر بس نبود که بر کشتن زنان حرم و غارت خیام او کمر بسته اید؟!» همسرش او را به توصیه دیگران مهار مى کند و به درون خیمه اش مى فرستد... اما این بلوا و بحث و جدل ، ابن سعد را به معرکه مى کشاند.ابن سعد، سَیّاستر از این است که جو عمومى را بر علیه خود برانگیزد و جبهه خود را به آشوب و بلوا بکشاند.... از سویى مى بیند که این حال و روز سجاد، حال و روز جنگیدن نیست...
و از سوى دیگر او را کاملا در چنگ خود میبیندآنچنانکه هر لحظه ارادهکند، مى تواند جانش را بستاند....
پس چرا بذر تردید و تفرقه را در سپاه خویش بپاشد، فریاد مى زند:
_دست بردارید از این جوان مریض!
تو رو به ابن سعد مى کنى و مى گویى :
شرم ندارید از غارت خیام آل االله ؟
ابن سعد با لحنى که به از سر واکردن بیشتر مى ماند، تا دستور، به سپاه خود مى گوید: _هر که هر چه غنیمت برداشته بازگرداند.
دریغ از آنکه حتى تکه مقنعه اى یا پاره معجرى به صاحبش باز پس داده شود.ابن سعد، افراد لشگرش را به کار جمع آورى جنازه ها و کفن و دفنشان مى گمارد... و این فرصتی است براى تو که به سامان دادن جبهه خودت بپردازى....
اکنون که افراد لشکر دشمن ، آرام آرام دور خیمه ها را خلوت مى کنند،...
تو بهتر مى توانى ببینى که بر سر سپاهت چه آمده است... و هجوم و غارت و چپاول با اردوگاه تو چه کرده است.نگاه خسته ات را به روى دشت پهن مى کنى.
چه سرخى غریبى دارد آفتاب !
و چه شرم جانکاهى از آنچه در نگاهش اتفاق افتاده است . آنچنانکه با این رنج و تعب ، چهره خود را در پشت کوهسار جمع مى کند. او هم انگار این پیکرهاى پاره پاره ، این کبوتران پر و بال سوخته و این آشیانه هاى آتش گرفته را نمى تواند ببیند.پیش روى تو سجاد خفته است بر داغى بیابانى که تن تبدارش را مى سوزاند، آنسوتر خیمه هاى نیم سوخته است که در سرخى دشت ، خود به لشگر از هم گسسته مى ماند...
و دورتر، بچه هایى که جا به جا در پهناى بیابان ،... ایستاده اند،
افتاده اند، نشسته اند، کز کرده اند
و بعضیشان از شدت خستگى ، صورت بر کف خاك به خواب رفته اند.آنچه نگران کننده تر است ، دورترهاست . لکه هایى در دل سرخى بیابان . خدا نکند که اینها بچه هایى باشند که سر به بیابان نهاده اند... و از شدت وحشت ، بى نگاه به پشت سر، گریخته اند.
در میان خیمه ها، تک خیمه اى که با بقیه اندکى فاصله داشته ، از دستبرد شعله ها به دور مانده و پاى آتش به درون آن باز نشده.
دستى به زیر سر و گردن و دستى به زیر دو پاى سجاد مى برى ، از زمین بلندش مى کنى.... و چون جان شیرین ، در آغوشش مى فشارى، و با خودت فکر مى کنى ؛ هیچ بیمارى تاکنون با هجوم و آتش و غارت، تیمار نشده است و سر بربالین نگذاشته است.
وقتى پیشانى اش را مى بوسى ،
لبهایت از داغى پیشانى اش ، مى سوزد.جزاى بوسه ات درد آلودى است که بر لبهاى داغمه بسته اش مى نشیند.
همچنانکه او را در بغل دارى و چشم از بر نمى دارى ، به سمت تنها خیمه سلامت مانده ، حرکت مى کنى....
یال خیمه را به زحمت کنار مى زنى و او را در کنار خیمه بى اثاث مى خوابانى.
اکنون نوبت زن ها و بچه هاست...
باید پیش از تاریکى کامل هوا، این تسبیح عزیز از هم گسسته ات را دانه
دانه از پهنه بیابان برچینى.
عطش ، حتى حدقه چشمهایت را به خشکى کشانده . نه تابى در تن مانده و نه آبى در بدن . اما همچنان باید بدوى....
باید تا یافتن تمامى بچه ها، راه بروى و تا رسیدگى به تک تکشان ایستاده بمانى. تو اگر بیفتى پرچم کربلا فرو مى افتد..
#ادامه_دارد...
🆔 @yekjore_marefat
#در_محضر_معصومین
🔰امام حسین علیه السّلام :
✍یَا ابنَ آدَمَ اُذکُر مَصرَعَکَ وَ فی قَبرِکَ مَضجَعَکَ وَ مَوقِفَکَ بَینَ یَدَیِ اللهِ، تَشهَدُ جَوارِحُکَ عَلَیکَ.
🔴ای فرزند آدم یاد کن مرگ خویش را ، و خوابیدن خود را در قبرت، و ایستادن خود در برابر خدا را، در حالی که اعضایت علیه تو شهادت می دهند.
📚إرشاد القلوب،ج۱،ص۲۹
#حدیث_روز
________________________
🔺 کلامی از علما
⭕️ آیتالله حائری شیرازی
⁉️ معنای « ترقی » از نظر غیر مؤمن چیست ؟
#کلام_علما
🌹#با_شهدا_گم_نمی_شویم
|شهید مصطفی چمران
✍️ دست مرا گرفت و بوسید
▫️یادم هست روزی که مصطفی آمد دنبالم، قبل از آن که ماشین را روشن کند دست مرا گرفت و بوسید، میبوسید و همانطور با گریه از من تشکر میکرد. من گفتم: برای چه مصطفی؟ گفت: این دستی که این همه روزها به مادرش خدمت کرده برای من مقدس است و باید آن را بوسید. گفتم: از من تشکر میکنید؟ خب، این که من خدمت کردم مادر مــن بــود، مــادر شــما نبــود، کــه ایــن همــه تشــکر میکنیــد. گفت:دســتی کــه بــه
مـادرش خدمـت کنـد مقـدس اسـت و کسـی کـه بـه مـادرش خیـر نـدارد بـه هیـچ کـس خیـر
نـدارد . مـن از شـما ممنونـم کـه بـا ایـن همـه محبـت وعشـق بـه مادرتـان خدمـت کردیـد.
📚 به روایت همسرش غاده
💠 @yekjore_marefat
❇️آیت الله بهجت ره:
🍃"چه مصائبے بر#امام_زمان که مالڪ همه کره زمین است، وارد مےشود و آن حضرت در چه حالے است ومـا در چه حالے؟او در زندان است و خوشےندارد و مـا چقدر غافلیم"
📚در محضر بهجت، ج ۱، ص ۱۰۶
#پند_علما
🌋 @yekjore_marefat
♡••
اۍروشنازجمالِتوآیینہۍِخیال؛
بنماۍرُخکھدرنظرتنیزبنگریم..!
#هوشنگابتهاج
༻@yekjore_marefat ༺
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
📚#افتاب_در_حجاب
♥️#قسمت40
تو اگر بیفتى پرچم کربلا فرو مى افتد... و تو اگر بشکنى ، پیام عاشورا مى شکند.... پس ایستاده بمان...
و کار را به انجام برسان... که کربلا را استقامت تو معنا مى کند... واستوارى توست که به عاشورا رنگ جاودانگى مى زند.... راه رفتن با روح ، ایستادن بى جسم ، دویدن با روان ، استقامت با جان
و ادامه حیات با ایمان کارى است که تنها از تو بر مى آید.
پس ایستاده بمان...
و سپاهت را به سامان برسان و زمین و آسمان را از این بى سر و سامانى برهان.... پیش از هر کار باید سکینه را پیدا کنى . سکینه اگر باشد،هم آرامش دل است
و هم یاور حل مشکل.شاید آن کسى که زانو بر زمین زده و دو کودك را با دو بال در آغوش گرفته...
و سرهایشان را به سینه چسبانده ، سکینه باشد.
آرى سکینه است . این مهربانى منتشر، این داغدار تسلى بخش ،
این یتیم نوازشگر، هیچ کس جز سکینه نمى تواندباشد.در حالیکه چشمهایش از گریه به سرخى نشسته...
و اشک بر روى گونه هایش رسوب کرده ، به روى تو لبخند مى زند...
و تلاش مى کند که داغ و درد و خستگى اش را با لبخند، از تو بپوشاند....
چه تلاش خالصانه اما بى ثمرى !
تو بهتر از هر کس مى دانى که داغ پدرى چون حسین... و عمویى چون عباس... و برادرى چون على اکبر...
و بر روى اینهمه چندین داغ دیگر،
پنهان کردنى نیست... اما این تلاش شیرینش را پاس مى دارى و با نگاهت سپاس مى گزارى.اگر بار این مسؤولیت سنگین نبود، تو و سکینه سر بر شانه هم مى گذاشتید و تا قیام قیامت گریه مى کردید.... اما اکنون ناگزیرى که مهربان اما محکم به او بگویى :سکینه جان ! این دو کودك را در آن خیمهنسوخته سامان بده و در پى من بیا تا باقى کودکان و زنان را از پهنه بیابان جمع کنیم.
سکینه ، نه فقط با زبانش که با نگاهش و همه دلش مى گوید: _چشم ! عمه جان !و دوکودك را با مهر به بغل مى زند و با لطف در خیمه مى نشاند و به دنبال تو روانه مى شود.... باید رباب باشد... آن زنى که رو به قتلگاه نشسته است ، با خود زبان گرفته است ، شانه هایش را به دو سو تکان مى دهد، چنگ بر خاك مى زند، خاك بر سر مى پاشد،
گونه هایش را مى خراشد... و بى وقفه اشک مى ریزد.
خودت باید پا پیش بگذارى.
کار سکینه نیست ، که دیدن دختر، داغ رفتن پدر را افزونتر مى کند.خودت پیش مى روى ، در کنار رباب زانو مى زنى .
دست ولایت بر سینه اش مى گذارى...
و از اقیانوس صبر زینبى ات ،
جرعه اى در جانش مى ریزى.آبى
بر آتش!آرام و مهربان از جا بلندش مى کنى، به سوى خیمه اش مى کشانى و در کنار عزیزان دیگرى مى نشانى.
از خیمه بیرون مى زنى.به افق نگاه مى کنى . سرخى خورشید هر لحظه پر رنگ مى شود.تو هم مگر پر و بال در خون حسین شسته اى خورشید!...
که اینگونه به سرخى نشسته اى ؟!
زنان و کودکان که خود، خلوت شدن اطراف خیام را از دور و نزدیک دیده اند و این آرامش نسبى را دریافته اند،... آهسته آهسته از گوشه و کنار بیابان ، خود را به سمت خیمه ها مى کشانند.همه را یک به یک...
با اشاره اى ،نگاهى ، کلامى ،
لبخندى و دست نوازشى ، تسلى مى بخشى و ب سوى خیمه هایت مى کنى.
اما هنوز نقطه هاى ثابت بیابان کم نیستند.... مانده اند کسانى که زمینگیر شده اند،... پشت به خیمه دارند...
یا دل بازگشتن ندارند.
شتاب کن زینب جان !
هم الان هوا تاریک مى شود و پیدا کردن بچه ها در این بیابان ، ناممکن.
مقصد را آن دورترین سیاهى بیابان قرار بده... و جابه جا در مسیر، از افتادگان و درماندگان و زمینگیران بخواه که را به
خیمه برسانند... تا از شب و ظلمت و بیابان و دشمن در امان بمانند.
_بلند شو عزیزکم! هوا دارد تاریک میشود..
#ادامه_دارد...
@yekjore_marefat
#در_محضر_معصومین
🔰 رسول خدا روایت میکند که خدای عزوجل میفرماید:
🔴 به عزت و جلالم سوگند، من بندهای را که میخواهم رحمتش کنم از دنیا بیرون نمیبرم، تا هر خطا و گناهی که کرده است (برای کفاره آن) عوض آن را از او بگیرم ؛یا به وسیله بیماری در بدنش، یا به علت تنگی در روزیش، و یا به وسیله ترس در دنیایش، پس اگر باز چیزی بماند، مرگ را بر او سخت گردانم (تا آمرزیده شود و پاک بمیرد و پس از مرگ دچار عذاب نشود).
📚کافی،ج۴،ص۱۸۰.
#حدیث_روز
🔺 کلامی از علما
⭕️ علامه حسنزاده آملی
⁉️ فطرت و طبع انسان چگونه مضطرب نمی شود ؟
#کلام_علما