خود من نزدیکترین تجربه م از سید روحالله موسوی، این دفترچهی دهه شصتی و اون تیکه پارچهی سیاه توشه.😄
یه روز دیدم خواهر بزرگترم این دفترچه رو باز کرده و داره با دقت توشو نگاه میکنه. وقتی چشمم خورد به این پارچه و پرسیدم چیه، گفت که یه تیکه از عمامهی امامه که به بابام رسیده.
( یه زمانی هم من اینو کش رفتم و حالا این میراث فرهنگی دست منه😂)
هنوز نمیدونم کی و چه طوری این یه ذره نصیب بابام شده. تو تشییع؟ عمامه رو تیکه تیکه کردن؟ کسی آورده داده؟ یا چی؟
ولی یه حس خاصی داره. انگار یه تیکه از تاریخ تو کمدمه. انگار یه قطعه از زمان قدیمو دارم که وقتی سراغش میرم دیگه سال شصت و هشته. اون روزای داغ خرداد که یهو خبر اومد: «روح خدا به خدا پیوست...»
واقعا سخته ها.
ما الان رئیس جمهور از دست دادیم چه قدر بهم ریختیم. تازه ما یه کشور قوی و جونداریم. پشتمون هم به رهبر گرمه.
اون روزا اونا تازه از جنگ در اومدن، اون همه جوون شهید و جانباز و خونوادههایی که هر کدوم یه خاطره از جنگ دارن. کشوری که هنوز سر پا نشده. انقلابی که هنوز خیلی جوونه. فکر کن یه بچهی ده سالهای که یه روز از خواب بیدار میشی و میبینی همه خونواده سیاهپوشن و چشماشون از اشک خونه. میری بیرون میبینی همسایه ها هم همینن، کل شهر همینه...
اوف چه روزای سختی بوده...
یه خانوم طلبه 🌱
مامانم متولد سالای آخر قبل انقلابه
خیلی وقتا از خاطراتش تعریف میکنه. مخصوصا دهه شصت که دیگه بزرگ شده بود و دانش آموز بوده.
میگه چند وقت قبل از فوت امام، خواب دیدم یه جایی هستیم پر از برف، میون برفا راه باز کردن و شده شبیه یه کوچه با دیوارهای بلند برفی. توی اون هوای سرد، یه در اون ته مها هست که امام میاد و از دور دست تکون میده و میره توش. میگفت خیلی طول نکشید که امام فوت کرد و انگار دنیا رو سر من دختر نوجوون خراب شد...
یه خانوم طلبه 🌱
|¦ یه خانوم طلبه ¦|
به مناسبت چهاردهم خرداد و سالروز رحلت امام، یه سلامی هم بکنیم به دهه هشتادیها و دهه نودیهایی که از
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیامو فرستادم تو یه گروه دهه هشتادیا
برام این گیفو فرستادن:
نترکید الهی
|¦ یه خانوم طلبه ¦|
ناشناس همین الان یه پیام تهدید آمیز شدیداللحن دریافت کرد.
فکر کنم خواهرم عضو کاناله و فهمیده که میراث فرهنگیشو کش رفتم 🤭😂
نسلی که تو را ندیده عاشق شد
این عبارت رو زیاد می بینیم تو دست و بال دهه هشتادیها. ولی خب، عاشق چی امام شدید؟
بهمون بگید.
یه خانوم طلبه 🌱
اون موقعا که من بچه بودم گوشی و اینترنتِ فراوون نبود. هر وقت بیکار میشدم، میرفتم سراغ قفسه کتابهای بابا.
این دوتا کتاب از امام رو اونجا دیدم و یکی از تصویرهایی که از امام تو ذهنم شکل گرفت، یه شاعر عرفانیه. که وقتی بزرگتر شدم و شخصیت محکم سیاسی ایشونو دیدم، خیلی برام جالب بود.
این شعر رو مخصوصا خیلی دوست داشتم:
باد نوروز وزیده است به کوه و صحرا
جامهی عید بپوشند چه شاه و چه گدا...
یا این شعر معروف:
من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم...
ولی خب شعرای عرفانی خیلی جالبی هم دارن ایشون.
و بعضی شعرایی که وقتی عروسشون اصرار میکنه براش میگن.
دوسه هفته پیش رفتیم بوستان نرگس قم تا یه چالش سوال و جواب دخترونه اجرا کنیم. یکی از سوالات درباره جملهای بود که رهبر دربارهی پروین اعتصامی گفته. و خب تو گزینهها افراد مختلفی رو آورده بودیم. یکی از دخترا گفت: خب خمینی که قطعا نیست. گفتم خمینی نیست آیت الله خامنهایه😅 گفت خب، فرقی نداره. هر دوشون با شعر گفتن زنا مخالفن😐
و منی که این شعرا تو ذهنم پلی میشد، و دیدارهای سالیانه شعر رهبر با خانمها و آقایون، و خب گزینه درست... 😶🌫😄
یه خانوم طلبه 🌱