♦️ «نور علی» بازیگر مشهور سوری: نیروهای چچنی و تکفیری به منازل در شهر جبله یورش بردند و مردم را ذبح کردند!
💠 روایت هولناک بازیگر سوری از کشتار در سوریه را بگذارید کنارِ توئیت احمقی چون رونقی که آزادی زیر چکمه های چنین تروریستهای داعشی را تبلیغ میکند
📚📚📚
هدایت شده از یک لاقبای پابرهنه
💠 در ماجرای محاصره شعب ابیطالب، اموال #حضرت_خدیجه (س) در حمایت از بنیهاشم مصرف شد، تا آنجا که در روایت آمده است:
«ابوطالب و خدیجه(س) همه اموال خود را برای #حفظ_اسلام و محاصرهشدگان انفاق نمودند.» [بحارالانوار، ج۱۹، ص۱۶] این بخشش به گونهای بزرگ و #خالصانه بود که خداوند آن را گرامی داشت و این کار بزرگ خدیجه (س) را در ردیف نعمتها و مواهب بزرگ خود به بنده برگزیدهاش محمد (ص) برشمرد.[بحارالانوار، ج۳۵، ص۴۲۵] و پیامبر (ص) نیز همواره از بخشندگی و #ایثار ایشان، با عظمت و بزرگی یاد میکرد.[الاستیعاب، ج۴، ص۱۸۱۷]
رحلت حضرت طاهره زکیه، راضیه مرضیه، #ام_المؤمنین، سیدة النساء #خدیجه_کبری (س) بر اهل ایمان تسلیت باد
🏴🏴🏴
هدایت شده از یک لاقبای پابرهنه
⛔️ فائزه هاشمی: حضرت محمد (ص) پولهای حضرت خدیجه رو حروم کرد!
💠 مصارف اموال خدیجه (س)
پیامبر (ص) از اموال خدیجه (س) #بدهکاران را از قید بدهکاری آزاد می کرد، و به #تهیدستان کمک می نمود، به بینوایان و #یتیمان رسیدگی می کرد، مسلمانانی که از مکه به مدینه هجرت می نمودند، مشرکان اموال آنها را مصادره می نمودند، پیامبر (ص) از اموال خدیجه (س) به آنها کمک می کرد تا خود را به مدینه برسانند.
هنگامی که پیامبر (ص) با خدیجه (س) ازدواج کرد، حلیمه سعدیه مادر رضاعی پیامبر (ص) روزی به مکه نزد پیامبر (ص) آمد و از قحطی و خشکسالی آن سال شکایت کرد، پیامبر (ص) این موضوع را با خدیجه (س) در میان گذاشت، خدیجه (س) چهل گوسفند و شتر به حلیمه سعدیه بخشید.
بیشتر ثروت خدیجه (س) در ماجرای سه یا چهار سال محاصره ی شعب ابیطالب به مصرف رسید، چرا که بنی هاشم و پیامبر (ص) در شعب ابیطالب، در محاصره ی شدید مشرکان بودند، در این مدت ابوالعاص بن ربیع، داماد خدیجه (س) شترها را می آورد و با آنها گندم و خرما حمل می کرد، و با زحمت و خطر زیاد، آنها را به بنی هاشم می رسانید، #محاصره_شدگان در شعب، هیچ گونه طعامی نداشتند و مصارف سه ساله (یا چهار ساله) آنها از اموال خدیجه (س) بود. خدیجه (س) با کمال ایثار و مقاومت، از جان پیامبر (ص) و بنی هاشم که مدافعان پیامبر (ص) بودند، حفاظت می کرد، و آنچه را داشت در این راه به مصرف رسانید. چنین ایثاری بود که #انفاق_ثروت_خدیجه (س) را در پیشبرد اسلام با #شمشیر_حضرت_علی (ع) برابر ساخت (ما قام الاسلام الا بسیف علی و ثروة خدیجة)، همان شمشیری که طبق فرموده پیامبر (ص) یک ضربه آن در روز #جنگ_خندق، بهتر از عبادت جن و انس معرفی شد.
و همه اینها از دیدگاه فمینیستی #دختر_لگدپراکن_غریق_الاستخر میشود حرام کردن مال!
📚📚📚
💠 توماج صالحی هم فهمید اما علی دایی همچنان لگد خود را میزند!
🌵🌵🌵
💠 همسر #شهید_برونسی: «پسرم از روی پله ها افتاد. دستش شکست. بیشتر از من عبدالحسین هول کرد. بچه را که داشت به شدت گریه می کرد، بغل گرفت. از خانه دوید بیرون. چادر سرم کردم و دنبالش رفتم. ماتم برد وقتی دیدم دارد می رود طرف خیابان. تا من رسیدم بهش، یک تاکسی گرفت. .... در آن لحظه ها، ماشین سپاه جلوی خانه پارک بود.»
#خوردند_و_بردند!
📚🌷📚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 بعضی از ایرادها و انتقادهای دانشجویان به مسئولان، بر اثر بیاطّلاعی است. مثلاً فرض کنید چرا #وعدهی_صادق۲ در فلان وقت انجام نگرفت، فلان وقت انجام گرفت؛ اگر در فلان وقت انجام میگرفت، فلان حادثه اتّفاق نمیافتاد؛ خب این درست نیست؛ این درست نیست.
آن کسانی که متصدّی این کارها هستند، دلبستگیشان، وابستگیشان، عشقشان و آمادگیشان به انقلاب کمتر از من و شما نیست؛ آنها را نمیشود متّهم کرد؛ محاسبه دارند، حساب دارند، با محاسبه کار میکنند؛ آنچه انجام میدهند، اگر شما هم جای آنها بودید همین کار را انجام میدادید؛ این احتمال را همیشه در ذهنتان داشته باشید و متّهم نکنید افراد را؛ یعنی در حوادثی که مشاهده میکنید احیاناً یک ابهامی برای شما دارد، احتمال یک محاسبهی درست را همیشه بدهید، که ممکن است پشت این تصمیمگیری یک محاسبهی درستِ واقعیای وجود داشته باشد.
#امام_خامنهای
📚📚📚
💠 در مورد این مسئلهی اخیر آمریکا و این دعوت به #مذاکره و از این حرفها. اوّلاً اینکه رئیسجمهور #آمریکا میگوید ما آماده هستیم با ایران مذاکره کنیم و به مذاکره دعوت [میکند] و ادّعا میکند که نامهای فرستاده ــ که البتّه به ما نرسیده؛ یعنی به من نرسیده ــ به نظر من این فریب افکار عمومی دنیا است؛ این معنایش آن است که ما اهل مذاکرهایم، میخواهیم مذاکره کنیم، صلح کنیم، دعوا نباشد، ایران حاضر به مذاکره نیست. خب، ایران چرا حاضر به مذاکره نیست؟ به خودتان برگردید. ما چند سال نشستیم مذاکره کردیم، همین شخص، مذاکرهی تمامشدهی کاملشدهی امضاشده را از میز بیرون انداخت و پاره کرد؛ با این آدم چه جور میشود مذاکره کرد؟
در جواب این حرف من، #عنصرِ_داخلیِ_مقالهنویسِ فلان روزنامه میگوید «خب آقا! دو نفری که با همدیگر جنگ دارند و مینشینند برای صلح مذاکره میکنند، اینها هم به هم اعتماد ندارند؛ نداشتن اعتماد مانع مذاکره نیست»؛ این اشتباه است؛ همان دو نفری که برای صلح دارند مذاکره میکنند، اگر به وفای به آنچه قرارداد میشود مطمئن نباشند، مذاکره نمیکنند؛ چون میدانند کار بیهودهای است، کار مهملی است. در مذاکره باید انسان مطمئن باشد که طرف مقابل به آنچه متعهّد شد عمل خواهد کرد. وقتی میدانیم عمل نمیکند، چه مذاکرهای؟ بنابراین، دعوت به مذاکره و اظهار مذاکره #فریب افکار عمومی است.
#امام_خامنهای
🎯🎯🎯
💠 یکی از برادرها گفتند آن کسانی که عناصر قدرت در اختیار آنها است، مثلاً عناصر امنیّتی و نظامی و مانند اینها، در مواقع حسّاس در مقابل رژیم صهیونیستی مثلاً به وظیفهشان عمل نمیکنند، تبدیل میشوند به بیانیّهنویس!
این درست نیست؛ نه، آن کسانی که باید کاری را انجام بدهند، در وقت خودش کار را انجام دادند. اگر آن کاری که شما متوقّعید انجام بگیرد و انجام نمیگیرد، دنبال کنید و تحقیق کنید ــ که البتّه بعضی جاها قابل تحقیق هم نیست، برای اینکه مسائل سرّی است خیلی از این مسائل ــ خواهید دید که نه، موجّه است؛ یعنی آن عملی که انجام گرفته یا عملی که انجام نگرفته، کاملاً دارای توجیه است.
#امام_خامنهای
🎯🎯🎯
یک لاقبای پابرهنه
💠 همسر #شهید_برونسی: «پسرم از روی پله ها افتاد. دستش شکست. بیشتر از من عبدالحسین هول کرد. بچه را که
💠 همسر #شهیدبرونسی: يك روز با دو تا از همرزماش آمده بود خانه. آن وقتها هنوز كوی طلاب مینشستيم. خانه كوچک بود و تا دلت بخواهد #گرم. فصل #تابستان بود و عرق همينطور شُرشُر از سرو رويمان میريخت. رفتم آشپزخانه. يک پارچ آب يخ درست كردم و آوردم برايشان. یكی از دوستهای عبدالحسين گفت:"ببخشيد حاج آقا." اگر جسارت نباشد میخواستم بگويم كولری را كه داديد به آن بنده خدا، برای خانه خودتان واجبتر بود. يكی ديگر به تاييد حرف او گفت: آره بابا، بچههای شما اينجا خيلي بيشتر گرما میخورند.
كنجكاو شدم. با خودم گفتم: پس شوهر ما #كولر هم تقسيم میكند! منتظر بودم ببينم عبدالحسين چه میگويد. خندهای كرد و گفت: اين حرفها چيه شما میزنيد؟ رفيقش گفت: جدی میگويم حاج آقا. باز خنديد و گفت: شوخی نكن بابا جلوی اين زنها! الان خانم ما باورش میشود و فكر میكند اجازه تقسيم كولرهای دنيا، دست ماست. انگار فهميدند عبدالحسين دوست ندارد راجع به اين موضوع صحبت شود؛ ديگر چيزی نگفتند. من هم خيال كولر را از سرم بيرون كردم. میدانستم كاری كه نبايد بكند، نمیكند. از اتاق آمدم بيرون.
بعد از شهادتش، همان رفيقش میگفت: آن روزها وقتی شما از اتاق رفتيد بيرون، حاج آقا گفت: میشود آن خانوادهای كه شهيد دادند، آن #مادر شهيدی كه جگرش داغ دار است، توی گرما باشد و بچه های من زير كولر؟! كولر سهم مادر شهيد است، خانواده من گرما را میتوانند تحمل كنند.
(برگرفته از کتاب خاکهای نرم کوشک)
📚🌷📚
♦️ پستی که توسط یک شهروند ترکیهای مقیم ایران منتشر شده است.
💠 نمیخواهیم بگوییم اینایی که میرن ترکیه، نماز نمیخونن یا روزه نمیگیرن شاید اگر نمازشون رو علنی میخوندن یا در ماه رمضان سفرهای تفریحی رو کنار میگذاشتن اینجوری نمیشد!
📚📚📚