💢 #ماه_رمضان_در_جبهه_ها
بچه شهرستان بود ...
انگار از استانهای جنوبی آمده بود و حسابی لهجه غلیظ داشت و کمتر با کسی همکلام میشد.
آرام میآمد و آرام میرفت .. وقت سحر و افطار که میشد گوشهای مینشست و به بقیه نگاه میکرد. غذایش را نصفه میخورد و نیمه دیگرش را دست نخورده در سفـره می گذاشت برای بچههای کرمانشاهی که میتوانسنتد روزه بگیرند تا سحر چیزی برای خوردن داشته باشند.
یک روز کتاب قرآنی که همواره به همراه داشت اتفاقـی دست ما افتـاد ، ڪاغذی وسطش بود ، بَر روی آن نوشته شده بود :
" خدایا من که مسافرم، مسافر راه نجات خاک تو خودت روزه را بر مسافر واجب نکردی، دلم سخت برای روزه گرفتن تنگ میشود. تنها میتوانم غذایم را با همرزمانم تقسیم کنم. در ثوابشان شریکم کن اگر شهیـد شدم ..."
#مردان_بی_ادعـا
#ماه_مبارک_رمضان
💠 یه پلاک
@yepelak_kashan
لذت این نان ،
به دو دنیا نمیدادند
که قوّتِ راه معراجشان بود ...
#مردان_بی_ادعا
@yepelak_kashan
جریان رودخانه زمان تند است ؛
حتما تندتر از اروندی که
با قوّتِ عشق از آن گذشتید !
زمان سخت شکننده است ؛
ڪاش میشد
از اروند زمان گذشت
و به شما رسید ...
#مردان_بی_ادعا
#رود_اروند
#صبحتون_شهدایی
@yepelak_kashan