eitaa logo
yosefpoor.ir
883 دنبال‌کننده
94 عکس
91 ویدیو
6 فایل
مسعود یوسف پور آموزش ادبیات | مجموعه آثار @Yousofpoor 💠 کارگاه شعر: @madras8 💠 کارگاه گرافیک: @ravaaj
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از yosefpoor.ir
شهی که دُرّ و گهر می تراود از خاکش به "کنتُ کَنز" زند نقب، مدفن پاکش سه حرفِ نام علی چون سه لیله القدر است که چشم شبزدگان عاجز است از ادراکش خدا دری که به درک علی رسد بسته ست هنوز مانده بشر در حدیث لولاکش فرشته هر چه کند سعی، باز هم نرسد به خاک پای علی نردبانِ افلاکش اگر به نقش قدومش مزین است مسیر گرانبهاست خسش، قیمتی ست خاشاکش نظر به تخت خلافت نداشت آن شاهی که خفت جای پیمبر وجود بی باکش اگر چه طایفهٔ بزدلان نمی‌شنوند علی علیست اُحُد تا هنوز پژواکش سپید بخت و سیه مست، آن که نزد ضریح نگاه دوخته باشد به شاخه ی تاکش مسعود یوسف پور https://eitaa.com/yosefpoor_ir
هدایت شده از عطف | فراخوان ادبی
📌«عطف» آغاز به‌کار کرد! • کامل‌ترین مرجع خبری فراخوان‌ها و اخبار ادبی ♨️ صفحه «عطف» را دنبال کنید: https://eitaa.com/atf_info
هدایت شده از yosefpoor.ir
• فَروَدین روی برگردان از این دنیا و عقبی را ببین بیدلان شستند دست از خویش در حمّام فین بلخ تا بلخ جهان را تلخ‌کامی‌ها گرفت چوبۀ دار وزیران شد درختان وزین زد جوانه هر طرف نام هزاران نوشهید لاله‌پروردی کجا چون پیرْچرخ فرودین ظلم‌ها رفت ای دریغا دیدۀ بینا کجاست خینه بر پا بسته از خونِ عزیزان، مصرِ کین آه مظلومان گذشت از مرزهای آسمان آرشی کو تا کمان گیرد از ابنای زمین مرحبا ایران و ایرانی که با عزمی شگفت زد درفش کاویانی را به سقف آهنین در شبی صادق‌تر از صبح سپید، ایران نواخت تیرۀ ضحّاک ها را از یسار و از یمین مُلک ما را پایه ایثار است با دیوان بگو خاتم سرخ سلیمانی‌‌ ز خون دارد نگین کوه نستوهیم، دشمن گر بکوبد طبل جنگ بشنود پژواک‌ خود را در غریو واپسین موجِ غم صورت نبندد در دل این آینه رود کارونیم ما ای سنگ‌های در کمین! https://eitaa.com/yosefpoor_ir
نصف شب جلوی هتل نور الحیات، گفتیم یه عکسی بگیریم از گعده خودمون. به ترتیب از سمت چپ: • سید داووددهقانی • مجتبی خرسندی • مسعود یوسف پور • حاج مهدی قنبری • محمدجواد اکبری https://eitaa.com/yosefpoor_ir
هدایت شده از yosefpoor.ir
به نیشخند، غرور نگاه را کشتند غروب بود و زنی پا بماه را کشتند شکست شاخه زیتون، نشست خاک به خون به قحط آب، امیدِ گیاه را کشتند مدافعان حقوق بشر به رای و نظر صدای زخمی هر دادخواه را کشتند تکان نخورد چرا آب از آب، خان یونس؟ تو را _پیامبرِ اشک و آه را_ کشتند گلوله‌های گران چون سمند، شیهه کنان هزار و چند گلِ بی‌گناه را کشتند خبر که آورد از دشتِ خون و خاکستر؟ که هرچه قاصدکِ بی‌پناه را کشتند مسعود یوسف پور ‌‌┅═✧ مدرس هشت | کانال شعر ✧═┅ ♡ ‌ ‌ ❍ㅤ   ⎙ㅤ  ⌲ ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ
هدایت شده از yosefpoor.ir
ماه، گرم همزبانی با یتیمی دیرجوش سرو، آن سروی که دارد بار خرما روی دوش گوهر، آن گوهر که از شوق ظهور روی او رودها از روز اول گشته‌اند آئینه پوش نام او را می‌برم، نامی که بعد از بردنش می‌شود شیرین دهانِ میثم خرمافروش بند بند من گدای مدحت آن شاه شد کاسه پیش آورده چشم و مشت وا کرده‌ست گوش من دلم سنگ است اما کعبه یادم داده‌است گاه لب وا می‌کند از شوق، سنگ سخت کوش ای خوشا تیغی که در پیکار بردارد خراش یک دم اما در دفاع از او نیفتد از خروش ای خوشا همامِ عاشق دید مولا را و گفت «نرخ جام باده، جان کرده ست پیر می فروش»* نام او را خوانده اما در مقامش مانده‌ام چشم نابینای من درکی ندارد از نقوش جای گل رویید چاه و رفت بالا نخل آه خون خاک از غربت او بارها آمد به جوش کاسۀ صبر یتیم آن‌شب سرآمد پشت در رفت او و در خیالم بارها رفتم ز هوش قرن‌ها بعد از علی دنیا بهارانی ندید عاقبت از راه می‌آید سواری سبز پوش ______________________________ * وامی از میرداماد مسعود یوسف پور https://eitaa.com/yosefpoor_ir
نظر به عاقبت افکن، مخور فریبِ نخست که در گلوی بشر ماند جای سیب نخست مباش مست تماشا در این مسیر که مرگ گشوده صد بغل آغوش در نشیب نخست دمی مرنج و مرنجان، که نیستی ای دل! نه زخم‌خوردهٔ آخر، نه ناشکیب نخست به جنگ نفس بکوش آنچنان که بتوانی غنیمتت نفسی باد از نصیب نخست کسی شبیه خداوندگار تنها نیست پناه می‌برم از خود به آن غریب نخست مسعود یوسف پور https://eitaa.com/yosefpoor_ir
7.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نهند بر حریم او صبح به صبح و شب به شب خلیل دل، ذبیح سر کلیم پا، مسیح لب • شعری از با نفس https://eitaa.com/yosefpoor_ir
بادا خمار دیگر و مخمور دیگری مست مدام بادهٔ انگور دیگری مست آنچنان خوش است که مردان روزگار او را نشان دهند به هم جور دیگری از هفت شهر عشق که دارد خبر؟ خوشا عطار دیگری و نشابور دیگری جرمی به‌سان عشق ندیدم که اوفتد از گردنی به گردنِ منصور دیگری آئینه باش، بگذر و بگذار عابران در تو نظر کنند به منظور دیگری ای دل چنان بسوز که روشن کنند شمع از شعله‌های آه تو بر گور دیگری مسعود یوسف پور https://eitaa.com/yosefpoor_ir
هدایت شده از yosefpoor.ir
• صفحات مسعود یوسف پور در ایتا: 🏷️ رواج | آموزش گرافیک: https://eitaa.com/ravaaj 🏷️ صفحه اشعار: https://eitaa.com/yosefpoor_ir 🏷️ مدرس۸ | آموزش ادبیات: https://eitaa.com/madras8 🏷️ قفسه | ویژه کتاب: https://eitaa.com/ghafasehh 🏷️ عطف | فراخوان ادبی: https://eitaa.com/atf_info
♨️ اقامه به خلق سفله نشانیِ شاهنامه نده اداری‌اند، به این دست‌ها چکامه نده هنوز دست چپ و راست را نمی‌داند به دست بی‌خبری مثل عقل، نامه نده هرآنکه یار تو شد، عاقبت سوار تو شد زمام خویش به خلقِ هزارجامه نده تو آفتابی و او سایه، از مَنَت پندی اگر رفیق بزرگی کند، ادامه نده خطاست دیدن خود در طریق اهل نظر به هیچ آینه‌ای فرصت اقامه نده مسعود یوسف پور https://eitaa.com/yosefpoor_ir
چه غربتی؟ چه محبسی؟ بکـوش تـــا به دل رســـی در ایــن ســرای بی‌کســی جهان کوچک است دل! https://eitaa.com/yosefpoor_ir