#غزل_رمضانیه
شَب همه بی تو کارِ من شِکوه به ماه کرَدن است
روز ستاره تا سَحر تیره به آه کردَن است
مَتنِ خَبر که یک قَلم بی تو سیاه شد جَهان
حاشیه رفتنم دگر نامه سیاه کردَن است
چون تو نه در مُقابلی عکسِ تو پیشِ رو نَهیم
این هم از آب و آینه خواهشِ ماه کردَن است
نُو گُلِ نازنینِ من تا تو نگاه میکنی
لطفِ بَهارِ عارفان در تو نِگاه کردَن است
ماهِ عِبادت است و من با لبِ روزه دار ازین
قول و غَزل نِوشتنم بیمِ گُناه کردَن است
لِیک چراغِ ذُوق هم این همه کُشته داشتن
چشمه به گل گرفتن و ماه به چاه کردَن است
غفلتِ کَائنات را جُنبشِ سایه ها همه
سَجده به کاخِ کِبریا خواه نَخواه کردَن است
از غمِ خود بِپرس کُو با دلِ ما چه میکند
این هم اگر چه شِکوهء شَحنه به شاه کردَن است
عهدِ تو سایه و صبا گُو بشکن که راهِ من
رو به حَریمِ کَعبهء لطف اِله کردَن است
گاه به گاه پُرسِشی کُن که زِ کوه زندگی
پُرسشِ حالِ دوستان گاه به گاه کردَن است
بوسهء تو به کامِ من کُوه نَوردِ تَشنه را
کُوزهء آبِ زندگی تُوشهء راه کردَن است
خود برسان به #شهریار ایکه درین مُحیطِ غم
بی تو نَفس کِشیدنم عُمر تَباه کردَن است
#زنده_یاد_افتخار_ایران_سید_محمد_حسین_بهجت_استاد_والا_مقام_شهریار_تبریری