#خـــاطرات_شهدا
قرار بود عملياتی در نزديكی شهر مهاباد انجام شود، بدين منظور، جلسه آی با شركت تعدادی از فرماندهان منطقه برگزار شد. هر يك از آن ها، در مورد انتخاب محور عملياتی، نظر می دادند. وقتی نتيجه آی گرفته نشد، بروجردی رو به قبله كرد و با حالت عرفانی گفت:
خدايا خودت فرجی حاصل كن.!
بچه ها نقشه را جمع كردند. نزديكی های صبح با صوت قرآن محمد، از خواب بيدار شدم. او از من نقشه خواست، سپس به من گفت:
با دقت در نقشه نگاه كن تا روستای ، قره داغ را پيدا كنی. !
هرچه گشتيم، پيدا نكرديم. بالاخره با تلاش بسيار، توانستيم در نقشه ديگری آن را پيدا كنيم و او بسيار خوشحال شد و گفت كه ديگر مسئله حل است.
بعد توضيح داد كه:
وقتی همه خوابيديم، بعد از يك ساعت من بيدار شدم، توسلی كردم و دو ركعت نماز خواندم و از خدا طلب ياری نمودم. مجدداً كه خوابيدم، افسری به خوابم آمد و گفت:
فلانی، چرا اين قدر معطل می كنيد؟ برويد و قره داغ را بگيريد. در آن جا مسئله حل است.....
سردار
#شهيدمحمد_بروجردی
📕 کرامات شهدا
#وعده_صادق
« اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج »
🥀https://eitaa.com/yousefi_ravi باماهمراه باشید