شهید آقا نوید صفری در تاریخ 16 تیر ماه سال 1365 دراستان تهران دیده به جهان گشود.
او برای دفاع از حرم حضرت زینب راهی سوریه شدند و به مقام شهادت نائل شدند.
وی متاهل و تازه داماد بودند و خطبه عقدشان توسط رهبر معظم انقلاب تلفنی خوانده شد.
🌷#همسرشهید
حرم امام رضا که رفتیم، با برنامه ریزی سپاه بود اما ما فقط یک ساعت در حرم بودیم. آقانوید خیلی امام رضایی بود.
پیکر آقانوید که به مشهد آمد، گفتند تابوتشان را ایستاده بگیرید تا سلامی به حضرت رضا علیه السلام بدهد.
_با خودم گفتم خوش به حالت آقانوید؛ آخرین سلام را هم با بدن بی سر به آقا دادی. حس کردم که اگر جای آقانوید بودم، می گفتم که دیدید آخر من هم فدایی مادرتان شدم؟
بعد که پیکرشان را خواستند از حرم بیرون ببرند، یک بنده خدایی گفت اگر می شود، بگذارید همسرش چند دقیقه با پیکر، تنها باشد.
من آن لحظه فقط به آن فکر بودم که این مراسم مثل مراسم من است، نکند آقانوید غصه بخورد. گفتم: من همیشه دوست داشتم در مراسمم شهدا باشند و ائمه نظر کنند.
این بهترین مراسمی بود که توانستی برای من بگیری. من از تو راضی ام. فقط برای من دعا کن.
یعنی شما بودید و پیکر آقانوید و امام رضا علیه السلام...
همسر شهید: بله؛ آقانوید هم با چهره خندانی که روی عکس تابوتش بود، به من نگاه می کرد. بعد از آن پیکر را بردند.
من یک ساعت در هتل خوابیدم و دقیقا صحنه های تشییع را دیدم که آقانوید هم کنار من بود.
دستم را گرفته بود و گفت: هر کاری داری بگو برایت انجام بدهم. دوست داری برایت چه کار بکنم؟ نشان داد که در همه آن لحظات کنارم بوده.
#شهیدمدافعحرمنویدصفری
🥀@yousefi_ravi باماباشید
زمانی که آقای عبدی شرط خود را برای ازدواج با من بیان کرد،
صریح گفت: من تنها به شما تعلق ندارم بلکه مکلف به جنگیدن با دشمن هم هستم و باید از کیان دین و ناموس مملکت دفاع کنم. شما هم باید عقیده ات با من یکی باشد.
سپس از روی صداقتی که داشت
فیش حقوقی خود را نشانم داده،
گفت: میزان حقوق من همین اندازه است. من زندگی ساده ای می خواهم که هر دو راضی باشیم.
و من نیز چون مردانگی، شجاعت و غیرت را در وجودش دیدم، حس کردم او همان زندگی ای را که من می خواهم، می خواهد. برای همین تحت تأثیر روح بلند او قرار گرفتم و قبول کردم.
مراسم ازدواج ما ساده برگزار شد. در مورد لباس عروسی به ایشان گفتم که حتی المقدور ساده باشد. همان لباس هایی که عروس ها و دامادها می پوشند، تهیه شد ولی ساده.
عقد و عروسی ما یکی بود و با رفتن به مشهد مقدس ازدواج ما صورت گرفت. باعث افتخار من بود که ایشان با خلوص نیت مرا به پابوس امام هشتم(ع) می برد و افتخار می کردم همسر یک پاسدار واقعی هستم.
سردار رضا عبدی در سن 22 سالگی در عملیات والفجر 8 (در اسفند 64) بر اثر اصابت ترکش بمب به ناحیه صورت و فک به آسمان ها پَر گشود و به شهادت رسید.
راوی#همسرشهید
🥀به کانال نهر خَیِّن بپیوندید👇
📡@yousefi_ravi 👈