♨️من یک خانه ۳۰ متری به ۳۸۰ دلار اجاره کردم. روز بعد رفتم دانشگاه. دانشجوهای چشم بادامی کره ای که فهمیدند من ایرانی هستم، دستشان را شبیه بدن سازها بالا آوردند و با اشاره به بازوهایشان یک چیزهایی به هم بافتند که من فقط «ایران»ش را فهمیدم. کم کم به زور مترجم فهمیدم ایران را یک کشور مستقل و قدرتمند می دانند، برعکس تایوان که طلبکارانه نگاهشان می کردند. همان ماه اول، قبض برق و گاز خانه برایم خاطره شد. مردم کره توی خانه و مغازه کاپشن می پوشیدند؛ ولی من فکر کردم ایران است و سیستم حرارتی خانه همیشه روشن بود.
قبض ۳۶۰ دلاری را که پرداخت کردم، همه لباس گرم پوشیدیم. از آن به بعد دوش گرفتنم از ترس پول برق چهار دقیقه هم طول نمی کشید! بگذریم از ماهی ۵۰ دلار مالیات حقوق ۶۰۰ دلاری ام و پول بطری های آب و خرج خرید یک قاچ هندوانه. برخلاف ایران، در دانشگاه خبری از بروکراسی اداری نبود. اساتید دانشگاه برایم اسطوره بودند؛ ولی چند وقتی که پای درسشان حاضر شدم، فهمیدم به قول معروف: «مرغ همسایه غاز است.» ص ۱۳۱
توصیه می کنم این کتاب جذاب را بخوانید.
#عملیات_احیا
#ما_می_توانیم
@Yousefpoor_52