eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
283 دنبال‌کننده
17.3هزار عکس
3هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 صف اولی بود و با دلبری ها، شدند عاشق او صف آخری‌ها... @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
🔰خلاصه‌ای از زندگینامه شهید خلبان یحیی شمشادیان به مناسبت سالروز شهادت او: 🔹وی در منطقه قصرشیرین در کرمانشاه متولد شد. تحصیلات ابتدایی و هنرستان را در همان شهر به پایان رساند و با دیپلم برق در سال ۵۲ در هوانیروز مشغول به خدمت شد. پس از گذراندن دوره‌های نظامی و زبان در تهران، جهت یادگیری پرواز بالگرد به دانشکده مرکز آموزش هوانیروز اصفهان اعزام گردید. خلبان شمشادیان دوره‌های پرواز با بالگرد جنگده کُبری و موشک «تاو» را با موفقیت پشت‌سر گذاشت و با درجه ستوان سومی به پایگاه هوانیروز کرمانشاه منتقل شد. در سال ۵۷ در حالی که بیست ودوساله بود، زندگی مشترکش را در همسایگی زاینده رود با دختری که از همسایگی منزل پدرش بود، شروع کرد و مقارن با ۲۲ بهمن همان سال، مشعوف از پیروزی انقلاب، دخترش به دنیا آمد. 🔹عمده عملیات‌هایی که یحیی شمشادیان در آنها حضور داشت مربوط به غرب ایران بود. شمشادیان بارها پادگان ابوذر و شهرستانهای سرپل ذهاب و گیلانغرب را از سقوط نجات داد. او نقش بسزایی در عقب راندن احزاب مسلح کرد در دوران جنگ هشت ساله داشت. مقاومت او در جبهه‌های سومار و سرپل ذهاب آنچنان از لحاظ نظامی حائز اهمیت بود، که با ۱۸ سال ارشدیت درجه تشویقی دریافت کرد. 🔹او از یاران شیرودی و کشوری و هادیان و دیگر خلبانان بی‌باکی بود که تا پای جان و شهادت در مقابله با دشمنان داخلی و خارجی به مقابله پرداخت. او در عملیات‌های مسلم‌بن‌عقیل و فتح و میمک در حالیکه فرماندهی تیم پروازی را بر عهده داشت به همراهی دیگر اعضای تیمش موفق شد در ارتفاعات۴۰۲ و دیگر مناطق عملیاتی ۱۳ تانک و شمار زیادی از نیروهای دشمن را منهدم و هلاک کند. 🔹آخرین مأموریت او در تاریخ ۱۳۶۱/۷/۱۵ همراه یک تیم سه فروندی بالگرد در ارتفاع ۴۰۲ منطقه سومار می‌باشد. او و تیمش در آن عملیات که به منظور پشتیبانی نیروهای زمینی و مقابله با ضدحمله دشمن وارد عمل شده بودند موفق می‌شوند ضمن سرکوب پاتک، تلفات و خسارات سنگینی به دشمن وارد کنند. 🔹در آن عملیات، خلبان شمشادیان و هم‌پروازش خلبان واعظی در ساعت ۱۵ و ۳۰ بعدازظهر و پس از یک ساعت‌ها مبارزه در ارتفاع ۴۰۲ هدف گلوله مستقیم تانک قرار می‌گیرند و سقوط می‌کنند. در آن سقوط خلبان شمشادیان که یک پایش قطع شده بود بلافاصله شهید و خلبان واعظی جانباز می‌شود. یحیی با درجه سرلشگری در «گلزار شهدا» باغ فردوس کرمانشاه به خاک سپردند. 🔹او بی آنکه بداند، پدر کودکی بود که در بطن همسرش در حال رشد بود و هرگز تولد فرزند دوم خود رضا را ندید. اما رضا شمشادیان، پدر را در میان روایت دلاوری‌ها و تصاویر به جا مانده از پدر، بار‌ها بیرون کشید و به نام و یاد درخشان او افتخار کرد. @yousof_e_moghavemat
🌸 🌺عن فاطمةالزهرا علیهاالسلام: 《 «... وَاحْمِدُوا اللّه َ الَّذی لِعَظَمَتِهِ وَنُورِهِ یَبْتَغی مَنْ فِی السَّماواتِ وَالْأرَضِ اِلَیْهِ الْوَسیلَةَ وَنَحْنُ وَسیلَتُهُ فی خَلْقِهِ وَنَحْنُ خاصَّتُهُ وَمَحَلُّ قُدْسِهِ وَنَحْنُ حُجَّتُهُ فی غَیْبِهِ وَنَحْنُ وَرَثَةُ اَنْبِیائِهِ ...》 سپاسِ خدایی را به جای آرید که به خاطر عظمت وجود و جلوه نورش هر آنچه در آسمانها و زمین است خواهان ره یافتن به سوی او هستند و در این میان تنها ما وسیله تقرب به او و بندگانِ برگزیده و پایگاه تقدیس و تنزیه او و حجت او در غیبت و نهان و وارث پیامبران اوییم🌺 شرح ابن ابی الحدید ج۱۶ ص۲۱۱ @yousof_e_moghavemat
پیام به فرماندهان مقاومت فلسطینی: «منظره‌های دردناک فلسطین قلب‌ها را خون می‌کند و سینه‌ها را اندوهی شدید در بر می‌گیرد. اندوهی که در جوهرهٔ خود، خشمی عمیق دارد؛ خشمی که جام آن در زمانی مناسب، بر سر صهیونیست‌های جنایتکار خواهد ریخت.» @yousof_e_moghavemat
🍁سالروز ولادت با سعادت حضرت عبدالعظیم حسنی سلام الله علیه را به پیشگاه با عظمت حضرت مهدی، ارواحنا فداه،‌ و همه محبان خاندان عترت، تبریک و تهنیت عرض می‌نماییم. امام_هادی_علیه_السلام : 💚⁘ اي ابوالقاسم ! خوش آمدی، تو حقيقتاً دوستدار ما هستی ✓ مرحَباً بِكَ يا أبَاالقاسِمِ أنتَ وَلِيُّنا حَقاً ◌📚✍ بحار الأنوار، ج۶۹ ، ص۲ . علیه السلام @yousof_e_moghavemat
👤 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄ 🟢 کومله نیمه‌شب به نیروهای توی خط مریوان حمله کرده بود و ۱۰ نفر به شهادت رسیده بودند. احمد سخت عصبانی بود و خون، خونش را می‌خورد. پیگیر ماجرا که شد، بهش خبر دادند که ۲ نفر از کومله هم در این حمله به درک واصل شده. دستور داد جنازه‌های این دو نفر را به مریوان منتقل کردند. شخصاً در سردخانه حاضر شد و لحظاتی به جسد کریه‌المنظر اینها نگاه کرد. از در که بیرون آمدیم، لحظه‌ای ایستاد و تامل کرد. دوباره برگشت به سرخانه: - یه بار دیگه کشوی دوم رو بکش بیرون! خوب به جنازه خیره شد: - جیباشو بگردید! فکر کنم حمید تبریزی باشه! خودش بود؛ حمید تبریزی؛ همانی که توی دانشگاه با احمد هم‌کلاسی بود و دوتا میز پشت سرش می‌نشست. حالا آمده بود و کومله شده بود. ❁✧═┅ ═┅❁✧ ◇ به روایت سردار حاج‌عباس برقی(حفظه‌الله‌و‌تعالی) مندرج در صفحات ۷۵، ۷۶ و ۷۷ کتاب ارزشمند و خواندنی به قلم علی اکبری مزدآبادی با تخلیص و اختصار. .•°``°•.¸.•°``°•. 💕🌸💕 @yousof_e_moghavemat
🌷برخی افراد فکر می کنند شهدا انسان های جدا بافته یا خاص بوده اند، اما آقا مجید چنین آدمی نبود؛ یعنی این طور نبود که کار خاصی انجام دهد، اما یک مورد خاص داشت و آن این بود که می گفت «سعی می کنم واجباتی که خدا معین کرده است خیلی دقیق و درست انجام دهم و حرف خدا را گوش کنم، حق الناس نکنم؛ یعنی به کسی ظلم نکنم. 🌷 تا آنجا که می توانست این موارد را رعایت می کرد و این طور نبود که هر شب نماز شب یا مرتب قرآن بخواند.اگر می توانست گاهی مستحبات را انجام می داد اما به انجام واجبات خیلی مقید بود و هر کجا که بود در جاده یا خیابان، از ماشین پیاده می شد و نماز اول وقت می خواند. می گفت «هر کجا باشیم نماز اول وقت را بخوانیم. 🌷می گفت:هر کاری که می کنید، سه نکته ویژه را در نظر داشته باشید. اول اینکه به خدا توکل داشته باشید، دیگر اینکه به ائمه اطهار توسل کنید و در نهایت اینکه با همه وجود تلاش کنید، مهم نیست که چقدر موفق باشید، مهم این است که همه انرژی خود را بگذاری و از خودت راضی باشی. ✍راوی: همسر شهید @yousof_e_moghavemat
لوح | «حادثه کربلا؛ نوش‌داروی درمان بشریت» شهید حاج قاسم سلیمانی: انگار حادثه‌ی کربلا، مثل نوش دارویی است برای شفای بشریت، برای علاج بشریت، دارویی است برای درمان نفس بشریت، برای علاج ما در این دنیای فانی زود گذری که ازش عبور می‌کنیم. @yousof_e_moghavemat
کسی چه داند که بر حالِ زار ما چه می‌گذرد؟ جامانده‌ایم و حوصلهٔ شرح قصه نیست ▪️در عملیات مسلم‌ بن‌ عقیل رزمندگان در چندین چادر قرار داشتند. من هم به‌ همراه عده‌ای از بچه‌ها در بیرون از چادرها بودیم، که ناگهان در حد فاصل یک پلک به هم زدن صدای «میگ» عراق به گوش‌مان خورد و چادر رزمندگان بمباران شد. از رزمندگان داخل چادرها نه تنها یک نفر زنده نماند بلکه جنازه‌ها هم تکه‌تکه شده بود. ▪️کربلایی شده بود! فضا بهم ریخته بود. که ناگهان گریه‌ و فریاد چند نوجوان همه را به خود جلب کرد. جلو رفتم و دیدم تعدادی از بچه‌محل‌ها یکی از دوستانشان را از دست داده بودند و فریاد می‌زدند مگر قرار نبود با هم باشیم؟ با هم شهید شویم؟ چرا تو رفتی؟ کارت شناسایی دوست‌شان را در دست گرفته و ناله می‌کردند. در حالی که همه منقلب شده بودند من عکاسی می‌ کردم و این عکس بسیار موردِ استقبال قرار گرفت. ▪️این کارت شناسایی متعلق است به "شهید قادر اسدی" طلبه نوزده ساله‌ای که قبل از شروع عملیات در آن بمباران به شهادت رسید و از او فقط همین کارت باقی ماند. تصویر در سومار، رودخانۀ کُنگیر به تاریخ ۱۲مهر ۱۳۶۱ ثبت شده است. عکاس : علی فریدونی (ع) @yousof_e_moghavemat
🤜 ★ ♥︎ ▒ بعد از ورود احمد به مریوان، بلافاصه چند عملیات پی‌در‌پی و فلج‌کننده علیه ضدانقلاب انجام داد و شهر را از دست آنها درآورد. بعد از هر عملیاتی که انجام می‌داد، زنگ می‌زد تهران و درخواست قند و روغن و شکر و برنج و سوخت برای مردم می‌کرد. می‌گفت: «اگر به این مردم رسیدگی نکنیم، آن‌ها به نظام بدبین می‌شوند.» او با این تدابیر، محبوبیت شدیدی بین مردم و نیروهای بومی پیدا کرد و توانست همه را جذب خود کند؛ حتی آن‌هایی که به سمت دشمن گرایش پیدا کرده بودند، می‌آمدند سلاح‌هایشان را تحویل سپاه می‌دادند و با احمد همکاری می‌کردند. ⊱۞⊰ ᰩ⫎᯽ ▧ به روایت سردار حسن رستگارپناه مندرج در صفحه ۴۳ کتاب با اختصار. ∞ᷧ ❆ 💕🌸💕 @yousof_e_moghavemat